سحر افتخارزاده، تندیس: چهارمین فستیوال پرتره سازی با حضور پانزده هنرمند جوان و یازده هنرمند شناخته شده، سیزدهم شهریور ماه، در دو طبقه گالری شیرین گشایش یافت. فستیوال امسال با هدف تعامل این دو گروه و حمایت و معرفی هنرمندان جوان برگزار شده و در ادامه نمایش خود نشستهایی تحت عنوان گفتگو با هنرمندان را برگزار کرد. این جلسات به ایجاد ارتباط بین هنرمندان جوان با پیشکسوتان کمک میکند و زمینه مناسبی برای بهرهمند شدن از تجربیات آنان خواهد بود.
در آثار منتخب این دوره میتوان تا حد زیادی اهداف تعریف شده در بیانیه نمایشگاه را دنبال کرد. در مواجهه با آثار این دو گروه هنرمندان میتوان روند تداوم و بازخوانی بعضی رویکردها را از گذشته تا امروز پیگیری کرد و نیز شاهد نگاه تازه به مدیوم عکاسی و به چالش کشیدن آن به گونهای خلاقانه در بسیاری از آثار هنرمندان جوان بود. اما در مجموع نمیتوان آن جسارت چارچوب شکن و بیپروایی که از نسل جوان هنرمندان انتظار میرود را دید. گویی یک خاکستری پیرانه سر بر کلیت نمایشگاه حاکم است. آثاری با ایدهها و نگاههایی تازه که زمزمه میکنند اما فریاد نمیزنند. در بعضی آثار اگر تنها ابعاد ارائه اثر بزرگتر میبود شاید این محافظه کاری از میان میرفت. نیز در بعضی دیگر اگرچه میتوان سیر تحول و پیشرفت هنرمند را در روند کارهای گذشتهاش تا به امروز دنبال کرد اما به نظر میرسد اثر هنوز به نقطه عطف خود نرسیده است. البته آثار قابل توجهی نیز در نمایشگاه به چشم میخورد، آثاری که با خلاقیت تکنیکی و تکیه بر مبانی نظری، جایی میان عکس و نقاشی ایستادهاند و یا به سادگی عکس را به طراحی نزدیک کردهاند. یا با استفاده به جا و مناسب از تکنیکهای آشنا توانستهاند فضای مفهومی تازه و عمیقی خلق کنند.
در دوره های دوم و سوم فستیوال با داوری و انتخاب آثار از بین بیش از ۱۰۰۰ اثر از شرکت کنندگانی از سراسر کشور، فستیوال به عنوان یک رویداد قابل اعتنا به مثابه سندی از رویکردهای معاصر نوپا در حیطه پرتره سازی و برخورد متفاوت با مدیوم عکاسی ظاهر شده بود. اما فستیوال امسال به دنبال حمایت و معرفی عده محدودی هنرمند جوان که بعضی از آنها در دورههای گذشته فستیوال حضور و ممارست خود را اثبات کردهاند، گویی درها را به بیرون بسته است. فستیوال امسال بدون فراخوان عمومی و با دعوت و انتخاب آثار از بین عدهای از هنرمندان جوان در کنار آثار هنرمندان شناخته شده و باسابقه تغییر رویه داده است. این تغییر استراتژی و تعریف اهداف تازه برای فستیوال اگرچه خبر از حرکتی آهسته و پیوسته میدهد که رشد و تربیت عدهای هرچند اندک از هنرمندان جوان اما ثابت قدم در این عرصه را در پی خواهد داشت، اما در افق وسیعتر امکان کشف و معرفی استعدادها و پتانسیلهای تازه را از فستیوال و البته از جامعه هنرهای تجسمی میگیرد.
این واقعیت که محدودیتها و کمبودهایی در شکل گیری چنین رویدادهایی وجود دارد، قابل کتمان نیست و نیز ممارست تیم برگزارکننده در تداوم این رویداد ارزشمند، همکاری بیدریغ هنرمندان شناخته شده و حمایت ایشان از نسل جدید هنرمندان و برگزاری نشستها و ایجاد ارتباط بین دو نسل هنرمندان، قابل ستایش است.
اما بهتر آن است که چنین حرکت هایی در طول زمان، رو به رشد و گشودگی باشند نه به سوی بسته و کوچک شدن. با ادامه این روند در سالهای آینده شاهد تبدیل فستیوال به نمایش گروهی آثار خواهیم بود. شکلگیری یک جریان یا گروهی از هنرمندان از درون یک فستیوال میتواند یکی از نتایج درخور توجه و سازنده آن باشد اما همه آن نیست. رشد و ادامه حیات فستیوال در دورههای بعدی وابسته به ورود دیدگاه های تازه و هنرمندان جدید در مقیاس بزرگتر است. داوری و انتخاب آثار میتواند به خودی خود جهت دهنده و جریان ساز باشد و نیز ثبت و آرشیو آثار ارسالی به مستند سازی هنر معاصر کمک خواهد کرد. پس حذف این پروسه از فستیوال آن را تبدیل به نمایشگاهی در محدوده یک گالری مشخص میکند و از اعتبار آن به عنوان یک رویداد هنری-فرهنگی گسترده میکاهد.