ترجمه کامل مقالات این پرونده تحت عنوان «کتاب جعل و از آن خودسازی در هنر» توسط نشر آوام سرا به چاپ رسیده است. شما میتوانید در لینک زیر این کتاب را با ارسال رایگان تهیه کنید.
خرید کتاب جعل و از آن خودسازی در هنر
مبحث دوم از پرونده جعل اثر هنری :
از آن خودسازی و مولف بودن در هنر معاصر
شری ایروین (شری ایروین استاد فلسفه در دانشگاه اوکلاهاما است و تخصصش در زمینه زیباییشناسی واخلاق است)
ترجمه و تلخیص: زهرا قیاسی
Appropriation and Authorship in contemporary art
Sherri Irvin
مقدمه
چه چیز هنرمند را مولف اثر میکند؟ رابطه خاص مولف بودن که نشان میدهد اثر باید برمبنای نظر هنرمند تفسیر شود از چه مولفه هایی ساخته شده است؟ در قرن بیستم متفکرانی همچون رولن بارت مفهوم مولف را زیر سوال بردند. رولن بارت با گفتن اینکه: «تولد خواننده به قیمت مرگ مولف است»۱ گواهی فوت هنرمند را صادر کرد. میشل فوکو هم در موافقت با این نظریه گفت: «مولف مفهومی استبدادی است و کارش فقط محدود کردن تفکر آزاد خوانندگان است.»۲
دهه ۱۹۶۰ شاهد ظهور روندی بود که به نظریههای فوکو و بارت جامه عمل پوشاند. هنرمندان از آنخودساز که الن استرتوانت نخستینشان بود، به سادگی آثار هنرمندان دیگر را بدون تغییر یا با اندکی دستکاری کپی کردند و بهعنوان آثار خود نمایش دادند.کار هنرمندان از آنخودساز حمایت از ایده مرگ مولف است. این هنرمندان با اقتباس آزاد از هنرمندان دیگر همراه با فوکو میپرسند: «چه فرقی دارد که چه کسی صحبت کند؟»۳ اما اگر کارهایشان را دنبال کنیم برایمان روشن میشود که حتی در مورد هنرمندان از آنخودساز هم این مهم است که چه کسی سخن میگوید.
هنر از آن خودسازی
در دهههای اخیر از آن خودسازیهای بسیار افراطی رواج یافته است. البته از آنخودسازی چیز جدیدی نیست. در کل تاریخ هنر، گرتهبرداری از آثار هنرمندان دیگر کاری پذیرفتنی بوده است. مثلاً نقاشان آثار دیگران را دوباره کشیدهاند تا کارکرد سبکشان را در مورد ترکیببندیها و موضوعات آشنا امتحان کنند. اما کشیدن کپی دقیقی از اثر یک هنرمند و ادعای تملک اثر هنری، همراه با شفاف بیان کردن کپی بودنش، مفهوم مولف بودن را به چالش میکشد. چالشی که پیشتر هرگز با آن مواجه نبوده است. حتی وقتی مارسل دوشان اشیا حاضر و آماده را به گالری آورد و اندی وارهول از فرهنگ عامه و مصرفی اقتباس کرد، هر دو تصمیم گرفتند که اشیاء خاصی را هنر قلمداد کنند. اما استرتوانت حتی از این تصمیمگیری هم اجتناب کرد. برای او تشخیص اینکه چه چیزی ارزشش را دارد که هنر دانسته شود بر عهده هنرمندانی است که استرتوانت کارهایشان را کپی کرد و خودش هیچ دخالتی در این تصمیم گیری نکرد.
شری لوین از معروفترین هنرمندان از آنخودساز است. او در دهه ۱۹۸۰ حجم عظیمی از عکسهای ازآنخودسازی را تولید کرد. او برای این کارها آثار هنرمندان معروفی همچون واکر اوانز و الکساندر روچنکو را از روی کتابهای تاریخ هنر و کاتالوگها بازعکاسی کرد و نتیجه را به عنوان اثر خودش ارائه کرد. او علاوهبر عکس، نقاشیها و مجسمههایی هم براساس آثار هنری معروف خلق کرد. لوین بیشتر این کارها را با رسانهای غیر از رسانه اثر اصلی انجام میداد . مثلا رقاص ماتیس را که برش قطعات کاغذ بود، با آبرنگ اجرا کرد و چشمه دوشان را با برنز صیقلی ساخت. مایک بیدلو هم از هنرمندان از آنخودساز معروف است و در دهه ۱۹۸۰ پروژههایی مشابه استرتوانت انجام داد و آثار وارهول، پولاک، دوشان و دیکریکو را از نو نقاشی کرد. در هیچ کدام از این کارها تلاشی برای فریب دادن نبود؛ در واقع نام هنرمند اصلی در عنوان اثر ذکر می شد.
