فهرست؛ در لحظات اخیر طراحی ایران

سحر افتخارزاده، تندیس:

خط، در پیِ نشان دادن چیزی نیست. هر خط، تنها شورِ تحقق یافتنِ خودش است.
“بخشی از یادداشتی از سای تومبلی.۱۹۵۷”‘Writings, Oct 2008’, Flash Art International, Laura Cherubini

گالری “اُ” در نمایشگاه اخیر خود با عنوان “فهرست” آثار طراحی سیزده هنرمند از سه دهه را که “در لحظات اخیر طراحی ایران قابل پیگیری هستند” در کنار هم قرار داده.
در کاتالوگ نمایشگاه آمده؛
“طراحی رسانه نابی است که با حفظ فاصله حداقلی با ذهن هنرمند به او فرصت تجربه‌گری در لحظه می‌دهد و با امکان بی‌نهایت‌اش دیگر نه عملی تمرینی و پیش طرح برای نقاشی،‌ مجسمه و… است و نه به کاربرد ابزاری خاص محدود می‌شود. کنش و مدیوم مستقلی است که با بازتعریف خود، گستره‌اش را وسیع کرده و می‌تواند به نرمی به رسانه‌های دیگر نزدیک شود. …”
علاوه بر این تعریف کلی، ده پارامتر برای طراحی تحت عنوان “مشاهده‌هایی درباره طراحی” به نقل از فریدون آو در کاتالوگ نمایشگاه آورده شده که می‌تواند متر مناسبی برای نگاه به آثار این مجموعه باشد. در این متن برخی ویژگی‌های طراحی چنین برشمرده شده است؛ بکارگیری هرگونه روش اجرایی، خودانگیختگی، سانسور نشده به واسطه منطق،‌ تازه و زنده بودن، به جای گذاشتن تمام ردها، شاعرانه و چندبعدی به جای خطی ….
اما در جای دیگری از استیتمنت می‌خوانیم‌؛ ” طراحی امروز ایران در تعریف مورد نظر ما مجموعه متنوعی از گرایش‌های مفهومی است که بازه وسیعی از ساخت و سازهای دقیق و بازنمایانه، تصاویر آبستره، تجریدی، طنز، فانتزی و … را در برمی‌گیرد.”
این تعریف تازه از یک سو به لحاظ توجه به گرایش‌های مفهومی، بازه انتخاب را محدود کرده و از سوی دیگر به لحاظ دربرگرفتن گستره‌ای از بازنمایی تا انتزاع، محدوده خود را وسیع کرده است. افزون بر این، “گرایش مفهومی” در این تعریف، مبهم است چرا که در اغلب آثار، مفهوم در معنای “حرفی برای گفتن” دیده شده و نه به تعبیری که در “هنر مفهومی” مد نظر است. تناقض همچنین بین “ساخت و ساز دقیق و بازنمایانه” با تعاریف ابتدای استیتمنت و همچنین با پارامترهایی که برای طراحی در صفحات بعدی کاتالوگ آورده شده و در نتیجه در آثار نمایشگاه به چشم می‌خورد. نیز انتخاب تنها سیزده نفر و قرار دادن آن‌ها در یک لیست با این گستره متنوع بخودی خود دچار تناقض است.

