با انتقادهای دیگران چه باید کرد؟
ترجمه: زهرا قیاسی
Alan Bamberger
Source: www.artbusiness.com
در جهان هنر واقعیت گریزناپذیری هست. اینکه در طول حیات هنری شما افراد زیادی درباره هنرتان انواع و اقسام نظرها را خواهند داد. یکی مینویسد، دیگری به خودتان نظرش را میگوید، آن یکی در وبلاگش مطلبی منتشر میکند یا پستی در شبکه اجتماعی میگذارد یا حتی ویدئو میسازد و بدتر از همه غیبت میکند و شایعه می پراکند. شما باید یاد بگیرید که با این هجمه مداوم افکار و احساسات و بازخوردها و نظرها و انتقادها کنار بیایید و چیزی را به خود نگیرید و آزرده خاطر نشوید.
اما قبل از همه، طرف صحبتم با شما هنرمندانی است که عادت دارید از مردم بپرسید که نظرشان درباره هنر شما چیست؟ سوالی که لازم است بپرسید از خودتان است، شما چه نظری درباره هنرتان دارید؟ پاسخ این سوال را بعداً بررسی میکنم. فعلاً همین را بگویم که هر بار از کسی این سوال را بکنید، او را در موقعیت سختی قرار میدهید، به خصوص اگر آن فرد شما را خوب نشناسد. این شخص از خودش میپرسد چرا این هنرمند از کسی که او و هنرش را خوب نمیشناسد چنین سوالی میکند؟ اما به هر زحمتی که هست جوابی برایتان سرهم بندی میکند.
بیشتر کسانی که در چنین موقعیتی قرار می گیرند سعی میکنند بی دردسر قضیه را جمع کنند و میتوانم شرط ببندم حرفی که میزنند نظر واقعیشان نیست. معمولاً میگویند که خوششان میآید. اساساً پرسیدن این سوال بیجاست. چون شما نمیتوانید بفهمید پاسخی که گرفتهاید تا چه حد صادقانه است و راهی برای فهمیدنش هم ندارید. مگر اینکه از کسی بپرسید که از قبل با او ارتباطی داشته اید یا جایی باشید که افرادی کار هنرمندان مختلف را نقد میکنند. در این شرایط هم اگر کسی میخواهد نظری بدهد بگذارید با آرامش حرفش را بزند و تحت فشارش نگذارید.
خبر خوب این است که اصلاً لازم نیست این سوال را مطرح کنید. چون در طی زمان افراد مختلف درباره هنرتان همه جور صحبت خواهند کرد. بعضی ها تعریف میکنند و کسانی هم حرف های ناخوشایند خواهند زد. صحبت ها از هر جنسی که باشند همیشه فرصتهایی عالی هستند برای اینکه بفهمید کارتان چه تاثیری روی سایرین میگذارد. اما نباید هر حرفی را هم جدی بگیرید. بیشتر هنرمندان وقتی که کسی کوچکترین انتقادی کند بیش از حد حساس میشوند و تدافعی برخورد میکنند و اغلب اوقات حتی فکر نمیکنند که این انتقادکننده کیست. معمولاً نشان دادن واکنش شدید هیچ ضرورتی ندارد. بیشترین تعداد بازخورد و انتقاد را از کسانی میگیرید که نه خریدار هستند و نه مجموعهدار و منتقد و گالریدار و نه حتی میتوانند بر آینده حرفه ایتان تاثیر بگذارند؛ اینها بیشتر نظرهای دوستان و خویشان و آشنایان است و هدف اصلیشان هم این است که گپی زده باشند.
برای اینکه بفهمید وقتی درباره هنرشما صحبت میشود گفتگو را تا چه حد جدی بگیرید، ابتدا باید طرف گفتگو را ارزیابی کنید. این شخص کیست؟ آیا شما را میشناسد؟ آیا با سبک هنرتان آشناست؟ میداند موضوع کار چیست؟ میداند چطور کار میکنید؟ درباره هنر چقدر اطلاعات دارد؟ آیا برای قضاوت درباره هنر شایستگیهای لازم را دارد؟ اگر شایسته قضاوتکردن است چه ویژگیهایی دارد؟ آیا خریدار بالقوه است؟ آیا از افراد سرشناس جامعه هنری است؟ آیا صرفاً گپ وگفتی هنری به راهانداخته است؟ آیا در ذهنش بیشتر از شما به منافع و برنامههای خودش فکر میکند؟ یا فقط از وراجی کردن خوشش میآید؟ همه این افراد را خواهید دید… باور کنید. وقتی بفهمید با چه کسی صحبت میکنید و مساله را درست تحلیل کنید، میتوانید راحت و آسوده باشید و خودتان را در وضعیت بهتری قرار دهید و از هر آشنایی و مواجههای بیشترین سود را ببرید.
این هم درست نیست که اگر کسی به نظر شما «شایستگی لازم» را ندارد حرفش را دست کم بگیرید یا هر چه گفت را نشنیده بگیرید. اگر به عنوان هنرمند یکی از هدفهایتان افزودن بر تعداد مخاطبهاست و میخواهید هنرتان را در مکانهای بیشتر به افراد بیشتر نشاندهید باید به حرفهای همه توجه کنید و دربارهشان تامل کنید و فقط به نظر خواص و نخبهها بسنده نکنید. گاهی یک مخاطب بیاطلاع میتواند در برابر اثر شما خرد و بینشی درخشان نشاندهد و به بهترین نحو بگوید که چه تاثیری بر مخاطب میگذارد و چه چیز را انتقال میدهد و برای بهتر فهمیدهشدن به چه چیز نیاز دارد… این اطلاعات به دردبخور هستند. گرفتن این اطلاعات و بازخوردها کمک میکند هنرتان را بهتر بشناسید و هنرمند بهتری شوید.
