گرام‌ های مقدس | نامه نیمه اول بهمن

editors_choice_ramezani

سالها پیش، پدرم گرامافونی داشت که حاصل روزهای داشجویی او در فرنگستان بود. انبوهی از صفحات خارجی و داخلی که موسیقی را در زندگی ما پر رنگ می‌کرد.وجود این ابزار تکنیکال و زیبا چنان بر زندگی من سایه افکند که اگر اتفاقات تاریخی مانع نشده بود، امروز شاید در کسوت موسیقی به سر می‌بردم.بعد از گذشت چهل و اندی سال فکر نمی کردم این کلمه گرام چنان لجوجانه به نقش خود ارائه دهد و در زیر تمام طوفان‌های زندگی و تاریخ بشر دوام آورد.

هنر امروز را باید حاصل حضور «تجدد صنعتی» جامعه ما دانست. اتفاقی که از سال‌های آخر دهه هشتاد آغاز گردید. این تجدد حاصل کالبدشکافی جامعه شناسان دیار دیگر است و آن را دست‌آورد جامعه شناسی سیاسی می‌دانم. تفکری که حاصل پیش فرض همبستگی جامعه و دولت است و سیاست را متأثر از سازمان‌های سیاسی و نیروهای اجتماعی قلمداد می‌کنند. به واقع تنها دولت و نظام قدرت، محور بررسی کنش‌های اجتماعی نیست بلکه خواست جامعه در تبادلی پنهان، اراده سیاسی حاکم را به شدت متاثر می‌کند و دارای رابطه بازخوردی می‌باشند. امروز موجی از هنرمندان در گالری‌ها رخ می‌نمایاند که حاصل کارکرد فرهنگی، سیاسی دولت‌مردان هجرت کرده به فضای خصوصی است. آنچه آنان عمل کردند خواست پنهان جامعه بود و به این ترتیب کارکرد مشخصی را می‌توان در حضور این پدیده‌های فرهنگی در هنر مشاهده کرد. گرچه باید منتظر اوج‌گیری آنان بود تا مترِ عمق و محک عیار آنان خورده شود.

از سویی روابط مجازی و سیستمی که در رسانه‌های عمومی در قالب گرام‌ها ( ایستاگرام، تلگرام و …) ایجاد کرده‌اند، بستر ارتباطی را شکل داده که هر فرد را گزارشگر زندگی و فعالیت‌های زیستی و معرفتی خود کرده‌است و توجه به ذات این هستی‌شناسی را مستور می نمایاند و جلوه فروشی‌هایی را عیان می‌کند که حاصل فروخوردگی اجتماعی ما در سه قرن گذشته است. کسب سرمایه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در این رویداد چنان پرقدرت، لایه‌های اجتماعی را از هم دور می‌کند که ترس از فاصله‌گرفتن دوچندان فرودستان و فرادستان خطر تنش‌های دیگری را رقم می‌زند.

واتیمو، فیلسوف ایتالیایی در بررسی بن‌بست‌های سیستم اصالت رابطه را شوک وارده به سیستم سازان می‌داند که اراده ساخت سیستم‌های جدید‌تر برای تحقق عدالت اجتماعی را محقق می‌کند.در شرایط امروز ایران اما ظاهرا هنر سعی در دور شدن از مردم و شکل دادن فضایی رنگ گرفته از این سرمایه‌ها را دارد و این آن خطری است که هنر معاصر ایران را تهدید می‌کند. سمت‌گیری برای شهرت و کسب روابط اقتصادی و اجتماعی منجر به تهی شدن ذات معرفت‌جو و پویای هنرمندان را درخواهد داشت.