هرچند ازآنخودسازی رادیکال در دهه ۱۹۸۰ به اوج رسید، امروزه استفاده فراگیر از گرتهبرداری تصاویر در خلق آثار هنری رایج شده است. گلن براون در اواخر دهه۱۹۹۰ آزادانه از کارهای هنرمندان دیگر در سبکهای مختلف و از دورههای گوناگون تاریخ برمیگرفت و کارهایی میساخت که هیچ مشخصه سبکیای نداشتند.
مایک بیدلو در سال ۲۰۰۰ مجموعه «این قفسه بطریهای دوشان نیست، ۱۹۱۴» را نمایش داد. این مجموعه تعدادی قفسه حاضر و آماده بطری بود دقیقاً مشابه کاری که دوشان در اوایل قرن بیستم ارائه کرده بود و بیدلو این اثر را با نام خودش نمایش داد. در همین سال استوارت نتسکی یکی از نقاشی های بزرگ روتکو در نمازخانه هیوستون را دوباره نقاشی کرد و به عنوان بافت کار از آن استفاده کرد.
از آنخودسازی و مولف بینابینی
هنرمندان از آنخودساز جالبند چون رابطه تالیفیشان با اثر از اول بینابینی است و علتش به امانت گرفتن بخشهای بزرگی از آثار هنرمندان دیگر است. درک سنتی از هنرمند او را در قبال همه وجوه اثر مسئول میداند. به قول ارنست گامبریچ :«هر ویژگی اثر هنری نتیجه تصمیم هنرمند است».۸ حتی اگر چیزی اتفاقی در حین خلق اثر رخ دهد، باز این هنرمند است که تصمیم میگیرد که اجازه بدهد آن اتفاق در اثر باقی بماند یا نماند و ظاهرا این مسئولیت است که آثار هنری را تفسیرپذیر می کند. وقتی به اثر نگاه می کنیم میتوانیم در مورد تکتک جزئیات سوال کنیم که چرا هنرمند آن را بدین صورت نمایش داده است؟ به گفته بسیاری از فیلسوفان معنای اثر هنری را با بازسازی چیزهایی که هنرمند با خلق این ویژگی ها در نظر داشته میتوان دریافت.۹
اما هنرمندان از آن خودساز از پذیرش هر مسئولیتی در برابر اثر سر باز میزنند و از داشتن منظور و قصد طفره میروند. آنها با وارد کردن اجزایی از آثار هنری دیگران، صدای دیگران را جایگزین صدای خود میکنند. وقتی به عکس واکر اوانز نگاه میکنیم، میدانیم که واکر اوانز برای جلوه نهایی عکس تصمیمهای آگاهانه زیادی گرفته، تصمیمهایی درباره جاگیری سوژه، کادربندی، زمان و شرایط عکاسی، اینکه عکس از روی کدام نگاتیو چاپ شود، چه تغییراتی در عملیات ظهور عکس انجام شود تا کنتراست مورد نظر به دست آید، حذف جزئیات و از این دست. وقتی به کپی لوین از کارهای اوانز نگاه میکنیم، میدانیم که ظاهر آن نشاندهنده چنین تصمیمگیری هایی از جانب لوین نیست، بلکه در واقع تصمیمهای اوانز را نشان میدهد. عکسالعمل عرف این است که تعلق اثر به لوین را از هر حیث منتفی میداند و هنرمند بودن وی را به واسطه خلق اثر انکار میکند.
اما دیگر کار از کار گذشته! آثار تندروترین هنرمندان از آنخودساز را به عنوان هنر پذیرفتهاند و هر نوع تایید و تصدیقی را که شایسته هنرمندان است دریافت کرده اند. آثار لوین را در گنجینه متروپولیتن نگهداری میکنند و گلن براون نامزد جایزه ترنر شده است و در مجلات و محافل معتبر درباره هنرمندان از آن خودساز بحث میکنند. این تصدیق و تایید نشان می دهد که دنیای هنر این هنرمندان را به عنوان مولف اثرشان جدی میگیرد. اگر براون مسئول کار خودش نبود، با وجود اینکه کارش اقتباسی از دالی و جان مارتین است، چه دلیلی وجود داشت که او رابرای چنین جایزه بزرگی در نظر بگیرند؟ اگر لوین بهعنوان مولف جدی گرفته نمیشد برای چه مجلات معتبر با او مصاحبه میکردند؟ ۱۰ البته اینها باعث نمیشوند که به اجبار آثارشان را شاهکار بدانیم. اما اگر بخواهیم نظریه هایمان جوابگوی پیشرفتهای هنری باشد باید قبول کنیم که از آنخودسازی هنر است و آنان که به این هنر مشغولند مولف آثارشان هستند.
