تندیس: «مایکل جیها» (Michael Jeha) رییس جوان بخش هنر خاورمیانه حراج کریستی هفته گذشته را در تهران گذراند و در دهمین سفر خود به ایران، به گالری های تهران نیز سر زد.
جی ها، متولد لبنان و است و در لندن بزرگ شده و تحصیل کرده است و در دانشگاه این شهر درس تجارت خوانده است، اما کمی بعد به چیزی فراتر از فعالیت در دنیای اقتصاد اندیشیده و با گذرانده دوره های تخصصی هنر، پا به عرصه اقتصاد هنر گذشته و خیلی زود سر از حراج خانه مطرح کریستی درآورده و معتقد است کریستی او را نه فقط به خاطر لبنانی بودنش بلکه به دلیل تخصص اش به سمت مدیر یکی از بخش های فعال کریستی درآورده است.
وی در گفتگوی مفصلی با خبرنگار« هنرآنلاین» به پرسشهای گوناگونی درباره حرفه خود و حضور ایران در اقتصاد هنر خاورمیانه، زاویه کریستی نسبت به هنر ایران و … پاسخ گفت. در زیر به نکاتی از این گفتگو که ممکن است برای مخاطب تندیس جذابتر باشد اشاره شده است.
- وی از سال ۲۰۰۶ یعنی از ابتدای تاسیس بخش خاورمیانه حراج کریستی، رییس این بخش بوده و در واقع بیزنس پلن راه اندازی این بخش را خودش در سال۲۰۰۵ ارائه داده است: «۱۶سال پیش همکارىام با حراج خانه کریستیز آغاز شد؛ یک سال در دپارتمانهای مختلف کریستیز دوره دیدم و هفت سال در خصوص ارزیابی آثار هنرى مهمترین کلکسیونهاى هنرى اروپا را مرور و در زمینه قیمتگذاری هم دورههاى تخصصى را گذراندم؛ ابتدا رئیس بخش مدیریت دپارتمان کریستیز خاورمیانه شدم و چون فاینانس خوانده بودم این پشتوانهام شد در کریستیز دبى هم بخش بیزینس و هم بخش هنری را اداره کنم.»
- «بدیهىست در آغاز به کار دفتر نمیدانستیم بازار هنر منطقه چطور است و در عمل چه جوابی میگیریم؛ اما به حتم نمیخواستیم یک اتفاق یک باره باشیم؛ همین تداوم و استمرار مهمترین کارمان است. دوم لحظهای که دیوار پرسپولیس آقای تناولی ۲/۸ میلیون دلار در کریستیز دبى چکش خورد و رکورد فروش یک اثر هنرى در خاورمیانه شد؛ آن لحظه بزرگ و عظیمی بود. سال ۲۰۱۰ به خاطر رکود اقتصادى فراگیر بینالمللى، میزان فروشمان خیلی مهم بود که خوشبختانه خیلى موفق بودیم و این موفقیت دامنهدار بود و هست؛ حتی در بحرانىترین وضع اقتصادی؛ در این مدت خیلیها رها کردند و رفتند ولی ما جلو آمدیم، مثل یک کشتی، هم اعتبارمان را حفظ کردیم و هم سربلند شدیم. اثبات کردیم هنر منطقه چه پتانسیل بالایى دارد.»
- «هیچوقت فکر بسته شدن دفتر دبى به ذهنمان خطور نکرده است؛ ما حتى سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ در اوج رکود ۴-۵ میلیون دلار فروش داشتیم؛ آن موقع حتى حراج ساعتها را هم نداشتیم که الان خود این ساعتها دارند ۱۰- ۱۵میلیون دلار میفروشند. در دل بحران هم فکر نمیکردیم جمع کنیم و برویم. از اول آمدیم که بمانیم و مىمانیم؛ اکنون که خیالمان هم راحت است زیرا اطمینان منطقه را داریم و کاملا اثبات شدهایم؛ یقین بدانید هستیم.»
- «در تمام این مدت عربها کار ایرانیها را خریدند. این ایرانیها هستند که هرگز کار عربها را نمیخرند؛ البته کار ارزشمند کریستیز این است که به لطف هنر، تمام خاورمیانه را به هم نزدیک و متصل کند و آن را در جهان و عرصه بینالمللی به عنوان یک هویت شاخص معرفى کند؛ باید دقت داشت از گذشته کشورهایی مثل ایران، لبنان، مصر بازار هنر قوی داشتهاند اما هیچ کس نمیدانست اینها چکار میکنند، ما توانستیم این پتانسیلها را کنار هم بیاوریم. کریستیز باعث شد هنرمندان ایرانی بدانند هنرمندان عرب چه میکنند و برعکس. برگردیم به پرسش شما: حقیقت این است که خیلی از آثار ایرانی را عربها مىخرند.
