دِفُرمه شدن دیجیتال
شاید کمتر کسی بداند که ایدۀ دموکراسی برگرفته از حساب احتمالات برای دقت در تصمیمگیری است. اینکه هرچه تعداد آراء بیشتر باشد، احتمال بروز اشتباه کمتر میگردد.
در اصل بستر انقلاب فرانسه از همین عقل ریاضی برخاسته و در قرن هجدهم کلیه شئون زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده بود. دریافت قرن هجدهم از دموکراسی بر اساس جریان یک سویه منطق صوری و حسابزده می باشد. آنچنان که گفته اند، مارکی دو کندروسه که تنها فیلسوف و ریاضیدان و اندیشمند دورۀ روشنگری بود که در زمان انقلاب فرانسه همچنان زنده بود، سعی در ایجاد مجلس تصمیمگیری برای مسائل جامعه داشت. گرچه خود او طعمۀ انقلاب شد و از ترس گیوتین در زندان خود را کشت اما این طرز تفکر را بر جای گذاشت و به واقع او بود که بنیان حساب احتمالات را پیریزی کرد.
این مقدمه را منباب مطرح کردن مسئلۀ انتخابات درجریان مطرح نکردم، بلکه به جهت دیگری تقریر نمودم.
در دورۀ دولت پیشین، ما شاهد خصوصیسازی وسیعی در ارکان و اموال دولت بودیم و این امر بابی شد، برای حضور سرمایههای خارجی و گسترش مفهوم بازار آزاد. امروز شاهد تنش وسیعی برای خروج از رکود اقتصادی و بالا رفتن رقم رشد شش درصدی با تورم شانزده و نیم درصدی هستیم. با آنچه آمارهای سالهای گذشته نشان میدهد، راه کار ما سعی در جذب سرمایه های خارجی است . میزان کسری بودجه و بدهی دولت به بانک مرکزی و رشد نقدینگی، همگی گواه تجدیدنظر در الگوی رشد اقتصادی است. این یعنی حذف سوبسیدها و اعطای درآمدها به مشاغل دولتی، بطور خلاصه، باید بهرهوری بالاتر رود و این افزایش با ایجاد فضا برای بخش خصوصی و فعالیت اقتصادی بیشتر مهیا می شود.
جالب است که امروزه یکی از راههای افزایش این بهرهوری در گرو همان ریاضیدانان فرانسوی است.
این روزهای پدیده جالبی را کشف کردم. گویا فضاهای مجازی ایرانیان به شدت مشغول خرید و فروش و ایجاد کسب و کارهای وسیع هستند و پس از سالها شاهد زایش فروشگاههای صاحب نام مجازی گشتهایم. این یعنی که ما استعداد اجتماعی خوبی برای تحول آینده را داراییم.
تحول آینده در گرو یک اصل ساده است که جناب ژوزف فوریه کشف نمود و این باعث حک شدن نامش بر روی برج ایفل شد. «تبدیل سریع فوریه» ۱، نام الگوریتمی برای انجام تبدیلات مستقیم و معکوس گسسته می باشد. در واقع این اصل کمک میکند که مقادیر متفاوتی را به مؤلفههایی با فرکانسهای تفکیکشده تعریف کنیم. این الگوریتم امکان تحلیل و نتیجهگیری و دستهبندی سریع را فراهم میآورد.
جالب است، بدانید که اصل « تبدیل فوریه سریع» را به عنوان مهمترین الگوریتم عددی عصر امروز زندگی بشر میدانند.
حال میپرسید، این به چه معنیاست. به زبان ساده زمانی که شما در مقابل صفحه فیسبوک و اینستاگرام خود قرار دارید، رفتار شما تحلیل میشود. مانند میلیونها انسان در سراسر زمین که از طریق گوگل و دیگر تحلیلگران شبکه اطلاعات شما را بررسی مینمایند. اصل فوریه این مقادیر را قابل دستهبندی و ارزش گزاری می کند و به راحتی میتوان فرض نمود که چرا یکباره کسب و کاری در شرایط رکود در تهران وسیع میشود و به سود سرشار میرسد. از سویی همگرایی فروشندگان و صنعتگران و بخش خدمات برای رسیدن به بازار و گسترش فروش با این منطق چگونه شکل میگیرد.
تصور بفرمایید عصر امپراطوری اطلاعات یعنی چه؟! شما هیچ نقطۀ امنی برای انتخاب نوع زیستن خود ندارید.
سالها پیش، در سالهای دهۀ هشتاد میلادی، مفهوم کارگران انفورماتیک را خواندم. گویا با یک داستان تخیلی مواجه بودم. نویسنده ژان ژاک شرایبر، مدیر اسبق بانک جهانی بود و به صراحت عنوان میکرد که در سالهای آینده، منابع معدنی و نفت ارزش خود را از دست میدهند و صنایع غرب تولید میکنند اما خریداران مبلغ خرید را با پول منابع زیر زمینی خود نخواهند داد، بلکه با منبع لایزال دیگری به نام قشر خاکستری مغز این بها پرداخت میشود.
حال ببینید، این برندسازیها و بازیهای اقتصادی به کجا میرود. چرا برند یک شیشه شکلات تبدیل میشود به دهها مرکز فروش شکلات در فرمهای متفاوت و در هر منطقهای نمایندگی میزند و در سراسر کشور وسعت مییابد و چرا هنرمندان در پی ایجاد رابطه و شاخص شدن و مطرح شدن رسانهای میروند؟!
این زندگی خطر تهی شدن روح از حقیقت و البته پر شدن شکم از شکلات را دارد. به واقع این دفرمه شدن دیجیتالی عصر ماست.
۱٫ تبدیل سریع فوریه (Fast Fourier transform – FFT) نام الگوریتمیست برای انجام تبدیلات مستقیم و معکوس گسستهٔ فوریه به صورتی سریع و بسیار کارآمد. تعداد زیادی الگوریتمهای تبدیل فوریه سریع مجزا وجود دارد که شامل محدوده عظیمی از ریاضیات میشوند: از محاسبات ساده به وسیله اعداد مختلط تا نظریه اعداد.این مقاله چشم اندازی است به تکنیکهای موجود و برخی ویژگیهای عمومی آنها. همچنین الگوریتمهای خاص در مقالات دیگری توضیح داده شدهاند.
جناب رمضانی بنده مدتهست نوشته های شما را میخوانم مطالب شما خوب است، وزین است ، دارای اندیشه است ، اما به نظر بنده و حتا تعدادی از دوستان پیگیر دیگر این است که این نوشته ها جایشان به مانند یک سر مقاله ماهانه نیست و بیشتر مناسب یک وبلاگ شخصی و یا بسط آن به صورت مقالات پژوهشی است که در رسانه ای با رویکرد فلسفه منتشر شود ، و بیشتر اوقات نوشته شما در این رویکرد با ترکیب مقداری سرمقالهگی دچار نقصان در بیان میشود و ارزش متن را نیز میکاهد .
از این رو با وجود لذت از قلم و اندیشه شما پیشنهاد میکنم تغییری در قالب و شکل ارایه و رویکرد نوشته های خودتان بدهید. ارادتمند
با تشکر از اظهار نظر شما مطالب نیمه ماه سر مقاله تنها نیست بلکه بهانه ا ی است برای بیان کردن دغدغه های
فکری خودم . با این وجود سعی در بهبود این روند دارم . با باز کردن پرونده فلسفه هنر امکان تفکیک این رویکردها بدست امده است.