داستان بی انتهای مرثیه سرایی

نقدی بر نمایشگاه عکس علی شیخ الاسلامی با عنوان : مرثیه‌های بی پایان یک زاغ، درنگارخانه صا

مریم روشن‌فکر، تندیس: ادبیات یکی از مهم‌ترین راه‌های قدم گذاشتن به عرصه بی پایان فرو رفتن به اعماق روح انسان است و هزارتوی روح انسانی مسیری است دشوار که هر کسی توان برون رفتن از آن را نمی‌یابد.

علی شیخ الاسلامی، هنرمندی است که آزادانه از عکاسی و ادبیات برای بیان استفاده می‌کند. او، هنرمندی تجربه‌گراست اما نه تجربه‌گرا به معنی مصطلح آن در هنر امروز، او هنرمندی است که هر چند در فرم نیز سعی در تجربه کردن روش‌های نوین دارد، اما در محتوی سعی در انتقال تجربه خود از جهان دارد، آن‌گونه که شخصا آن را لمس کرده است.

شیخ الاسلامی در بیانیه نمایشگاهش اشاره می‌کند به واقعیت‌های زندگی، شخصیت‌هایی که شاهد آن‌ها بوده، رخدادهایی که به چشم خود دیده و از پوست و استخوانش تغذیه کرده است، آنچه که جایی در گوشه ذهنش نشسته و پاک نخواهد شد.

marsieh-zagh2

و این همان تجربه ای است که پیشتر اشاره شد، او ما را به تجربه شخصی‌اش ارجاع می‎‌دهد و از ما می‌خواهد در پرسه ‌های او در خاطرات، افکار و تصاویر خیالی ذهنش همراه شویم. در خاطراتی که او آن را به مثابه مرثیه‌ای برای تجربه نرسیدن به آرمان شهری که در جستجوی آن ست، برای ما می‌سراید. به زبان خودش « همچون زاغی شاهد که سال‌های سال زندگی می‌کند.»

عکس‌های شیخ الاسلامی عمیقا با ادبیات درهم آمیخته است. او خود را بیشتر شاعر می‌داند، و برای عکس‌هایی که می‌گیرد شعری می‌سراید و همچنین برای آن‌ها داستانی دارد، که گاهی در شعرها دیده می‌شوند و گاهی در چینش آثار.

او نمایشگاهش را با تصویر یک ماشین تحریر قدیمی و دستانی در حال نوشتن آغاز می کند، تصویری که به مدد استفاده از نگاتیو و تشدید جلوه‌های تصویری مختص عکاسی آنالوگ، نوستالژیک، قدیمی و متعلق به خاطره‌ای دور به نظر می‌رسد. او با چنین پیش‌درآمدی به روشنی به مخاطب اعلام می‌دارد که به دفتر خاطرات، نویسنده/عکاس پا گذاشته است. تک تک عکس‌های نصب شده بر دیوار که به صورت مجموعه و در کنار هم قرار گرفته‌اند، در کنار نوشته ای که زیر آن با پونز به دیوار نصب شده است، بر این حس صحه می‌گذارند.

marsieh-zagh4

در مجموعه زاغ، که داستان زاغی را روایت می‌کند، او راوی و شخصیت اول این داستان را به ما معرفی می‌کند، زاغی تنها که در جستجوست، می‌گردد، دوستی می‌یابد، باز تنها می‌شود و سرانجام در بستری از آسمان خونین فرو می‌افتد. اما داستانش همچنان ادامه دارد. او در انتهای متنی که بر نمایشگاهش نوشته می‌گوید: « خاطرات می‌مانند، چه بخواهی و چه نخواهی، آن ها را تجربه می‌کنیم، زندگی می‌کنیم و با خود خواهیم داشت، چه تلخ و چه شیرین، هماند یک دوست، یا بختکی آواره، جایگاه آن‌ها ابدیست…»

