دنیاگردی در مجله تندیس ۳۲۳
(این مطلب در مجله تندیس شماره ۳۲۳ منتشر شده است)
[button color=”red” size=”small” link=”https://avammag.com/?p=18973″ icon=”” target=”true”]خرید نسخه pdf مجله[/button]
رابطهی هنر و پزشکی در نمایشگاه موزهی هنر کراکوف
کراکوف، لهستان: موزهی هنر معاصر کراکوف نمایشگاهی با عنوان «پزشکی در هنر» برگزار نموده است. پزشکی برای ما بازیابی سلامتی را به ارمغان میآورد و در عین حال بیماری، درد، فرسودگی فیزیکی و مرگ را نیز یادآوری میکند. پزشکی همچنین علمی است که گسترهی وسیعش آزمایشات دارویی، بیولوژیکی و روانی را شامل میشود و با پیامدهای اخلاقی این گونه آزمایشها سر و کار دارد. این جنبه از علم همچنین روانشناسی بیماری را نیز در بر میگیرد که به عنوان رابطهی میان وضعیت ذهنی و وضعیت فیزیکی بدن شناخته میشود. روانپزشکی، شاخهی جذاب دیگری در پزشکی است که ما را قادر میسازد به این موضوع دقت کنیم که چگونه متفاوت بودن میتواند منبع خلاقیت باشد. همچنین این علم، هنر درمانی را میسر ساخته است، که در آن بیماری از طریق هنر تخفیف مییابد. یکی دیگر از حوزههای مُد روز پزشکی، که اغلب نگاه تحقیرآمیزی به آن وجود دارد، جراحی زیبایی است که امکان تحقق رویای همیشه زیبا و جوان بودن افراد را ایجاد میکند. پزشکی منبع مباحث متعددی است که از جهات گوناگونی روان انسان را آزرده میسازد و از همین رو بهترین حوزه برای فعالیت هنری است. بر اساس این ایده، در نمایشگاه موزهی هنر معاصر کراکوف آثاری از هنرمندان معاصر تا اساتید قرن بیستم، که به نوعی به پزشکی مرتبط میشود، به نمایش درآمده است. عکسهای
Nicole Tran Ba Vang به دو کارکرد پوست انسان اشاره دارند: کارکرد زیستی و فرهنگی. از یک سو، پوست سد محافظ بدن است و از سوی دیگر سبک زندگی ما را نشان میدهد و حدود شکل بدن را تعیین میکند. در فرهنگ معاصر، اهمیت بیش از حدی که ما به بدنمان میدهیم، همزمان نشان دهندهی اهمیتی است که برای تصویر خودمان قائلیم، و پوست، درست همانند نوع پوششمان، به شکلی از بیان فردیت تبدیل میشود. مراقبتهای درمانی که از همیشه پیچیدهترند و جراحی زیبایی، برای تامین همین نیازهای مدرن شکل گرفتهاند. متخصص جراحی صورت، پروفسور این هاچیسون، هم با پروژهی «حفظ صورتها» در این نمایشگاه شرکت کرده است. در ۱۹۹۹ او تصمیم گرفت وضعیت بیمارانش را، از طریق سفارش خلق پرترههایی از آنها به قلم مارک گیلبرت_ پیش از جراحی، در حین عمل و پس از آن_ ثبت کند. طبق گفتهی پروفسور، اگرچه این شیوهی قدیمی موازین یک سند علمی و بیغرضانه را محقق نمیکند، با این وجود ارزش درمانی دارد. بیمارانی که برای این پرترهها مدل میشوند احساس خاص بودن میکنند، چرا که _علیرغم نواقص صورتهایشان_ سوژهی یک اثر هنری شدهاند، در نتیجه بدشکلی آنها دارای اهمیت و ارزش میشود. از منظر علم پزشکی، بیمار میتواند مجرای مناسبی برای کسب اطلاعات باشد و خون او منبع دادههای زیادی دربارهی بدن است. Edith Micansky در اثری به نام BSG به این موضوع میپردازد. BSG به شاخص افت گلبولهای قرمز خون اشاره دارد که در تشخیص پزشکی میتواند نشانهی التهاب، روماتیسم یا سرطان باشد. Micansky برای ساخت این اینستالیشنِ متشکل از بطریهای حاوی خون_ در طول دوران فعالیتش به عنوان یک پزشک_ نمونههای خون متعددی از بیمارانش را جمعآوری کرده است. ۳۸۰۰ بطری