قفس پرندگان | نگاهی به هفت‌نگاه

حافظ روحانی، تندیس: مهر ماه ۱۳۸۵، هفت نگارخانه گرد هم آمدند تا «هفت نگاه» پا بگیرد. آن‌طور که خود بانیان این گروه در وب‌سایت‌ رسمی «هفت نگاه» آورده‌اند: «هدف آن‌ها، یافتن راهکارهایی برای بیش‌تر مطرح شدن هنرهای تجسمی ایران، شناساندن آن به عامه مردم با برگزاری نمایشگاه‌هایی در تهران و شهرستان‌ها و در صورت امکان در خارج از کشور، معرفی هنرمندان جوان و با استعداد و ارائه آثار هنرمندان قدیمی‌تر و با تجربه‌تر به علاقه‌مندان به هنر، ایجاد کارگاه‌های هنری، برگزاری سمینارها و جلسات پرسش و پاسخ با هنرمندان و دست‌اندرکاران هنر ایران و در نهایت برگزاری «نمایشگاه بزرگ سال» است». از همه‌ی این اهداف تنها برگزاری نمایشگاه بزرگ سال تا امروز که هشتمین نمایشگاه این گروه هنری در فرهنگسرای نیاوران در حال برگزاری است، میسر شده. با این‌حال این هفت نگارخانه‌دار که همگی زن هستند تا کنون «هفت نگاه» را سر پا نگه داشته‌اند؛ نمایشگاهی که از چند جهت اهمیت دارد: اول این‌که این نمایشگاه سالانه می‌کوشد که بیش از هر نگارخانه‌ای سلیقه‌ی عمومی را در نظر بگیرد، در نتیجه بیش‌تر آثار عرضه شده در این نمایشگاه سالانه با در نظر گرفتن معیارهای عمومی و مورد توافق برگزار می‌شود و آثاری که با سلیقه و خواست عمومی هم‌خوان نباشد را کم‌تر می‌توان در این نمایشگاه یافت، به این ترتیب است که اگر کسی قدم به این نمایشگاه بگذارد بیش از هر چیز آثاری تزئینی را خواهد دید. دوم این‌که برگزارکنندگان این نمایشگاه چشم به خریدارانی از طبقه‌ی متوسط دارند، به همین دلیل می‌کوشند تا آثاری متعدد را با قیمت‌های نسبتاً ارزان برای علاقه‌مندانی با توان مالی پایین‌تر هم در نمایشگاه‌شان عرضه کنند. سوم این‌که «هفت‌نگاه» تمامی توش و توان خود را بر روی نقاشی، نقاشی‌خط و مجسمه گذاشته و کم‌تر به عکس و هنرهای جدید روی خوش نشان می‌دهد.

۷negah
وقتی قرار است به مجسمه‌های نمایش داده شده در «هفت نگاه» هشتم نگاهی بیاندازیم باید به یاد بیاوریم که داریم با هفت نگاه متفاوت مواجه می‌شویم، هفت نگارخانه‌دار که آثاری را در این نمایشگاه شرکت داده‌اند، پس در بین این هنرمندان به نام‌های مختلف و متفاوتی برمی‌خوریم؛ از اساتید به‌نام گرفته تا هنرمندان جوان و تازه‌کارتر. از نشانه‌های تأکید این نمایشگاه به سلیقه‌ی عام می‌توان از تعداد زیاد مجسمه‌سازانی نام برد که با مجسمه‌هایی از پرندگان در هشتمین دوره‌ی «هفت نگاه» حضور دارند. تاها بهبهانی، نقاش و مجسمه‌ساز برجسته چهار اثر در این نمایشگاه دارد، چهار مجسمه از شیوه‌ی آشنای کاری‌اش که چهار پرنده را نشان می‌دهد با اعوجاج‌ها و خطوط مواج و خمیده‌اش که در کنار جلوه‌ی فلزی پیکره‌ها حالتی ماشین‌گونه به این پرنده‌ها می‌دهد. اگر به این پرنده‌ها نزدیک شوید و به‌خصوص به حالت صورت‌‌ها و چشم‌ها دقت کنید شاید حتی تصور کنید که دارید به ربات نگاه می‌کنید. این از خصایص آثار مجسمه‌ی تاها بهبهانی است که چنین کیفیتی را به پرنده‌های‌اش می‌دهد.
اما این فقط او نیست که با پرنده‌های‌اش در نمایشگاه حضور دارد، شمس‌الدین قاضی، هنرمند جوان شیرازی نیز دستی در ساختن پرنده‌ها دارد. این مجسمه‌ساز و نقاش چند وقتی هست که نامی برای خود دست و پا کرده و هواداران و خریدارانی نیز برای خود جذب کرده. شاید بخشی از محبوبیت او به خاطر ادای دین‌اش به هنرمند برجسته و محبوب سقاخانه‌ای، ژازه تباتبایی باشد. او نیز به سیاق این نقاش و مجسمه‌ساز فقید در آثارش از قطعات مستهلک و کهنه‌ی اتومبیل و دیگر ماشین‌ها استفاده می‌کند. با این‌حال تفاوتی در سبک کار این دو هست؛ تمامی قطعات مجسمه‌‌های تباتبایی از قطعات مستهلک و دورریز ماشین‌ها است، ولی در آثار قاضی، آهن‌های قراضه نقشی غیرقابل انکار دارند و او معمولاً بدنه و پیکره‌ی کلی مجسمه‌ها را با قطعات و تکه‌پاره‌های آهن می‌سازد و سپس با پیچ و مهره و زنجیر چرخ و امثالهم جزئیات مجسمه‌ها را اجرا می‌کند. با این‌حال هر دو هنرمند در استفاده از موتیف‌های بصری هنر ایران ید طولایی دارند و می‌کوشند تا با آثارشان به این جلوه‌ها و ظواهر زندگی دوباره بدهند.
