گردش چشم به جانب زیبایی

گردش چشم به جانب زیبایی۱

یادداشتی بر نمایشگاه «لهستان از پنجره‌ی نگاه ایرانیان» در باغ‌موزه‌ی هنر ایرانی
سیدعمادالدین قرشی

 

تاکنون درباره‌ی پدیده‌ی پوستر لهستان (اواخر دهه‌ی ۱۹۵۰) تاملات بسیاری شده است، چراکه این کشور به‌خوبی توانسته طی دهه‌ها، پوستر را به یکی از عناصر فرهنگی توده‌های مردم تبدیل کند۲. پوسترهای بلندپروازانه‌ی لهستانی، ورای سانسور یا ممیزی، همچون قطعات کوچک هنری، معماهای مصّور و لابیرنت‌های۳ روشنفکرانه‌ای را می‌نمایند که بازی‌های پیدا و پنهانی از آبستره‌های روشنفکرانه، سمبل‌های مُهذب (: پاکیزه از عیب و نقص)، موتیف‌های سوررئالیستی طنزآمیز، خلاقیت‌های تصویرسازی و… را شامل می‌شوند. هنرمندان مکتب لهستان، با شاخص‌هایی نظیر تیزبینی، توصیف متفکرانه‌ از واقعیت، حساسیت نسبت به اتفاقات اجتماعی، ناسازگاری، نوستالژی و… شناخته می‌شود.

زمستان سال گذشته، در راستای «بزرگداشت پانصدوچهلمین سال برقراری روابط دیپلماتیک میان ایران و لهستان»، مسابقه‌ی «لهستان از پنجره‌ی نگاه ایرانیان»، به اهتمام لادن رضائی و ایرج میرزاعلیخانی و همکاری سفارت جمهوری لهستان برگزار شد و اخیرا (۲۳ مرداد الی ۶ شهریور) نمایشگاه این مسابقه با مشارکت معاونت هنری شهرداری تهران در باغ‌موزه‌ی هنر ایرانی برگزار شد۴. گفتنی‌ست هیات ‌داوران این مسابقه شامل مصطفی اسدالهی، فرشید مثقالی، ایرج میرزاعلیخانی، لادن رضائی، پیو‌تر کونتسه۵ و لخ مایفسکی۶، قریب ۱۵۰ اثر از هنرمندان ایرانی را شایسته‌ی حضور در نمایشگاه دانستند.

پوستر، موجودی مدرن و زاییده‌ی نیاز عصر مدرنیته است. عمرش به بیش از صد و چند سال نمی‌رسد. در واقع، گرچه زمینه‌های پیدایش آن به گذشته‌های دور باز می‌گردد و در بررسی کیفی آثار گرافیکی هر ملتی می‌توان به اساطیر، مناسک و سنت‌های هنری و… نزد آن ملت اشاره کرد ولی در اینجا پوستر در معنای امروزی آن مورد توجه قرار می‌گیرد. منتقدان معاصر هنر، از گرافیک به‌عنوان شاخه‌ای از هنرهای تجسمی یاد می‌کنند که با تکنولوژی همراه شده و با سابقه‌ی تکنولوژ‌ی‌های مختلف چاپی ارتباط مستقیم دارد. البته جامعه و سواد بصری عمومی ما (: ایرانیان)، دائما در حال آشنا‌شدن با گرافیک است و غالبا‌ از طریق تبلیغات، این آشنایی‌ها صورت می‌گیرد. این امر به جهت تحولات اقتصادی، کاملا طبیعی است. باید دانست که تبلیغات یکی از زیرمجموعه‌های بی‌شمار هنر گرافیک است. شاید تبلیغات، تنها اشاره به رویکرد کاربردی گرافیک باشد، اما طی دهه‌های آغازین ورود گرافیک مدرن به ایران، غالب جریان هنرمندان نخبه کوشیده‌اند تا «وجه هنری گرافیک» را نیز بازنمایی کنند. در‌واقع رسیدن به وجه هنری، در راستای سیاست دستیابی به هویت فرهنگی‌ست. همان‌طور که سوئیسی‌ها، فرانسوی‌ها، امریکایی‌ها، ژاپنی‌ها و خصوصا لهستانی‌ها در گرافیک صاحب شاخص هویت در طراحی هستند، هنرمندان ایرانی نیز کوشیده‌اند تا براساس آنچه «فرهنگ غنی کهنسال و تکنولوژی امروزین» نامیده می‌شود، بنیادها و ریشه‌های فکری خویش را در قالب هنر گرافیک‌دیزاین عرضه کنند.

