| گالری سبحان
| نمایشگاه گروهی چاپ دستی
| عنوان: “نگاره های خیال”
| هنرمندان: پوریا پورابراهیم- سوسن اتحاد – ماندانا احتشامی – سیما پورابراهیم – مرجان کاشانی – فرح میلانی – هرمینه کشیش – پریسا ستوده – میترا مسگرزاده
| گشایش: جمعه ۲ بهمن ۹۴ ، ۱۶-۲۰
| پایان: ۱۸ بهمن
| بازدید: همه روزه ۱۶-۱۹( گالری شنبه ها تعطیل است)
| نشانی: تهران، بزرگراه صدر شرق ، خروجی کامرانیه ، بعد از زیرگذر صدر ، جنب دامپزشکی ، خیابان عباسی ، کوچه پیشتاز ، بن بست بعثت ، پلاک ۴
| تلفن: ۲۲۲۳۱۴۸۰
وقتی با غلتک، مرکب ریخته شده روی شیشه را پهن میکنی، هیجان شروع میشود. طرح را میزنی و دور کار مدام میچرخی، تیرگی روشنیها راکم و زیاد میکنی و بالاخره کاغذ را میگذاری روی شیشه و مرکب.
کنجکاوی و مشتاق که چه اتفاقهایی زیر این کاغذ در حال رخ دادن است. در عین حال که حدود و صغور طرح را میدانی ولی بطور دقیق و قوی نمیتوانی حدس بزنی، سطوح، بافتها و خطوط چه نقشی از خیال تو را به تصویر کشیدهاند.
از اینجای کار دیگر خیلی چیزها در اختیار تو نیست و باید واگذار کنی و ببینی. امید داری که کار خواستنی از آب در آید. حالا در این میان اتفاقها هستند که مهمترند. حتی گاهی از خود طرح و اصل کار هم مهمتر. تو اگر آنها را شکار کنی موفقی. شاخکهای حسیات خیلی دقیق باید عمل کنند. درست مثل زندگی کردن. اگر از میان اتفاقها، ماهی درست خودت را صید نکنی، همه چیز روزمره و معمولی میشود و این همان چیزی است که در کادر شیشهای هم صادق است و عمل میکند. کاغذ را که برداری، خیالت، شاید که شکل گرفته باشد.
و در ادامه …
با هم و در کنار هم بودن ….
این بار در قالب نمایشگاه
ابزار و تکنیک بهانهای میشود جهت بیان آنچه در خیال نمیگنجد و نیاز به دیده شدن دارد. جمع نه نفره ما، با هم بودن و در کنار هم بودن را، چه در قالب ارائه اثر خلاقه و چه در قالب زندگی، یک جا تجربه میکند. گویی در عین متفاوت بودن ذهنیتها، وحدت حرف اول را میزند و نوعی بیان انتزاعی مشترک در بطن آثار احساس میشود.
یکی شور و هیجان و اغراقهای درونی خود را به قالب سرگشتگی انسان معاصر طرح میکند، دیگری اثرش را بهانهای برای بیان روح زنانه و انرژی زندگی نگاره دیوار میکند، یکی آنچه را که در رویاهایش به جستجو مینشیند، دستمایه برای ابزارش میکند، آن دیگری اثرش تبدیل به رویاهای دست نیافتنی زندگی روزمرهاش میگردد، یکی از پس خراشهای پی در پی بر روی کاغذ، به جستجوی نقوش خیال و آن دیگری نقوش خیالش را تبدیل به خراشهایی میکند که عاشقانههایش را حس میکنی، یکی ناکجاآبادهای رویاگونهاش را که مجال دست یافتن به آنرا در آرمانشهر مه گرفتهاش نمییابد، رو میکند و دیگری با ریزش مرکب و چرخش غلتک، ناکجاآبادهای مه گرفتهاش را کشف میکند و آخری کاغذ و مرکب را بهانه میکند تا کودکیش را در قالب تنهایی جستجو کند.