به نام هستی بخش
تندیس، جاوید رمضانی: چندی قبل گزارشی دیدم قابل بحث و جذاب. گزارشگر سوالی را مطرح کرده بود که از تمرکز ذهنی و ظرافت او حکایت داشت.
سوال ساده بود: اگر توریستی به تهران سفر کند، در اسباب و اثاثیه هتلها چه پیامی را به لحاظ فرهنگی دریافت میکند؟
آیا هنر و فرهنگ فارق از لوکس بودن و یا سادگی هتل مورد نظر ما نقشی در فضا دارد؟
رویکردی نشانه شناسانه از اشیا و اتمسفر مراکز اقامتی با بستری انتقادی از مفاهیم پنهان موجود در فضاهای انسانی یکی از بهترین راهکارهای دریافت حقایق پنهان است.
میدانید که شباهت و بازنمایی مستقیم یک پدیده همیشه به اصل معنایی آن پدیده اشارت نمیکند
بطور مثال حضور یک پوستر جهانگردی در راهرو هتل میتواند تنها یک قالب تقلیدی حاکم باشد.
و شاید اگر این تصاویر از هنرمندی جوان یا حتی پوستر عکسی از هنرمند شناخته شده بود ویا یک رابطه خاص بین تمام تصاویر بکار رفته در اطاقها و فضاهای هتل بود، دلالت بر نوعی نگاه و توجه مالکان به اموری فراتر از اقتصاد میکرد. این مسئله در تمام فضای شهری قابل تعمیم است. زمانی برای بررسی و ارتباط با گالریهای دبی به آنجا سفر کردم. حاکمان امارات عربی تلاش زیادی برای ایجاد محیط فرهنگی و جذاب برای توریستها و جامعه خود دارند.
نیاز به گفتن نیست که چه تاثیری بر هنر ایران داشته است وجود حراجها و گالریهای دبی .
نکته قابل تامل در فضای شهری آنجا این مسئله بود که بنده حتی یک نقاشی هم در دیوارهای شهر ندیدم همگی بیل بوردهایی بود غول آسا از تبلیغات محصولات غربی، مجسمه که دیگر جای خود دارد. تقلیدی تمام عیار از تمدنی دیگر. به واقع شهر هویت مشخصی در اذهان شهروندان نداشت تنها اقتصاد حاکم مشخصه این فضا بود.
آنچه ما آن را زیبایی شناسی مینامیم نه موردی مختص هنر است که مقوله ای اجتماعی است و فردیت هر انسان شامل این مقوله است به واقع هر شخص دارای انتخاب برای لوازم و فضاهای مورد مصرف خود میباشد و این یعنی انتخاب زیبایی مورد نظر او. اما این نکته تا چه حد خودآگاهانه رخ میدهد بسیار مهم است.
چرا که انتخابها خود را تداوم میبخشند و زیست فرد را متاثر میکنند. بسیاری از مشکلات رفتاری در حوزه اجتماعی از نحوه سوار شدن به مترو و اتوبوس تا تصادفات و شیوه رانندگی و توجه به محیط زیست و غیره در ذیل این مهم قابل طرح است.
اینکه استفاده از اصالتها در مقابل پدیدههایی مانند تقلید و برند سازی بی هویت تا چه اندازه شکست خورده اند عدم توجه به همین امر است. «هنر پُردَهِش» یا به تعبیر فرنگی آوانگارد، سعی در نوسازی این زیبایی شناسی با توجه به شرایط زمان دارد. استفاده از سنت در معنای فرادهش یعنی جریان پویا و نو با تکیه بر سنت جاری، مسئولیت این هنر است که در مقابل هنر سالنی و اقتصادی قرار میگیرد که سعی در تثبیت این روند و ایجاد ارزش مادی برای هنر خلق شده دارد.
این دیالکتیک جاری در فضاهای فرهنگی توازنی است که به سختی در حال شکل گیری است. حتی نمی توان تشخیص داد که متولیان آن کدام نهادها هستند .
اینجاست که نقش هنر در زندگی جامعه بسیار ارزشمند است. برداشت از هنر به عنوان امر لوکس و
حتی منحرف کننده که مختص طبقه خاص است. نظریه ای مخرب و فاجعه بار است.
[author image=”http://www.homaartgallery.com/Files/ProfileFiles/big_51.jpg” ] جاوید رمضانی |مدیرتیم آوام و وب سایت تندیس | [/author]