مسابقه‌ی طراحی پوستر «لهستان از پنجره‌ی نگاه ایرانیان» را بایستی به‌مثابه‌ی یک فستیوال تبلیغاتِ فرهنگی ـ هنری به شمار آورد. درست در زمانه‌ای که هیچ‌کس از هنرمند انتظار بصیرت هنرمندانه ندارد و لازم نیست که پیام، تمثیلی و مبهم باشد و صراحت‌داشتن طراحی بر باقی جنبه‌ها وقوف کامل دارد و رویکرد صنعتی به گرافیک خود را تمام‌قد به رُخ نوجویان عرصه‌های هنرهای تجسمی می‌کشاند، این مسابقه نوید نوعی نگرش متفاوت (چه در ذهنیت و چه در فرم) به صورت‌مساله‌ است. طراحان گرافیک جوان ایرانی در این فرصت، درست همانند یک هنرمند غربی، بیشترین حد ارتباط را (در زمان حال) با سنت‌های تصویری‌ لهستان برقرار کرده و همچون یک توریست از امکانات و المان‌های هنر سنتی این کشور (: اگر این لفظ اساسا درست باشد) به‌عنوان شیئی در راستای خوانش بهتر مکتب لهستان استفاده کرده‌اند.

امروزه تفاوت بین پوستر تبلیغاتی و پوستر فرهنگی نه به سبب ابعاد یا فن چاپ، بلکه به‌واسطه‌ی محتوای آن است. با نگاهی به آثار منتخب نمایشگاه نوعی جریان انتزاع شاعرانه را در می‌یابیم که حول موضوعاتی نظیر تاریخ لهستان (متاثر از دو جنگ‌ جهانی)، ورود مهاجران لهستانی به ایران، یادگارهای لهستانی (صندلی، ظروف، سماور و…)، نام‌آوران (نویسندگان، شاعران، اندیشمندان، هنرمندان، موزیسین‌ها، رجل سیاسی و…)، سینما و انیمیشن لهستان، معماری و طبیعت لهستان، مکتب پوستر لهستان و… شکل گرفته و گویی همه و همه در راستای سیاست «آشنایی بیشتر ایرانیان با کشور و مردم لهستان» و از طریق به‌کارگیری بیان تصویری خلاق، جذاب و موثر بوده، که بی‌شک به دنبال کشف ایده‌های جذاب و متفاوت برای طراحی پوستری فرهنگی است.

همچنین با نگاه و تاملی دقیق‌تر بر نمایشگاه، در بین آثاری که به لحاظ سبک‌شناسی۷ مدرن یا پست‌مدرن به شمار می‌روند، متوجه تعمّدی‌بودن تایپوگرافی فارسی در پوسترها نیز می‌شویم، چراکه تاکید بیشتری بر استفاده از قابلیت‌های گرافیکی حروف فارسی وجود دارد. این مساله یعنی دست‌نویس‌بودن نوشتار فارسی، در کنار استفاده‌ی کمتر از عکس در پوسترها و توجه ویژه به عنصر سمبولیستی در ترکیب‌بندی چیدمان پوستر، وجه غالب تمایز این نمایشگاه به ‌شمار می‌رود. البته در شیوه‌ی سمبولیستی، دیگر رنگ‌ها از فضای اکسپرسیونیستی خارج و بیشتر بر پایه‌ی ابعاد روانشناختی و تبلیغاتی به کار می‌روند. در اکثر پوسترهای شاخص نمایشگاه رنگ غالب قرمزی (: رنگ غالب در پرچم کشور لهستان) وجود دارد که اغلب تصاویر و دیگر عناصر، تحت‌تاثیر این رنگ‌اند. مثلا، اگر فرضا در شیوه‌ی اکسپرسیونیستی صرفا برای جلب‌توجه از رنگ قرمز استفاده ‌می‌شود، در اینجا کاربرد رنگ قرمز در شیوه‌ی سمبولیستی می‌تواند بهترین راهکار در جذب مخاطب باشد. رنگ قرمز همچون آوایی مشخص، هشیاری مخاطب را دائما متاثر می‌کند و وی را برای مدت بیشتری تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. در شیوه‌ی سمبولیستی تا حد امکان از واقعیت عینی دور و به واقعیت ذهنی نزدیک می‌شویم و تصویر و تخیل را بر تفکر و تعقل ترجیح می‌دهیم. در این شیوه، عناصر زمانی و مکانی اثر، قابل تاویل و تعمیم هستند و از وجهی فارغ از هویت و معنا، واضح می‌نمایند. در این شیوه، نوعی از رمزگرایی و معماگونگی ترویج می‌شود و طبعا نگاهی حاکم می‌شود که مخاطبین را بسته به استعداد حل معما، طبقه‌بندی می‌کند. آزادی این نیست که مخاطب هرطور که بخواهد معما را حل کند بلکه باید بتواند در صورت علاقه، به دنبال حل معما برود، نه این‌که مجبور شود برای «کسبِ اطلاع» معما حل کند. نمی‌شود کسی را که نمی‌خواهد بازی کند به‌زور وارد میدان و قراردادهای آن کرد؛ آزادی باید در پذیرش قراردادها باشد نه چطور استفاده‌کردن از آنها. البته همگی می‌دانیم که اثر گرافیکی بالاخص پوستر، اساسا محل طرح معما نیست و طراح موظف است با کمترین دردسر، بیشترین اطلاعات را به مخاطب بدهد ولی عرصه‌ی گرافیک هنری موقعیت ممتازی‌ست برای بیان چالش‌ها و مجادلات زیبایی‌شناسانه آرتیستیک شخصی و تحمیلِ گفتمان آن به مخاطبان.

