نقدی بر نمایشگاه امیرحسین حشمتی در گالری شیرین
به قلم مریم روشنفکر
خلق عکسهای « آبستره امپرسیونیستی» همان کاریست که امیرحسین حشمتی چندیست به آن اشتغال دارد، او که اینک یازدهمین نمایشگاه انفرادی خویش را در گالری شیرین برپا نموده است، این سبک و سیاق را برای تولید تصاویر برگزیده است و با حفظ تداوم و استمرار به آرامی راه خود را در این مسیر میپیماید.
امیر حسین حشمتی متولد ۱۳۴۰ است و سالهاست به امر عکاسی اشتغال دارد، او هرچند عکاسی را با عکاسی ساده از طبیعت آغاز نموده است، اما به سمت عکاسی انتزاعی روی آورده و با پافشاری بر استراتژی تصویری بازی با سرعت شاتر و حرکت دوربین که موجب پدید آمدن تصاویری با جلوه امپرسیونیستی میگردند توانسته است در این زمینه به امضایی شخصی دست پیدا کند، که باعث شده عکسهای او هر کجا که به نمایش دربیایند به آسانی شناخته شوند.
نباید از نظر دور داشت که تجربهای که حشمتی در عکاسی دنبال کرده است، روش تازهای نیست و در گذر تاریخ عکاسی این شیوه توسط عکاسان بسیاری برای عکاسی و آنهم عکاسی طبیعت مورد استفاده قرار گرفته است، به حدی که این تکنیک به عنوان یکی از تکنیکهای تثبیت شده در کلاسهای آموزشی پایه، تدریس میشود و از این شیوه برای به دست آمدن تصاویر انتزاعی از طبیعت بسیار بهره برده میشود.
البته امیرحسین حشمتی با پایداری در این تکنیک و استمرار در نمایش سالیانه آثارش در گالریهای مطرح و همچنین دقت بالا در نحوه ارائه و چیدمان، نشان داده که برای خود دارای تعریفی مشخص از هویت بصری و رفتار هنرمندانه است که بیشک او را به عنوان هنرمندی حرفهای تثبیت میکند، که آثاری با درجه کیفی مشخص و دارای سبک و سیاق بصری خاص تولید میکند، که لزوما دارای مخاطبین و خریداران مخصوص خود است.
اما چنانچه بخواهیم از نظر بصری کارهای او را به بوته نقد بسپاریم، آنچه از آن حاصل میشود، بهره بردن از رنگ و بافت به میزان زیاد، توجه به سایهروشن و ارزش نور و ترکیب بندی ساده و بدون نقطه تاکید است، او تنها در بخشی از این نمایشگاه که چیدمانی از تصاویر سیاه و سفید بر دیوار قرمز مارونی دیده میشود، ترکیباتی از درخت را در تصویر ایجاد کرده است که از نقاط تاکید تصویری بهره میبرند.
در میان آثار این نمایشگاه، مجموعهای وجود دارد که به نظر جدیدتر میرسد و این مجموعه به آثاری اختصاص دارد که محو شدگی درختان در آن کمتر و عنصر فضا و پلانبندی کم کم به تصویر وارد شدهاست. در این مجموعه بار اصلی اثر بر دوش بافت افتاده است و رنگها در آن نقش کمتری بازی میکنند. هرچند حشمتی این مجموعه را تصاویر پاییزی از باغ معرفی میکند، اما تفاوت زیادی بین پاییز و سایر فصول در آثار دیده نمیشود. غیر از طیف رنگی که در آثار این مجموعه بیشتر به گستره خاکستری و خاکستریهای رنگی متمایل است.
اگر بخواهیم آثار حشمتی را در طی بیش از یک دهه فعالیت هنری اومورد بررسی قرار دهیم، حتی از جنبه برجسته تزئینی بودن و زیبایی دکوراتیو که آثار بیشک دارای این ویژگی هستند، غیر از ارائه بینقص و بعضا خلاقانه که چه در تک تک آثار و چه در چیدمان شیک و مرتب آن دیده میشود، آثار از لحاظ ترکیب بندی دارای ضعف اساسی هستند. قرارگیری عناصر پر حجم در وسط کادر که دلیل معنایی یا زیبایی شناسی خاصی آن را پشتیبانی نمیکند، ضعف پلان بندی که در آثار رنگیتر مجموعه که به سمت تقلیل به بافت خالص میروند با رنگ و بافت پوشش داده میشود، در سایر آثار خود را بیشتر نشان میدهد و به نظر میرسد تمایل به خلق تصاویر نقاشانه بدون دقت به ترکیببندی وپلانبندی و چیدمان عناصر در کادر و همچنین عنصر مهم فضا رخ داده است، امر مهمی که در عکاسی از طبیعت و در عکاسی انتزاعی دارای شان مخصوص به خود است.
بخش دیگری از آثار این نمایشگاه به تصاویر سیاه و سفید بسیار کوچکی اختصاص داده شده که با ارائه جذابی که در قاب و چیدمان دارند نظر مخاطب را به خود جلب میکنند، گشتالت کلی این آثار بسیار خوب است و هرچند کمتر چشم را برای دقت در جزئیات عکس کوچک وسط قاب ترغیب میکنند اما، باید گفت در میان آثار درون این قابهای کوچک تصاویر درخشانی را میتوان دید که برخوردی سادهتر با منظره در آن اتفاق افتاده است و از همین رو هم تصاویر بهتری در میان آن وجود دارند، مانند ردیفی از درختان که از گوشه پایین راست تا گوشه بالای چپ قطر کادر را با ریتمی متوازن طی میکنند یا کادر مربعی که سه درخت قطور از پایین تا بالای کادر به نحوی حرکت کردهاند که در انتها محو شدهاند و گوشه سمت چپ را به شاخ و برگهایی در دوردست واگذار کردهاند.
در مجموع میتوان امیرحسین حشمتی را به خاطر استمرار و کیفیت ارائهاش ستود اما نمایشگاههای متعددی که او در طی این سالها برپا نمودهاست، این سوال را برای مخاطب حرفهای هنر ایجاد میکند که حتی اگر او را به عنوان خالق تصاویر زیبا و دکوراتیودر نظر بگیریم باز هم جای پیگیری روند فکری او خالی میماند و به سختی میتوان به نتیجهای برای قدم بعدی در آثار او رسید، این بدان معنی است که ما به عنوان مخاطب از هنرمند انتظار داریم در هر نمایشگاه قدمی هرچند کوچک به سمت جلو بر دارد و راه جدیدی را بگشاید که برای مخاطب نگاهی رو به افقی تازهتر باشد و به ورطه تکرار نیافتد. از آنجایی که روند زندگی انسان رو به جلو و همراه با تغییر است، چنانچه هنراو، با روح و زندگی هنرمند عجین باشد، همانگونه که او چه در جسم و چه در جان روز به روز بر تجربه زیستش میافزاید، این تغییرهنر او رانیز متاثر خواهد کرد و به نظر میرسد این امر اجتناب ناپذیر باشد.
[/one_half_last]