طبیعت گریزان

نقدی بر نمایشگاه آینه‌های زیر پا از بابک حقی درنگارخانه آتبین
  • مریم روشن فکر

دیگر نوشته های نویسنده نقد را اینجا ببینید:

[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]

طبیعت گریزان

امکان ایجاد شاعرانگی یکی از جاذبه‌هاییست که هنرمندان رشته‌های مختلف را به سمت عکاسی جلب می‌کند، این رویکرد که از ابتدای تاریخ عکاسی با آن همراه بوده است، رنگ و روی کهنگی و ته‌مایه‌های رنگی گرم، که در نتیجه عکاسی بر مناظر و آدم‌ها می‌نشیند، آن را به رویا و ایماژ نزدیک می‌گرداند.

بابک حقی دارای مدرک کارشناسی مهندسی الکترونیک و متولد ۱۳۶۱ است، او دنیای هنرهای تجسمی را از طریق اساتید خلاق این رشته آموخته و از عکاسی و تصویر سازی برای بیان خود سود می‌برد. حقی پیشینه عکاسی تئاتر را نیز در کارنامه جوان خود دارد، که نه در مجموعه اخیر، اما در سایر آثار هنرمند، نقش پر رنگی را ایفا می‌کند.

photo_2016-02-21_08-21-32

حقی در آثارش نمایه ای از زیبایی شناسی کلاسیک را به تصویر درآورده که هم به آن اشاره دارد و هم از آن می‌گریزد. حقی آثارش را با یک ارائه، دقیق، تمیز و حساب شده، به آثاری دکوراتیو تبدیل کرده، که طبع آرام تصاویر، احتراز از لحن انتقادی و پیروی از اصول هنر مدرن این خصیصه را در آثار تقویت می‌کنند.

اما پیروی از اصول ساده مبانی هنرهای تجسمی ، چنان در آثار او پخته می‌شوند که نمی‌توان آن را اتفاقی دانست.آثار حقی به همین دلایل از حوزه زیبایی‌شناسی عکاسانه به زیبایی‌شناسی نقاشانه هجرت می‌کنند و این موجبات فراهم آمدن یک تجربه حسی عمیق را تدارک می‌بیند.

photo_2016-02-21_08-21-35

آثار حقی نماینده ترکیبات خوب، بازی‌ با خواص مبانی ادراک بصری و فضاسازی شاعرانه هستند. او کارهایش را در قطعی کوچک ارائه کرده‌است که با قاب‌هایی چوبی به آثارش ظاهری کلاسیک می‌بخشد. همچنین استفاده از ته مایه گرم و بازی‌های ظریف در حواشی عکس‌ها، بر زیبایی تصاویر درون کادر افزوده است و متن شاعرانه‌ای که حمیدرضا کرمی برای این نمایشگاه نوشته نیز این تاثیر را دو چندان می‌کند.

photo_2016-02-21_08-21-52

اما خود آثار تصاویر مناظری هستند که در چاله‌های آب انعکاس یافته‌اند. مناظری که اصل آن به عمد حذف گردیده و تنها تکه‌ای از تصویر آن در کادر به جا مانده است، تصویری که به مانند رویا، گاه لرزان و ناپایدار به نظر می‌رسد و تنها بخشی از آن به چشم ما رسیده است. بخشی که گاهی تکه‌های پراکنده آن در ذهن مخاطب با یکدیگر جمع می‌شوند، تصاویری که در سلسله‌ای از چاله‌های به جا مانده از باران نهایتا، به عنوان چیزی مثلن یک درخت در ذهن نقش می‌بندند.

اغلب آثار سیاه و سفید و با ته‌مایه رنگی زرد به نمایش درآمده‌اند و بازی فرمی ساده‌ای در آن دنبال می‌شود که از کنار هم قرارگرفتن بافت خشن آسفالت و آینه‌گونه‌گی آب و لطافت و گذرایی بازتاب‌ها شکل‌گرفته است. تصاویر متزلزل و سراب‌گونه هستند و بازتاب دهنده یک روح حساس. روحی بیشتر غریضی تا عقلانی و از همین روست که آثار حقی تجربه زیبایی‌شناسانه لطیفی را در مخاطب بر جای می‌گذارند، اما اصراری بر حرکت به مرحله انتقادی از خود نشان نمی‌دهند. آثار او همان‌گونه که تئوری اطلاعات بر آن تاکید دارد، در مجموعه‌ای از تحریکات به ظاهر غیر منظم و مغشوش  نظمی کلی می‌یابد و به یک طرحواره ( گشتالت) کلی تبدیل می‌گردد، که ذهن مخاطب آن را ادراک می‌کند.

 

photo_2016-02-21_08-21-39

در تعداد کمی از آثار حقی می‌توان ردی از انسان را جستجو کرد، و آن هم جز سایه‌ای لرزان چیز دیگری نیست، اما حضور درختان و آسمان در آثارش پر رنگ می‌باشد. حقی مناظری را آفریده که وجودشان نسبی است و آثار حقی را می‌توان از جهتی به آثار عکاسان کلاسیکی چون آتژه و فریدلندر نزدیک دانست و همان شیفتگی در بازی نور و فرم و بازتاب‌ها را در آن مشاهده کرد. اما این عکاسان در کار خود پا را از این حیطه فراتر گذارده‌اند و دست به نقد اجتماعی که در آن می‌زیسته‌اند زده‌اند، کاری که حقی به انجام آن نائل نیامده.

photo_2016-02-21_08-21-46

ثبت بازتاب، از همان اوایل برای عکاسان جذابیت‌های زیادی داشت، این مناظر واژگون که چشم عکاس را به خود مشغول داشته است همانند یک موسیقی آرام دلنشین هستند، اما نمی‌توانند در جایی فراتر از زیبایی ذهن را به خود مشغول دارند، فقدان سویه انتقادی در آثار حقی باعث می‌شود، نمایشگاه او به خاطره ای آرامش‌بخش تبدیل گردد و نتواند بیش از این مخاطب را به دنبال خود بکشاند. دیدن تصاویر زیبا با ارائه مناسب هرچند موهبتی است، اما هنگامی که عکاس برای مخاطب سوالی ایجاد نکند، جایگاه خود را سست باقی گذارده است.

photo_2016-02-21_08-22-16

او مفتون این تصاویر و زیبایی آن‌ها باقی مانده است و به واسطه آن شعری بصری سروده که حضور ندارد،آثار او نه آن‌قدر انتزاعی هستند که به یک هایکو شبیه باشند و نه آن‌قدر روشن که یک قصیده.

بابک حقی در فرم به خوبی توانسته، از اصول بازی‌های ادراکی چشم و مغز سود ببرد، به این صورت که با استفاده درست از عناصر بصری، مانند بافت، سطح وترکیب‌بندی، توانسته تصویری را ایجاد کند که در فرم دارای استحکام بصری باشد، اما نتوانسته از امکاناتی که رسانه عکاسی در اختیار او قرار می‌دهد استفاده کند و به اثر محتوی ببخشد.آثار حقی به همین دلیل به تعبیر پیر سوانه از مرحله هنر  تحلیلی فراتر نمی‌روند و در سطح باقی‌می مانند.

photo_2016-02-21_08-22-02

[/one_half_last]