همانطور که گفتم آثار این هنرمندان از مهفوم سنتی مولف بودن خارج میشود، در قالب سنتی انتخاب هنرمند همه جزئیات اثر را مشخص میکند و بنابراین معانی مدنظر هنرمند با تفسیر جزئیات قابل شناسایی است. اما رابطه تالیفی هنرمند با اثر از چه مولفه هایی ساخته شده است، آن هم وقتی که هنرمند اندکی از محتوای آن را خلق کرده باشد؟
ما این مساله مولف را با مقایسه دو مثال مشابه بررسی خواهیم کرد. تفاوت این دو مثال در این است که در یکی مولف بودن هنرمند را میپذیریم و در دیگری نمیپذیریم.
ویژگیهای مولف بودن در هنر معاصر چیست؟ خواهیم دید که هنرمندان از آنخودسازی به کاملترین وجه ممکن مولف آثار خودند.
در قسمت بعد خواهید خواند:
آزمایش فکری از آنخودسازی در برابر جعل
مولف بودن و نوآوری
انگیزشهای هنرمندانه
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]۱ Barthes, ‘The Death of the Author’, trans. Stephen Heath, in Image, Music, Text (New York: Hill and Wang, 1977), p. 148.
۲ Foucault, ‘What Is an Author?’, trans. Josué V. Harari, in Paul Rainbow (ed.), The Foucault Reader (New York: Pantheon Books, 1984), pp. 101-120. ۲۶
۳ Foucault, ‘What Is an Author?’, p. 120. The passage alludes to a line from Samuel Beckett’s Texts for Nothing.
۴ Elaine Sturtevant as quoted by Dan Cameron in ‘A Conversation’, Flash Art, no. 143 (1988), p. 76.
۵ Of course, Marcel Duchamp and Andy Warhol before her had engaged in projects involving appropriation from non-art areas of culture. But Sturtevant was the first to appropriate wholesale from other artworks. See
further discussion below.
۶ See Bill Arning’s interview with Elaine Sturtevant, ‘Sturtevant’, Journal of Contemporary Art, vol. 2 (1989), p. 43.
۷ Arning, ‘Sturtevant’, p. 46.
۸ Gombrich, ‘Introduction: On Art and Artists’, in The Story of Art, 16th edn(London: Phaidon Press Limited, 1995), p. 32.
۹ Actual intentionalists hold that the meaning of a work is determined by the artist’s intention. See, for example, E. D. Hirsch, Jr., Validity in Interpretation (New Haven, CT: Yale U. P., 1967) and The Aims of Interpretation (Chicago: University of Chicago Press, 1976). Hypothetical intentionalists hold that the meaning of the work is determined by the intentions a competent interpreter would attribute to the artist, based on the available information. See especially Alexander Nehamas, ‘The Postulated Author: Critical Monism as a Regulative Ideal’, Critical Inquiry, vol. 8 (1981), pp. 133-149 and ‘Writer, Text, Work, Author’, in Anthony J. Cascardi (ed.)Literature and the Question of Philosophy (Baltimore, MD: Johns Hopkins U. P., 1989), pp. 267-291, as well as Jerrold Levinson, ‘Intention and ۲۷ Interpretation in Literature’, in The Pleasures of Aesthetics: Philosophical Essays (Ithaca, NY: Cornell U. P., 1996), pp. 175-213.
۱۰ See, for instance, Jeanne Siegel, ‘After Sherrie Levine’, Arts Magazine, vol. 59 (1985), pp. 141-144; Paul Taylor, ‘Sherrie Levine Plays with Paul Taylor’, Flash Art, no. 135 (1987), pp. 55-59; Constance Lewallen, ‘Sherrie Levine’, Journal of Contemporary Art, vol. 6 (1993), pp. 59-83; and Martha Buskirk, ‘Sherrie Levine’, October, no. 70 (1994), pp. 98-103.
خیلی عالی و مفید. من هر چقدر ممی گردم قسمت سوم رو پیدا نمیکنم.
و به شدت لازمه که ادامه رو هم بخونم.
در این لینک میتوانید بخش سوم را مطالعه فرمایید
https://avammag.com/15746/