به تازگی که شاهدیم ایرانیها کار عربها را میخرند؛ به نظرم خیلی اتفاق مهمیست و به شدت امیدواریم این مهم تبدیل به یک رویه شود.
- «ما هرگز نشده بشماریم بگوییم اگر ده هنرمند ایرانی داریم پس ده هنرمند عرب داشته باشیم؛ هیچوقت اینطور نگاه نمیکنیم. ما اگر صدتا کار با کیفیت درجه یک از ایران داشته باشیم حتما آنها را به حراج میگذاریم. کیفیت آثارى که به دست ما رسیده معیار ماست نه ملیت هنرمند؛ هیچ وقت ارزیابی نمیکنیم که چند درصد آثار مال کجاست؛ به نظرم باید این تمرکز و وسواس از روی ملیت را برداریم. ما واقعا داریم فکر میکنیم ملیت را از رزومه هنرمند برداریم. مثلا اگر از تناولی اثری داریم بگوییم آرتیست درجه یکی است و میتواند در جهان کنار هنرمندان دیگر بنشیند و این اثر یکى از آثار مهم اوست؛ واقعا مهم نیست مال کدام کشور است، هر کسى بخواهد مىتواند بداند پرویز تناولی یک هنرمند ایرانی است. معیار ما فقط کیفیت آثار است. هرچه زودتر از بحث ملیت بیرون بیاییم راحتتر میتوانیم بگوییم جایگاه هنرى این هنرمند کجاست؛ تلاش میکنیم بعد ده سال این قومیت و ملیت را از ادبیات کاتالوگمان حذف کنیم.»
در این تغییری که داریم ممکن است بعضی اوقات ارائه آثار هنر ایران در اول کاتالوگ بیاید یک دوره دیگر وسط یا آخر. چینش کاتالوگمان بر اساس زیباییشناسی آثار است؛ اکنون قصد داریم روند چینش آثار در کاتالوگ را تغییر دهیم؛ دیگر نمیخواهیم در کاتالوگ روند ارائه گروه گروه آثار هنرمندان کشورها را ادامه دهیم؛ آثار همه هنرمندان از ملیتهاى مختلف بر مبناى زییابىشناسى هنرىشان کنار هم عرضه خواهند شد.»
- «کریستیز یک حراج است، وظیفه ندارد هنرمندان جوان را معرفی کند. این را مجموعهداران مىگویند؛ ما باید آثارى عرضه کنیم که خریدار بینالمللی داشته باشند. اگر در این دورهها تعداد هنرمندان جوان ایرانی کمتر بوده حتما بر حسب اتفاق است، ما هر کار درجه یکی از هنرمند جوانى که خریدار بینالمللى دارد به دستمان رسیده به حراج آوردیم ؛ یادتان نرود عربها متشکل از خیلی کشورها هستند و ایران فقط یک کشور است.»
- «ما دفتر نمایندگى در تهران نداریم لذا نمایندهاى نداریم؛ اما با خیلیها کار میکنیم و از خیلىها مشورت مىگیریم؛ برایمان خیلی نکته مهمی است که هرکس که میخواهد بتواند با کریستیز کار کند و هر کس دوست دارد بتواند اثر هنری را به طور مستقیم براىمان بفرستد و مستقیم با ما تماس بگیرد و لازم نباشد از هیچ مرحله و فیلترى بگذرد؛ هر کسى مىتواند اثر هنرى به ما پیشنهاد دهد که اگر داراى کیفیت باشد حتما آن را در حراج شرکت مىدهیم.»
- «مىخواهم یک نکته را تذکر دهم: خیلی از هنرمندان بین گالریهاى مختلف در آمد و رفت هستند، که این خوب نیست؛ باید در ایران میان گالریها و آرتیستها قراردادهاى حرفهاى شکل گیرد تا امکان سرمایهگذارى در هنر پدید آید؛ شرایط فعلى نه برای هنرمند خوب است نه گالریدار. اگر چنین قراردادهایى در تهران هم معمول شود اتفاقات جدی مىتواند بیفتد.»
- «نه واقعا کارى روى دیوار خانهام ندارم؛ یک دلیلش این است که چون کارم از صبح تا شب دیدن آثار هنرىست، میخواهم وقتی میآیم خانه این ارتباط قطع شود؛ دیگر اینکه به واسطه کارم بهترین آثار هنرى را مىبینم که نمىتوان آنها را روى دیوار خانه داشت.»
- ورود آثار هنرى که در اصالتشان تشکیک مىشود دیگر سوال جدى جامعه هنرى ایران است؟ هر چند جامعه ایرانى به جهت تولید آثار جعلى نخبگان هنرىاش نقد جدى به خود هم دارد، اما مىپرسد چرا این آثار به کریستیز خاورمیانه هم راه مىیابند؟
جى ها: «سوال مهمى است؛ پاسخش چند بخش دارد: اول اینکه در تمام ۱۰ سال گذشته ما بالای سه هزار اثر هنری را روى میز حراج فرستادیم که شمار آثارى که روى آنها تردیدى به وجود آمده حتى یک درصد هم نبوده است بنابراین این مقدار بسیار کوچک است.