در شیوه‌ی سمبولیستی معمولا نمادهای تصویری بر متن ارجحیت دارند ولی استفاده‌ی واقع‌نمایانه از عکس و فتومونتاژ نسبت به شیوه‌ی اکسپرسیونیستی آشکارا کاهش قابل توجهی دارد. در اینجا زبانی تصویری به کار گرفته شده که ادبیات صرفا در آن جایی نداشته باشد. از این منظر، وجهی از تصویر به وجود می‌آید که این‌بار کلمات و حروف، تزئین آن به شمار می‌روند. با بررسی تاثیر گرافیک لهستان بر جوامع دیگر و مشاهده‌ی تاثیر بصری و هیجان ایجاد شده در مخاطبان دیگر ملل، در می‌یابیم که فلسفه‌ی فکری گرافیک‌دیزاین، گرافیک‌آرت و… لهستانی در تلاش است تا همواره از تلفیق پتانسیل‌های تصویرگران، نقاشان و تایپوگرافی گرافیست‌ها توامان بهره‌مند شود.

در نهایت نباید فراموش کنیم که ماهیت پوستر، وابستگی مستقیمی به ذات تکثیرش دارد. شاید بتوان اذعان کرد که طی سال‌های اخیر پوسترهای نمایشگاهی، برای نسل جوان تنها آموزنده یا نمایشی بودند، نظیر شاعری که در آغاز سُرایش باید صرفا به آثار متقدمین رجوع کند. مهم‌ترین تاثیر مکتب لهستان را در بین طراحان جوان گرافیک ایرانی، باید در به‌کارگیری همزمان قدرت دست، قلم و خط در پوسترهایشان دانست که ماحصلش چیزی جز نوآوری در پرتره‌های گرافیکی و عناصر بصری پوستر نخواهد بود. امید است که روزی، جریان هنر پوستر در ایران بتواند به بهانه‌های کوچک و بزرگ‌تری از این دست، جایگاه واقعی خویش را در جامعه‌ی خویش بازیابی نماید.

 

پی‌نوشت:

  1. برداشتی از قطعه‌ی شعر امیلی دیکنسون: «باید دردی داشت/ غمی یا ماتمی/ تا چشم به جانب زیبایی بگردد». تاریخ معاصر لهستان پس از گذران دو جنگ‌جهانی و اشغال این کشور همچنان بسیار غم‌انگیز است.
  2. در سال ۱۹۶۸ اولین موزه‌ی پوستر جهان در ورشو گشوده شد. دو سال قبل از آن، لهستان اولین دوسالانه‌ی پوستر بین‌المللی را برگزار کرده بود.
  3. Labyrinth (: هزارتو)
  4. پیش‌تر «نمایشگاه پوستر معاصر لهستان (پلاکاتی)» (آبان ۱۳۸۹-نگارخانه‌ی ویژه)، «نمایشگاه پوسترهایی از مکتب لهستان» (اردیبهشت ۱۳۹۲) و «نمایشگاه پوسترهای پیوتر کونتسه» (شهریور ۱۳۹۲) در موزه‌ی امام‌علی (ع) برگزار شده است.
  5. Piotr Kunce
  6. LechMayfsky
  7. سبک، نشانی از تمدن در خود دارد. منتقدان هنری می‌توانند هر نوع واقعه یا اثر هنری را از طریق نوع سبک دسته‌بندی کنند. همچنین سبک می‌تواند برای یک طراح گرافیک نقش امضای هنری‌اش را نیز داشته باشد.