Ahmad-Morshedloo
چنانچه “لحظات اخیر” را به معاصر تعبیر کنیم باید بتوان این آثار را در لحنی معاصر بررسی کرد. امروز تصویر به عنوان یک موقعیت ادراکیِ دیداری مطرح است و آزادانه‌ترین شکل هنر دیداری، همان طراحی است. طراحی اگرچه در ابتدا وسیله‌ای برای مطالعه آناتومی و طبیعت و پس از آن وسیله‌ای برای جست و جوی فردیت تکنیکی و سبکی هنرمند تلقی می‌شد اما در سیر تبدیل به مدیومی مستقل، اکنون رسالت آزادسازی هنرمند از محاکات و بازنمایی و نیز ایجاد فضا به معنای مکانی برای ظهور و تجلی هستی را به عهده دارد.
به هر روی حتی اگر بازه مدنظر نمایشگاه را به عنوان یک گستره متنوع بپذیریم که هرگونه برخوردی از بازنمایی تا انتزاع، از آبجکتیو تا سابجکتیو در آن قرار می‌گیرد و طراحی معاصر ایران را ترکیبی از همه این‌ها بدانیم، انتظار می‌رود شیوه‌های اجرایی متنوع و بازخوانی‌های گوناگون این مدیوم در نمایشگاه دیده شود، حال آنکه چنین نیست و حتی در بسیاری آثار، آن رهایی، تجربه گرایی و جسارتی که از نفس طراحی انتظار می‌رود نیز به چشم نمی‌خورد.

– نگاهی به آثار نمایشگاه؛
سه تابلو از شهرام انتخابی با عنوان “مردی با چمدان”، اثری است بازنمایانه که طراحی در آن در خدمت انتقال مفهوم است. عناصر موجود در تصویر، ارجاعی آبجکتیو دارند و خطوط و ترکیب بندی اثر بسیار حساب شده و منطقی است. اثری است شسته روفته، دقیق و از پیش معین که از هرگونه رهایی خط و فرم، رها است. فرم‌ها تعریف شده و پیشینی هستند، اثر ساختاری مستحکم و بسته دارد و مفهوم آن اجازه برخورد آزاد مخاطب را نمی‌دهد.
در مقابل، مهرداد پورنظرعلی در بازتعریف و از آن خود‌سازی خط و نیز در شیوه اجرایی رها و غیر قابل کنترل جوهر روی مقوا توانسته اثری درون‌ایستا تولید کند. تجربه‌گری هنرمند در لحظه، خودانگیختگی، منطق‌گریزی، تازگی و زندگی طراحانه در آثار بدون عنوان این هنرمند مشهود است.
در کنار این آثار می‌توان گفت دو تابلوی “عزادار بدون تن” و “بدون عنوان” از مهدی شفیع قنادی که با مداد کنته بر مقوا کار شده‌اند در فضایی بینابین قرار می‌گیرند. حس و منطق، رهایی طراحانه و بازنمایی در آن‌ها با هم تلفیق شده است. آثار شاپور پویان نیز جایی بین ذهنیت و عینیت معلق مانده. سادگی و برخورد راحت این هنرمند با طراحی و تولید فرم‌هایی ترکیبی که در عین بازنمایی، خود‌ارجاع هستند، آن را بین درون و بیرون قرار می‌دهد.

