از طبیعت عبور می کنیم
مریم روشن فکر
نقدی بر نمایشگاه در میان اتوبانها- مهدی عبدالکریمی- گالری محسن
- (نمایشگاه ۳۰ بهمن تا ۱۲ اسفند ۹۴ برگزار شده است)
این روزها که میگذرد، هر روز سرعت همه چیز بالا میرود، گذر زمان، تغییر تکنولوژی، انقراض گونههای گیاهی و جانوری. زمان مانند مشتی شن از لای انگشتان میریزد و در تکاپوی رسیدن به قطار زندگی، خیلی چیزها جا میمانند و قربانی ماشین عظیم زمان میشوند که آنها را میبلعد.
گسترش جمعیت انسان، روز به روز برای حیات این زیست کره خطرناکتر میشود. سیل مهاجرتها به کلان شهرها، منابع طبیعی این مناطق را مستهلک کرده و مانند قارچی مسری از اطراف رو به پیشرفت است.
مهدی عبدالکریمی در سومین نمایشگاه انفرادی خود که در گالری محسن برگزار شدهاست، پنجرهای رو به این سرعت روز افزون گشوده است. او که متولد ۱۳۶۵ و دانشآموخته رشته گرافیک از دانشگاه آزاد تهران است، زندگی هنری خود را با تلمذ در هنرستان کمالالملک آغاز نموده است و اینک پس از گذراندن دورههای آموزش حرفهای عکاسی در کسوت یک عکاس به بیان دغدغههای فردی خود رفته است.
به محض ورود به نمایشگاه، عبدالکریمی مخاطب را با این واقعیت رودر رو میکند که در این نمایشگاه عکس و عکاسی در درجه دوم اهمیت واقع شدهاند. این نمایشگاهی است، که پیرامون یک بیانیه شکل گرفته، به این معنا که هدف عکاس نه نمایش بخشی از واقعیت، بلکه نقد و به چالش کشیدن این واقعیت بودهاست.
او از یک نشانه تصویری به نام « کوه» استفادهای استعاری میکند. کوه برای او استعارهای است که رکن دیگر آن طبیعت است. طبیعتی که عبدالکریمی را در اطراف تجربه زیستش احاطه کردهاست. او در نقد خود به موضوع رابطه هستی شناسانه انسان، شهر و کوه میپردازد.
گرچه در متنی که بر دیوار نمایشگاه آمده است، از کوه به مثابه عنصری دارای الوهیت در ادبیات و اساطیر و ادیان بشر نام برده شده، اما در پس آن، آثار عبدالکریمی به این کوه به مثابه بخشی طبیعی از حیات انسان که روزی در اطراف آن به زندگی میپرداخته است، اشاره دارد، که همانند سایر عناصر دیگر طبیعی برای انسان دارای وجهی از تقدس بوده که برخاسته از احترامی بودهاست که بشر برای طبیعت به طور کلی قائل بودهاست. اما به مرور زمان و با پیشرفتهای تکنولوژیکی انسان و امکان چیرگی او بر عناصر طبیعی، این احترام رو به زوال گذاشته و از بین رفتهاست.
عبدالکریمی بدون اینکه بخواهد اشارهای به کوهی خاص داشته باشد درست برعکس، کوه را آنقدر روزمره کرده است که با نحوه ارائهای که در این نمایشگاه اتخاذ نموده، ما را به تصاویری میبرد، که عینا هر روز در مسیر رفت و آمدمان شاهد آن هستیم، کوههای سبزی زدوده که بیش از اینکه با ابهت باشند، نشانه فعالیتهای شهرداری در زمینههای گوناگون فضاهای شهری هستند، کوههایی که به تپه ماسهها تقلیل پیدا کرده و در مسیر اتوبانها انحراف ایجاد کردهاند.
او در مصاحبهای که در بروشور نمایشگاه آمده، به افلاتون و نظریه شکل گیری شهر اشاره دارد، از نظر افلاتون « شهر حقیقی و سالم شهری است که در آن به نیازهای اولیه و ضروری توجه شود و توجه به نیازهای تجملی موجب انحراف شهر می شود; زیرا امکانات جامعه محدود است… راست است که برای بعضی مردم آن چه ما در نظر گرفتیم کافی نخواهد بود… پس باید شهر خود را بزرگ تر کنیم;.»[۱] زیرا مساحت زمینی که تاکنون برای تأمین اهالی کافی بود، دیگر بسیار کوچک است.
عبدالکریمی در آثار خود سعی کرده است، این انحراف را با استفاده از کوه به عنوان استعارهای از طبیعت نشان دهد. او در آثار کوچک خود، کوههایی را به تصویر کشیده که در حال مچاله شدن هستند و وضوح و استواری آنان با این شکستن فرمشان مورد تعرض واقع شده است. او همچنین تصاویر بزرگ و مناظر گسترده شده، از این کوههای سابق و تپه ماسههای متخلخل فعلی را به گونهای چیدمان کرده است، که در عبور از کنار دیوارها دائما در یک ریتم تکرار شونده، به ما یادآوری کنند که واقعیت، حال ، آینده و سرنوشت چگونه در یک چرخه بسته گرفتار شده است.
اما ارتباط ما با این چرخه در گذرزندگیمان است. ما رهگذرانی هستیم که به ندرت فرصت ایستادن در برابر تمامی واقعیت را بهدست میآوریم و ازین روست که تبلوهای نمایشگاه نیز غالبا در سر یک پیچ به سمت دیگر پیچیدهاند و مخاطب را واردا میکنند برای دیدن آن بخش دیگر حرکت کند.
این حرکت در تنها اثر ویدئوای که در این نمایشگاه حضور دارد به اوج میرسد. کوهی که در میانه تصویر واقع شده از یک طرف به ما نزدیک و از طرف دیگر از ما دور میشود، گویی از پنجره ماشینی در حال حرکت دیده میشود. ماشینی که زندگی ما در آن با سرع زیاد رو به نقطهای نامعلوم در حرکت است و مجالی برای توقف و دقت کردن وجود ندارد.
در مجموع باید گفت، عبدالکریمی در نمایشگاه خود موفق شده است، بدون زیادهگویی منظورش را برساند و مخاطب را وادار به حرکت در مسیر دیوارهای گالری کند، و به او چندان اجازه ایستادن را ندهد. همچنین از پیچیده گویی زیاد اجتناب کرده و با ارائهای مرتب و قابل قبول در ذهن بینندگانش بذر یک چالش را باقی گذارده است.
[۱] جمهور
[/one_half_last]