اتفاقاً یکی از مجسمه‌های ژازه تباتبایی هم در نمایشگاه به نمایش درآمده؛ یک مرد ایستاده، ساخته شده از قطعات مستهلک آهنی که در زمان خودش و تا همین روزگار ما هم هنوز جلوه‌ی یکه و یگانه‌ی خود را در تاریخ هنر نوین ایران حفظ کرده است.
جای مجسمه‌های انتزاعی نیز در این نمایشگاه محفوظ است، مثلاً مسعود اخوان که با یک مجسمه‌ی برنزی نسبتاً بزرگ در نمایشگاه حضور دارد. این مجسمه با پیچ و تابی چشم‌نواز در پیکره‌اش حسی از رهایی و سبکی را به بیننده القا می‌کند، درست برخلاف ماده‌ی کار سنگین‌اش، برنز.
وقتی صحبت از سبکی می‌شود، نمی‌توان از کنار مجسمه‌های رامین سعادت‌قرین به آسانی گذشت. سعادت‌قرین که مدرک مهندسی متالورژی خود را از دانشگاه صنعتی شریف اخذ کرده، چند سال پیش به کانادا رفت و حدود یک دهه در فضای هنری ایران حضور نداشت. سال گذشته او دوباره با نمایش مجسمه‌های‌اش در نگارخانه‌ی اعتماد به فضای هنری ایران بازگشت. مجسمه‌های او، شامل پیکره‌هایی خلاصه‌سازی شده از فرشته‌ها، انسان‌ها و اسب‌ها هستند که از فلز مچاله شده ساخته شده‌اند. به واسطه‌ی همین تکنیک، مچاله کردن فلز، است که بیننده این پیکره‌ها را بسیار سبک می‌یابد. به‌خاطر همین خصیصه است که آثار او پرهوادار و بین مجموعه‌داران آثار هنری پرخریدار است.
سعید درخشان زنگنه هم از مجسمه‌سازانی است که در طول این سال‌ها برای خود اسم و رسمی به دست آورده. خصیصه‌ی آثار او استفاده‌اش از قاشق و چنگال در ساختن مجسمه است. این مجسمه‌ساز چندین چنگال مختلف را به اشکال و فرم‌های مختلف تاب می‌دهد، آن‌ها را در هم می‌پیچاند و به این ترتیب انواع پرندگان و حیوانات دیگر را می‌سازد. جلوه‌ی بصری آثار او معمولا چشم‌نواز است و ارزان بودن مواد کارش باعث می‌شود تا قیمت آثارش به نسبت دیگران کم‌تر باشد.
نمی‌توان از کنار نامی چون زنده‌یاد ایرج زند هم گذشت. مجسمه‌سازی که در جامعه‌ی هنرمندان تجسمی از نام و آوازه‌ی فراوانی برخوردار بود و مرگ زودهنگام‌اش، بسیاری از جمله مجسمه‌سازان جوان‌تر را غمزده کرد. حضور او در دهه‌ی ۱۳۷۰ تأثیر زیادی بر نسلی از مجسمه‌سازان جوان گذاشت و آن‌ها را با مجسمه‌سازی معاصر آشنا کرد. همین روزها هم اگر به خیابان شهید خدامی سری بزنید، یکی از مجسمه‌های بزرگ او را می‌بینید که با پیچ و تاب‌های خاص‌اش که از برش زدن صفحات فلزی حاصل می‌شد دارد به بزرگراه کردستان نگاه می‌کند. پیچ و تاب‌هایی که در گاوی ساخته‌ی امیررضا یاراحمدی هم دیده می‌شود و این حجم پیکره‌ی این موجود سنگین را به حداقل کاهش می‌دهد و آن را مانند پر کاهی سبک نشان می‌دهد.
«هفت نگاه» هشتم مثل هر نمایشگاه گروهی دیگری فرصتی است برای تماشای آثار هنری متنوع از هنرمندان متعدد و مختلف. «هفت نگاه» با هدف کاستن از قیمت آثار هنری، نگاهی ویژه به طیف خریدارانی از طبقات میانی جامعه دارد، با این‌حال در نقطه‌ی مقابل فعالیت این نهاد، دیگر نهادهای اقتصادی هنر، از اکسپوها گرفته تا حراجی تهران مثلاً مدام بر قیمت آثار هنری می‌افزایند تا به نظر رسد که «هفت نگاه» در این میانه خیلی تنهاست، هر چند که در این هشت سال هنوز و بی‌خستگی به راه‌اش ادامه می‌دهد.