مریم روشنفکر، تندیس: در ۱۲۸۵ هجری قمری و تنها سه سال پس از اختراع عکاسی، اولین دوربین عکاسی پا به این سرزمین گذاشت. وسیله تازهای که توسط خانواده سلطنتی قاجار به کشور وارد شد و در ابتدای عمر در انحصار دربار و نزدیکان پادشاه بود. پس از انقلاب مشروطه زمانیکه متفکرین با کاربرد رسانهای عکاسی و تاثیر گذاری آن آشنا شدند، عکاسی برای نخستین بار پا به عرصه زندگی اجتماعی مردم ایران نهاد.
امروزه البته بعید به نظر میرسد بتوان عکاسی را از زندگی روزمره حذف نمود. عکاسی از همان بدو اختراعش جدا از کاربردهای ثبت و مستندنگاری به دلیل قابلیت جدا کردن بخشی از جهان واقعی و قراردادن آن درون یک قاب که می توان آن را برای همیشه نگه داشت، دارای یک وجه هنرمندانه بوده است، قابلیتی که امروزه با آسان تر شدن تکنیکی و در دسترس بودن به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی بیشتر انسانها بدل شده است.
در شهری به شلوغی تهران، اولین شهر ایران که روی دوربین عکاسی را به خود دیده است، در هیاهوی رفت و آمدها، صداها وتصویرها، شهری شلوغ با تراکم جمعیتی بالا، بافت جمعیتی ناهمگون، آلودگی هوا و ترافیک، روی دیگر شهری نهفته است که قلب تپنده هنر ایران است. با گالریها، تماشاخانهها و سالنهای کنسرت، وجوه مختلف هیولایی که با یکدیگر هم در تضاد و هم در تعامل هستند. که حاصل آن اغلب از دریچه ذهن هنرمندان این شهر گذشته و در مراکز فرهنگی به نمایش در میآید.
در پاییز تازه از راه رسیده شهر، در دومین جمعه مهرماه برای دیدن نمایشگاهی از «تهران، شهر بی دفاع» راهی شدم. گالری دنا میزبان هنرمندان عکاسی بود که تهران را موضوع آثار خود قرار داده بودند. فرشید پارسی کیا گردآورنده آثار این نمایشگاه در بخشی از بیانیه درباره تهران مینویسد: « تهران شهر عجیبی ست که به دلایل مختلفی همچون قدرت، ثروت و مهاجرت، روند پیچیده انسانی به خود گرفته است و حجم زیادی از فرهنگهای مختلف در این شهر در کنار هم زندگی میکنند.» او به کمک هنرمندان مختلفی که در کنار هم قرارداده ، سعی دارد جنبههای مختلف این عجیب بودن را به نمایش بگذارد. با رویکردی به سمت نقد سرمایه داری و بررسی آثار سرمایه و همچنین مهاجرینی که به زعم او تنها برای کسب کیفیت زندگی بهتر تلاش میکنند. نمایشگاه « تهران شهر بی دفاع» را البته نباید تنها یک نمایشگاه عکس درنظر گرفت، بلکه در کنار نمایش عکس برنامه های دیگری نیز دارد، از جمله اجراهای هنر های جدید، نقد و بررسی کتاب و سخنرانی. به عبارت دیگر، این نه یک نمایشگاه عکس، بلکه یک رویداد فرهنگی هنریست که سعی دارد علاوه بر به تصویر کشیدن گوشهای از چهره این شهر ما را در تجربه تهران نیز سهیم کند.
فرشید پارسی کیا در بخش دیگری از بیانیه میگوید:« ما در پروژه تهران شهر بیدفاع تلاش میکنیم، قضاوت را از نگاه موجودی جاندار به نام «تهران» ببینیم و تجربههای تاریخی، فرهنگی، اجتماعی امروز و گذشتهی شهر را ثبت کرده و به دست تاریخ بسپاریم و همچنین فردیت زندگی در تهران را بررسی کرده و در حافظه جمعی نگاه داریم.» در زیر عنوان نمایشگاه عبارت « پروژه تهران شماره۱» دیده میشود و پارسیکیا در این باره توضیح میدهد که این پروژه قرار است ادامه داشته باشد و در هر یک، مدیای هنری خاصی به عنوان بستر اصلی انتخاب شود، که در این نمایشگاه بر پایه مدیای عکاسی بوده است. او نحوه جمعآوری آثار و انتخاب هنرمندان را آشنایی قبلی با آثار و روند کاری هر هنرمند اعلام میکند. او سپس برای هنرمندان منتخبش بیانیه کامل نمایشگاه را ارسال کرده و از آنان خواسته است در رابطه با این بیانیه آثار خود را ارائه دهند و پس از طی یک روند تعاملی آثار انتخاب و به نمایش درآمدهاند. و به این ترتیب است که مجموعه ای ۲۳ نفره از هنرمندان بسیار جوان، هنرمندان جوان شناخته شده و پیشکسوتان در کنار هم قرار گرفتهاند، که به سختی بر دیوارهای گالری جا گرفتهاند و همچنین ترکیب اندکی نامتجانس از کیفیت را به وجود آوردهاند که تجربه زیباییشناسانه ما را دچار اختلال میکند و هرچند میتوان گفت کلیت انجام پروژهای به این شکل، با یک موضوع محوری و تاکید بر پشتوانه نظری در اثر، به خودی خود حرکتی مثبت محسوب میشود اما نمایشگاه در جزئیات نتوانسته به یکدستی کامل برسد. آثار این نمایشگاه را میتوان به طور کلی به دو دسته تقسیم نمود؛ دسته اول مستند نگاری که در آن هنرمند به شکار لحظهها پرداخته و دسته دوم عکسهای ساخته شده. اولین نمونه از عکس های ساخته شده، عکسهای صحنه پردازی شده هستند که در آن هنرمند صحنه ای را همچون یک فیلم به طور دقیق با تمهیدات از پیش تعیین شده و استفاده از بازیگر به عنوان سوژه چیده و سپس عکس خود را میگیرد . گونه دوم عکسهایی هستند که با دستکاریهای نرمافزاری تغییراتی در آنها اعمال میشود که به آن فضایی متفاوت میبخشد و گونه سوم عکسهایی که هنرمند به سادگی با قراردادن اشیاء خاصی به انتخاب خود در کادر، در واقعیت منظره دخل و تصرف کرده و عکس مورد نظرش را به وجود میآورد. در این نمایشگاه استفاده از تمامی این تکنیکها دیده میشود. همچون اثر استاد ابراهیم حقیقی که با قرار دادن سطوح تخت رنگی و ترکیب آنها با فضای معماری عکسی، گرافیکی-عکاسانه به وجود آورده است.
در نهایت اگر بخواهیم نمایشگاه « تهران شهربی دفاع» را در قالب یک نمایشگاه عکس بررسی کنیم ایرادات زیادی بر آن وارد است، اما اگر آن را به چشم یک رویداد فرهنگی هنری، ببینیم، حرکتی مثبت و در جهت به چالش کشیدن محیطی است که در آن زندگی میکنیم، با استفاده از هنرمندانی از نسلهای مختلف و حمایت نویسندگان، جامعه شناسان، ادیبان و در گیر کردن بخشهای مختلف جامعه هنری، که امید است به تدریج و با حفظ انسجام و تداوم بتواند بر ضعفهایش غلبه کرده و بستری پویا برای نقد سازنده ایجاد نماید.