نگاهی به آثار جمشید حکیمی

مروری بر آثار جمشید حکیمی به بهانه نمایشگاه هنرمند در فرهنگستان هنر

  • به قلم جاوید رمضانی
 سازوکار نقاشی‌خط دارای  دو نقطه عزیمت خوشنویسی و نقاشی است. این دو رسانه دارای بستری متفاوت و در عین حال در ستیزی مداوم بسر می‌برد.

از سوئی نقاشی مدرن سعی در القاء این مفهوم دارد که تحول در فرم و صورت اشکال، تا مقصدی ثابت و لایتغیر نزد هنرمند، ارزش بنیادین دارد و از سوئی تجرید خوشنویسی تابع قالبی مشخص برای کسب صنعت ابعاد و اندازه‌هاست، تا هندسه آسمانی را متجلی کند.

پس نقاشی هنگامی که به اوج انتزاع خود در فرم می‌رسد، می‌تواند با خوشنویسی مخلوط گردد و عناصر خط را دچار لحنی تصویری نماید.این نظریه کلیتی برای فهم نقاشی‌خط می‌باشد، به هر حال خواست عقل جمعی ایرانی عزم آن دارد که از این میان جریان زیبایی‌شناسی نوینی را آغاز نماید.

با اوج گیری بازار اقتصاد هنر در ایران آثار نقاشی‌خط با اقبال عمومی مواجه گردیده است و بسیاری از هنرمندان با این انگیزه سعی در تولید و ارائه این جنس از هنر دارند. اقبال عمومی از جریان خط در حوزه‌ی رسانه‌هایی مثل مجسمه و نقاشی و حتی عکاسی و مد و لوازم تزیئنی چنان گسترده است که برندهایی جهانی را پدید آورده‌ است و مخلوط کردن بدنه تصویری شرق با مفهوم و نظریه غربی از حوزه هنرهای زیبا به حوزه هنرهای کاربردی و مصرفی رجعت کرده است. این اقتصاد زدگی در جهت صنعت فرهنگ، باعث نزول دغدغه‌های معرفت جو در هنر نقاشی‌خط گردیده و شکوفایی هنرمندان صاحب سبک مانند دهه‌های گذشته در عرصه تجسمی کمتر مشاهده می‌گردند.

به واقع گسترش کمی، به قیمت فقدان کیفیت رخ می نماید و باعث انسداد نظری جریان زیبایی‌شناسی این هنر به عنوان لحنی از هنر نقاشی ایرانی شده است.

jamshid-hakimi

در نمایشگاه مروری بر آثار جمشید حکیمی ما شاهد گستره وسیعی از لحن‌های تصویری نقاشی‌خط هستیم. در فضایی وسیع تعداد زیادی از تابلوهای حکیمی با ابعادی متفاوت ارائه گردیده‌اند. آنچه این کارنما را متفاوت می‌کند گستره لحن‌ها و شیوه‌هایی است که او در مسیر کاری خود آنان را بررسی کرده و رد پای بسیاری از هنرمندان مطرح گذشته نقاشی‌خط را در این نمایشگاه می‌توان مشاهده کرد. هنرمندانی چون محمد احصایی، افجه‌ای ، پیلارم، رضا مافی، جلیل رسولی و حتی حسین زنده رودی.

حکیمی تحصیلات خوشنویسی دارد و متولد ۱۳۲۸ است و از اساتید انجمن خوشنویسان می‌باشد. او سال‌هاست که مشق نظری خط کرده و با قدرتی که در نقاشی دارد سبک و سیاقی نیست که از نظرش دور مانده باشد.

نمایشگاه حکیمی سوالات مهمی را مطرح می‌کند:

وجود سبک فردی در فرم و صورت اثر تا چه حدی می‌تواند اصالت وجودی هنرمند را حمایت کند؟

آیا الزام وجود سبک و سیاق مشخص به چکونگی دید هنرمند از جهان پیرامون تکیه  نمی‌کند؟

آیا وحدت فرم و سبک آیا دلیل وجود محتوای هستی شناسانه اثر است؟

جمشید حکیمی
جمشید حکیمی

از نظر من عدم توجه به این مسائل است که کیفیت و روند رشد هنرمندان نقاشی‌خط را دچار نقصان نموده و شاهد حضور هنرمندان موفقی در عرصه اقتصادی هستیم که تنها شمایلی از آثار هنرمندی درجه اول را ارائه می‌دهند.

عارضه سرقت سبکی چندی است که این شیوه هنری را رنج می دهد، این عارضه حتی برای هنرمندان درجه اول هم متصور است، چرا که هنرمند می تواند از خود سرقت سبکی نماید و در طول سال‌ها تنها به یک لحن هنری اکتفا کند. این توقف اگر چه به لحاظ بازار اقتصادی هنر مطلوب می‌نماید اما برای هنری که سعی در رسیدن به قله‌های اندیشه بومی و اقلیمی خود را دارد آفتی انکار ناپذیر است.

آثار ارائه شده در نمایشگاه حکیمی خود گواه این نظریه است که دوران تقلید سبکی از یک هنرمند و یا ارائه یک سبک و سیاق در طول ۵۰ سال تولید هنری دیگر تمام شده است.

حکیمی با ظرافت و حساسیتی مثال زدنی در عین تمایز با سبک‌های مورد نظرش به تولید پرداخته و آفرینش خود را در بستری مفهومی ارائه داده است.

او در پی تقلید از یک فرد نیست بلکه تمامی بزرگان را به چالش کشیده است و صادقانه جستجوی  فکری و عملی خود را در معرض دید عموم قرار داده و تاکید می‌کند که آنچه در طول تاریخ فضای مدرنیسم حاکم بر نقاشی‌خط رخ داده امروز در یک نمایشگاه قابل بررسی است.

حکیمی بستر چندگونگی و مفهوم تکثر فضای معاصر را در جریان نقاشی‌خط مطرح می‌کند و در پی کسب سرمایه اقتصادی و فرهنگی نبوده و در مسیر بازار حرکت نمی‌کند.

جمشید حکیمی
جمشید حکیمی

با یک نگاه به کارنمای حکیمی ‌توان خوشنویسی و دید ظریف او واضح است و از سویی حیرت  مخاطبان در گستره امکانات بصری خود را برانگیخته است.

درک مفهوم پنهان و مقصد اصلی هنرمند تنها از پی نگاهی فراگیر و کلی به نمایشگاه حاصل می‌آید. از منظر من آنچه حکیمی را متمایز کرده است استهزاء مشخصی است که نثار جریان مدرن نقاشی‌خط کرده، جریانی که در پی جستجوی استمرار و تداوم تاریخ هنری می‌باشد و به عبارتی هنرمندانی که یا از آثار خودشان تقلید کرده‌اند و یا از دیگران .

جمشید حکیمی
جمشید حکیمی