Mehrdad-Pournazarali
اگرچه تعریف مورد نظر “فهرست” بازه گسترده‌ای را دربرمی‌گیرد با این وجود می‌توان آثاری در این مجموعه دید که بیرون از این بازه و در قالب نقاشی، طراحی به معنای “دیزاین” و یا اسکیس قرار دارند. آثار کسری گلرنگ، ایمان صفایی و یک اثر از آرش صداقت کیش از این دسته‌اند.
آثار کسری گلرنگ را می‌توان نقاشی قلمداد کرد. رنگ آمیزی طرح از پیش معین با دورگیری‌های دقیق و حساب شده باعث شده اثری از تجربه گری هنرمند یا رهایی طراحانه در کار باقی نماند. ایمان صفایی گویی در تلاش است تا فضایی بین دیزاین و دراوینگ در آثارش پدید آورد اما درنهایت، خط در این آثار نتوانسته تشخص یابد و در بند فضای بسته و معین فرم تعریف شده صنعتی باقی مانده است. به نظر می‌رسد این هنرمند، در کاتالوگ نمایشگاه موفق‌تر ظاهر شده. دانستن این که تمام نوشته‌های کاتالوگ با خودکار نوشته و سپس اسکن و پرینت شده است، وجهی طراحانه به کنش نوشتن می‌دهد و ممارست هنرمند در چینش و دورگیری حروف، بعدی شخصی به آن می‌افزاید که البته با تکثیر، محو می‌شود. اما اگر متن اصلی کاتالوگ به عنوان اثر ایمان صفایی روی دیوار می‌رفت بسیار موفق‌تر از آثار کنونی وی می‌بود. آرش صداقت‌کیش در دو اثر خود توانسته طراحی را به مثابه مدیومی مستقل به خوبی به کار برد اما اثر سوم به صورت اسکیس ظاهر شده و در تضاد با دو دیگر است.
استفاده بی‌محابا از فضاهای خالی، تعلیق موجود در تبدیل بافت به فرم و حضور عامل اتفاق باعث شده آثار اشکان صانعی به تعریف طراحی به مثابه موقعیتی ادراکی در فضا نزدیک شود. این هنرمند توانسته خط را از آنِ خود کند و با جسارت آن را تبدیل به بافتی غیرقابل پیش بینی سازد.
در مقابل، آثار امید مشکسار به طور قطع آثاری بازنمایانه، معین و بیرون‌ایستا هستند که پیرو اسلوب و قواعد طراحی بازنمایانه پدید آمده‌اند و تنها می‌توان مهارت تکنیکی را در آن‌ها پیگیری کرد.
خودانگیختگی، جسارت تجربه‌گری، تغییر کاربرد خط(در معنای نوشتاری آن) در طراحی، درون‌ایستایی و رهایی بیش از همه در آثار بکتاش سارنگ جوانبخت مشهود است. این آثار اگرچه به لحاظ محتوایی فضای مشخصی را به ذهن متبادر می‌کنند اما در عین حال درونی و متعلق به هنرمند هستند.
در آثار آلا دهقان نیز ویژگی‌های شخصی و ذهنی بودن به چشم می‌خورد. برخورد آبستره با طراحی و کاربرد آزادانه و خود‌انگیخته رنگ، آن‌ها را تا حدی خود‌ارجاع می‌سازد، اما به هر روی خوانش این آثار با پیش فرض‌های تاریخ هنر آمیخته است. همچون آثار امیر فرهاد که استوار بر ارجاعات تاریخ هنر و نیز متکی به چیزی بیرون از خود یعنی مظاهر فرهنگ عامه است. پس موقعیتی که ایجاد می‌کند از بیرون به درون شکل می‌گیرد.

Omid-Moshksar
حال آنکه در اثر احمد مرشدلو هنرمند با آنکه تصویری بازنمایانه خلق کرده اما ممارست عمل طراحانه وی در ابعاد عظیم تابلو، نیرویی از فردیت و ذهنیت هنرمند به اثر تزریق کرده که مخاطب را با موقعیتی سابجکتیو یا از درون به بیرون مواجه می‌کند. پرتره‌ای که همانقدر که از آنِ یک انسان مشخص است، متعلق به هیچ کس نیست و نیز از آنِ همه است.
در مجموع برای به دست آوردن شمایی کلی از طراحی ایران در لحظات اخیرش، نمی‌توان به این فهرست اکتفا کرد. آنچه بیش از همه نبودش در این نمایشگاه احساس می‌شود تنوع شیوه‌های اجرایی است. به نظر می‌رسد همه آثار به تکنیک‌های رایج طراحی وفادار مانده‌اند و تجربه تازه‌ای خارج از عمل طراحانه از طریق شیء اثرگذار بر سطح دوبعدی کاغذ یا مقوا انجام نداده‌ و از چارچوب‌های رایج طراحی پا فراتر نگذاشته‌اند. شاید بهتر آن بود که گستره پارامترهای تهیه این لیست، محدودتر و تعداد اسامی آن بیشتر می‌شد.
نویسنده: سحر افتخارزاده