زد و خوردی که پرفورمنس نبود

تندیس: از بین رفتن تدریجی مرزهای مابین هنر و زندگی معاصر گاهی سوء تفاهم‌های جالب و در بعضی مواقع خطرسازی را فراهم می‌سازد.

جمعه شب گذشته در مرکز برگزار آرت بازل ساحل میامی، یکی از بازدید کنندگان با چاقویی به بازدیدکننده ای دیگر که هر دو زن بودند حمله کرده و به دست و گردن وی آسیب می زند. به گفته پلیس و برگزار کنندگان، ضارب دست‌گیر و مجروج به بیمارستان منتقل شده است. گفته می‌شود به دلیل حوادث تروریستی پیش آمده چند هفته قبل در مراکز هنری پاریس، نیروهای پلیس برای برقراری امنیت آرت بازل میامی در محل نمایشگاه حضور داشته اند و بعد از حادثه بلافاصله وارد عمل شده و سعی شده به سرعت توجه حاضرین در نمایشگاه از این حادثه منحرف و معطوف به نمایشگاه شود.

Basel-stabbing_Rudy-2

نکته قابل توجه این است که گروهی از حاضرین در محل حادثه گمان کرده اند پرفورمانسی در حال وقوع است و گروهی دیگر بعد از اینکه پلیس محل حادثه را با کشیدن نوارهای مخصوص، مسدود می‌کند، آن‌‎چه می بینند را بخشی از یک اینستالیشن تلقی می‌کنند. دامنه گسترده اجرای پروفومس‌هایی همچون اجراهای مارینا آبراموویچ  و دیگران، به نوعی باعث شده بازدیدکنندگان به دیدن خون و یا شنیدن صدای فریاد، در یک محیط رسمی برگزاری هنر معاصر به دیده شک بنگرند که آیا باز هم توسط یک اثر عجیب معاصر غافلگیر شده اند یا خیر. آنچه در حاشیه این اتفاق می‌تواند تامل بر انگیز باشد این‌است که یک اتفاق فارغ از ماهیت خود به فراخور بستری که در آن اتفاق افتاده است معنای متفاوتی در ذهن مخاطب ایجاد می کند، همچون اثر هنری معاصر که امروز در بستر و زمینه ارائه خود معنا می‌یابد. هنرمندانی پرفورمنسی کهبه جهت جلب توجه مخاطب در محل گالری حوادثی را هرچند واقعی و به قیمت آسیب دیدن خود طراحی و اجرا کرده اند به نوعی، شیوه واکنش مخاطب را به محل وقوع اتفاق منوط کرده اند.

در گزارش‌ها اشاره خاصی به علت حادثه نشده است و بسیاری از کسانی که در آن روز در محل حضور داشتند و مجروح را در حال خارج کردن از محل دیده بودند،گمان می کردند بخشی از یک اثر هنری یا مجسمه بر روی مصدوم افتاده و باعث آسیب وی شده است. مسئولین و پلیس امنیت برگزاری نمایشگاه حادثه را طوری مدیریت کردند که ترس و آشفتگی ای بر فضای نمایشگاه حاکم شود.

Stabbing_Plevin-3x

Basel-stabbing_Rudy-3