نکته دوم اینکه وقتی اثر هنری جهت حضور در حراج تایید مىشود، دقتهاى متعددى روى آن انجام مىشود: دقت در تاریخچه اثر مثلا اینکه به مجموعه چه کسى تعلق داشته، آیا برگه فروش آن موجود هست … سپس متخصصین خاص حراج آن را بررسى مىکنند، اگر لازم باشد از بیرون کارشناسان خبره استخدام مىشوند این کار را انجام دهد. هر نوع تاریخچه در گالری، کتاب، مجله و هر نوع اطلاعات دیگر پیرامون یک اثر را جمعآوری میکنند … کریستیز حتی عکسهای آن اثر که در خانه کسی آویزان بوده را هم پیگیرى مىکند و گاه به عنوان سند در کاتالوگ منتشر مىکند که نشان دهد در طول این سالها این کار کجا بوده و بسیارى مراحل کارشناسى جدى؛ برای هر کارى که در حراج به فروش مىرود این فرایند دقیق ارزیابى طى مىشود.
نکته سوم: وقتی که کسی میآید و میگوید این کار اصل نیست باید دلایل قانعکننده علمى و مستند هم بیاورد. خیلی مواقع میگویند من خود کار را ندیدم، خانواده یا دوست هنرمند فقید میگویند همچین کاری اصلا خلق نشده است یا ما چنین کارى از هنرمند ندیدهایم. دیگرى مىگوید این کار به قدرتی که هنرمند فقید شناخته مىشود نیست و یا دهها نظر مشابهه این جملات؛ هیچ یک از اینها حرف مستدل، جدى و با پشتوانهای نیست زیرا ما میگوییم هر هنرمندی یک انسان است، فراز و فرود داشته؛ مثلا من یا شما چند بار شده پاى کاغذى امضا کردیم و با امضای همیشگیمان فرق داشته است؟ به حتم همه آثار یک هنرمند قوی نیست و در طول فعالیتش کارهاى متفاوتی کرده که ممکن است فرزندانش هم ندیده باشند. خیلی راحت است که انگ بزنیم که یک کار اشتباه است ولی بدون پشتوانه حرف زدن هم اشتباه است. خانوادهها برای اینکه هنرمندشان را بزرگ نگه دارند، یا از روی دلسوزی این کار را میکنند حال آنکه چنین اظهار نظرهاى احساساتى بیشتر به ضرر هنرمندشان تمام مىشود؛ ما به همه نظرات گوش مىدهیم اما بر اساس نظرات کارشناسان و متخصصان خبره درباره اصالت آثار تصمیم مىگیریم.
چهارم اینکه حراج کریستیز پشت درهای بسته انجام نمیشود، شفاف و در حضور جمعیت آشنا به هنر آثار به فروش مىرسد، حتى یک ماه قبل از حراج همه آثار در کاتالوگ چاپى و نیز وب سایت منتشر مىشود تا همه کارشناسان روى آن دقت کنند، هزاران نفر در دور دنیا این آثار را مىبینند، چک میکنند و این منجر میشود که اگر کسی نظری یا ایدهای دارد وقت یابد نظرش را اعلام کند و ما مشتاقانه این نظرات را میگیریم و این نقطه قوت ماست. چون مىاندیشیم مردم اگر از کریستیز خرید کنند، شب با خیال راحت میخوابند. مردم میدانند که اگر اتفاقى بیفتد کریستیز یک سیستم ضمانتی مطمئن دارد، ما پول را برمیگردانیم و مشکل را حل میکنیم.
پنجم: مهم این است که ورود یک اثر جعلى به مارکت هنر امرى غیر عادى و حادثهاى غیر مترقبه نیست؛ همه جاى دنیا این اتفاق میافتد: لندن، پاریس، نیویورک … این اتفاق مختص خاورمیانه نیست. تا وقتی هنر هست، هنر قلابی هم خواهد بود، این یک واقعیت است.
و نکته ششم اینکه ما حتما تیمهای ارزیابی جدیدی را به جمعمان اضافه خواهیم کرد؛ حتما گروه بزرگتری از کارشناسان این کارها را بررسى مىکنند؛ خیالتان راحت باشد که این کار را خواهیم کرد؛ تمام سعیمان را میکنیم تا در دراز مدت همان کمتر از یک درصد تردید در طول ۱۰ سال هم اتفاق نیفتد.»
لطفا راهنمایی کنید چطور میشه در حراج کریستی شرکت کرد،لطفا برام ایمیل کنید