نکته مهم دیگر این است که باید تشخیص دهید آیا نظری که درباره هنر شما داده شده بر اساس ذوق و سلیقه فردیاست یا برمبنای دانش و فهم کلی شخص درباره هنر و به خصوص هنر شما. بیشتر اوقات نظر افراد بر اساس سلیقه خودشان است و اینکه چه چیز را جذاب میدانند و این ربطی به کیفیت کار و معنا و اهمیت آن در جهان هنر ندارد. انتقادهایی که برمبنای سلیقه شخصی است هم ارزش شنیدن دارند، به خصوص اگر انتقادهای مشابهی را از زبان افراد مختلف بشنوید. اما نباید این انتقادها را بیش از حد جدی بگیرید چون بیشتر سلیقه و نظر شخصی افرادند. وقتی کسی درباره هنرتان حرف های ناخوشایند میزند از کوره در نروید، به این فکر کنید که این ترجیحهای شخصی آن فرد است و چیزهایی که در عالم هنر دوست دارد یا دوست ندارد.
اما اگر نظرهای شخصی، آگاهانه و بیغرض و برمبنای رویدادهای جهان باشد و صحبتش درباره هنر به طور کلی باشد و نه یک اثر خاص شما، حرف هایش را جدی بگیرید. مثلاً من مدام آثار هنری موفقی را میبینم که به نظر خودم اصلاً جذاب نیستند، اما اثر هنری خوب محسوب میشوند و مجبورم دربارهشان حرفهای مثبت بزنم. خلاف این قضیه هم هست، آثاری هستند که هنوز موفقیت چندانی پیدا نکرده اند اما من عاشقشان میشوم. مساله مهم این است که وقتی تصمیم میگیرم با هنرمندی گفتگو کنم بیغرض باشم. سلیقه خودم را کنار بگذارم و هنر را با معیارهای هنری بسنجم. باید به این دسته از انتقادهای بیغرض و بدون پیشداروی توجه بیشتری کنید.
فارغ از اینکه چه کسی چه حرفی به شما میزند باید همیشه تصویری از دورنمای مسیر حرفه ایتان در نظر داشته باشید. نه اینکه هر بار کسی حرف مخالفی درباره هنرتان زد دستپاچه شوید. خیلی از هنرمندان قربانی این وحشتزدگی میشوند و انرژیشان را هدر میدهند. به مجموع بازخوردهایی که میگیرید توجه کنید و اینکه در طول زمان نظرها و انتقادها چه برآیندی دارند. این نشان میدهد که هنرتان چه تاثیری دارد و چه چیز را به دیگران انتقال میدهد. هرگز روی نظر یک شخص خاص تکیه نکنید، هر کس که میخواهد باشد.
اطلاعاتی را که دریافت میکنید مثل مامور سرشماری جمع کنید و بعد دستهبندی شان کنید و رویشان تعمق کنید. در طی مدتی طولانی الگوی پاسخ کلی مخاطبان به هنرتان را کشف خواهید کرد. به تدریج میفهمید مردم چه واکنشهای مشابهی به کار شما نشان میدهند و میتوانید تصمیمهای آگاهانهتری درباره کارتان و شیوه نمایش آن بگیرید تا تعداد بیشتری را خرسند کنید و در نهایت در کار خود پیشرفت کنید.
هیچ خوب نیست که یک نفر را بیش از حد جدی بگیرید، حتی اگر آن شخص در هنر سرشناس و خبره باشد و بتواند بر آینده حرفهایتان تاثیر بگذارد.
سخن آخر اینکه نظرها و انتقادهای دیگران ارزش تامل و حتی گاهی عملکردن را دارند اما باید در نقطهای همه چیز را کنار بگذارید. به خاطر بیاورید که در ابتدای این مقاله سوالی پرسیدم که باید از خودتان بپرسید. شما درباره هنرتان چه نظری دارید؟ اگر شما هم از آن هنرمندانی هستید که به جای استناد به تشخیص خودتان به دنبال تایید و تصدیق دیگرانند، شاید بهتر باشد که روشتان را کمی تغییر دهید و به درون خودتان توجه کنید و به این بیاندیشید که چرا پذیرفته شدن از طرف دیگران برایتان تا این اندازه مهم است. هنرتان درباره شماست و باورتان به کاری که انجام میدهید. دیگران هرچه می خواهند بگویند. نمیتوانید همه نظرهای دیگران را نادیده بگیرید اما بدانید که در نهایت چیزی که مهم است تعهد و میل و اشتیاق و قاطعیت برنده شما در پیگیری الهام ها و ایدههای هنریتان است.
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]
بخش قبلی این پرونده را اینجا ببینید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- آیا مردم باید بر چسب قیمت آثار را ببینند؟ (قسمت آخر قیمت گذاری اثر هنری)
[/one_half_last]