اما خاطرات او روایت مرد تنهایی است داستان پرسه زدن‌های زاغی که در جستجوی آرمان شهری است که به او وعده داده شده. مردی که سختی‌های زیادی را پشت سر گذاشته است، بیشتر تصاویر در خارج از ایران عکاسی شده‌اند و فضاهای سرد، نمناک و مه آلود  اروپایی و ساختمان‌های سیمانی و بی شکل اروپای شرقی درآن به کارکردی موتیف گونه یافته اند، موتیفی که در آثار تکرار می‌شود، سیاه و سفید بودن، ایجاد آثار گرد و خاک و رنگ و رو رفتگی که در نگاتیوهای قدیمی یافت می‌شود، محو شدگی‌های عمدی، یادآور تصاویر، سینما و علی‌الخصوص ادبیات دوره‌ای خاص از اروپای پس از جنگ‌‌ جنگ جهانی دوم است، که در آن همه ردپای تاریخ هولناک این دو جنگ خود را نشان می‌دهد.او هر چند با دقت زیاد عناصر بصری را در عکس‌هایش گزینش می‌کند، اما نمی‌تواند از سلطه تصویری سینما و به خصوص سینمای بلوک شرق بیرون بیاید.

آثار شیخ‌الاسلامی با این همه دارای وجه دکوراتیو قوی هستند، زیرا همان‌طور که اشاره شد، این چینش با دقت و ارجاع بصری به فیلم‌ها و تصاویر یک برهه تاریخی خاص در اروپا، همان زیبایی غم‌انگیز و نوستالژیکی را دارد، که در فیلم‌هایی چون آیینه و نوستالژیا دیده می‌شود، فیلم‌هایی که نمایش لطیف وجوه انسانی و معنوی آن هنوز هم تاثیر گذار است. اما نحوه ارائه آثار این خصیصه آن را عقیم می‌گذارد، کارها بر روی شاسی‌های ساده قرار گرفته‌اند که نه، حالت دفترچه گونه آن را تقویت می‌کند و نه قاب شده‌اند. شاید اگر هنرمند تمهیدی می‌اندیشید که بتواند جنبه زیبایی شناسانه آثارش را تقویت نماید، مخاطب در پس مشارکت در تجربه و خاطرات او، برای به خانه بردن این تصاویر با این لطافت و عمق بصری رغبت بیشتری می‌یافت.

marsieh-zagh1

اعتراض شیخ الاسلامی بیش از هر چیز متوجه معنویت از دست رفته جهان و معصومیت خدشه دار شده انسان است، جهانی که زیبایی‌های آن به دست انسان به ویرانی بدل شده است. او داستان انسان‌ها را مرثیه‌ای بی‌پایان می‌داند که در جدایی از جهان معنوی از استنشاق پستی‌ها و فرومایگی‌های انسانی مسموم گشته است. در تصویری که در کنج انتهایی گالری قرار گرفته، تصویر مردی را می بینیم با ماسک ضد گاز که دربرابر قاب‌هایی بر دیوار ایستاده است که درمیان آن‌ها تصویر استالین، بمب اتم و تصویر کودکان بی گناه دیده می‌شود،  تصاویری که اشاره دارند به فجایع و دروغ‌هایی که غرب، جامعه انسانی را با آن آلوده است.

آثار این هنرمند، هرچند از نظر فرم زیبا و از نظر محتوی تاثیر گذار هستند، اما خامی ارائه و تعداد زیاد آثار که باعث شده مجموعه‌ عکس‌ها به اندازه کافی دیده نشوند، همچنین تکرار در سایز و قطع جای انتقاد را بر برگزار کننده نمایشگاه باز می‌کند. در نمایشگاه اخیر نیز ، چنانچه هنرمند در زمینه ارائه آثارش در میانه نمی ایستاد و به سمت نوآوری خلاق یا ارائه سنتی تثبیت شده می‌رفت، شاید می‌توانست بر تاثیرگذاری نمایشگاه خود بیافزاید.

marsieh-zagh3