شمارهگذاری شده، هم تنوع نمونهها و هم شخصیت رازآمیز بیماران را نشان میدهد. لایهی زیباییشناسانهی این کار هم که بر رنگ قرمز آن مبتنی است به مرور زمان بر اثر فساد خون تغییر میکند. از میان آثار به نمایش درآمده از هنرمندان قرن بیستم در نمایشگاه، میتوان به سلفپرترهای از مرت اوپنهایم اشاره کرد. برای این پرتره او از روش عکسبرداری با اشعهی ایکس بهره گرفته است. هنرمند ساختار استخوانی خود و جواهراتش را در کار گنجانده و اثر را با سال تولدش و سالی که دوست داشت تا آن زمان زنده باشد، امضا کرده است. نمایش جمجمه به شکل گریز ناپذیری مضامین مرتبط با مرگ را به یاد میآورد. برتری پیشگیری بر درمان نیز در «نمیتوان این امر را به تعویق انداخت» از Marcin Maciejowski مورد بررسی قرار گرفته است. هنرمند انجام یک آزمایش ماموگرافی را به تصویر میکشد که از عکسی چاپ شده در یک مجلهی ویژهی زنان، الهام گرفته شده است. این عکس بهانهای برای اجرای یک نقاشی از روی مدل شد. در زندگی روزمره ما خیلی خود را در گروه افراد در معرض خطر نمیبینیم و تصور میکنیم چنین مسائلی به ما مربوط نیست و چکاپ را فراموش میکنیم. Maciejowski این نقاشی را به مادرش تقدیم کرده است تا اهمیت چکاپهای منظم را به او یادآوری کند. Nikita Shalennyi نیز با یک عکس صحنهپردازی شده در نمایشگاه حضور دارد. این عکس با عنوان «برادرت کجاست» بر اساس نقاشی مشهور «کلاس آناتومی دکتر تولپ» خلق شده است. در این برداشت معاصر از کار رامبراند، پزشک و تماشاچیهای اثر اصلی با عوامل ماسکزدهی نیروهای ویژه جایگزین شدهاند. کالبدشکافی بدون خونریزی در این کار، روی مرد شیک پوشی در حال انجام است که جایگزین جسدِ دزد در کار رامبراند شده است. از دیگر هنرمندانی که اثری از آنها در این نمایشگاه حضور دارد میتوان به مارینا آبراموویچ، من رِی و کیکی اسمیت اشاره نمود.
https://en.mocak.pl
نمایش نقاشیهای گایوین نولان
لندن، انگلیس: گالری چارلی اسمیت سومین نمایشگاه انفرادی گایوین نولان در این گالری را برگزار میکند. نقاشیهای اخیر نولان تصاویری از شخصیتهای تاریخی را به تصویر میکشند. با ترکیب هایپررئالیسم و انتزاع، نقاشیهای رنگ روغنی صمیمی او، سرشت قهرمانانه و متزلزل سوژهها را آشکار میکنند و تاملی بر خلاقیت، زبان، میراث و کهنگی هستند. کارهای جدید هنرمند با تمرکز بر شخصیتهای مهم قرن بیستم، رابطهی خود او با گذشته را مورد بررسی قرار میدهند. علاقهی نولان به شروع جنبشهای سیاسی، فرهنگی و روشنفکری منجر به مطالعهی پیامدهای آتی آنها شده است، و همچنین بررسی تاثیرات افکار و اعمال افرادی که دوران مدرن را شکل دادهاند. در این نقاشیها، درونمایهی تصویری و انتزاع، برای برتری جستن با هم رقابت میکنند؛ جایی که در آن هایپررئالیسم خود را به عنوان امر واقع جا میزند و انتزاع، نقش امر ناشناخته و ناملموس را ایفا میکند. نولان که مهارتی استثنایی در پرداختن به هر دو گرایش را نشان میدهد، از طریق زبان نقاشانه بر این امر پای میفشارد که حقیقتِ تاریخی، موضوعی مبهم است و اطلاعات، فیلتر شده هستند. از طریق تصورِ ویژگیهای خاص برای سوژهها و همچنین بازنمود خصوصیات خودش در آنها، نولان چنان مینماید که نقاشیها همچون مکاشفهای در مورد خویشتن، و همچنین افراد به تصویر کشیده شده، هستند. این کیفیات در ترکیب با پالت رنگی محدود، که از خاطرات نوستالژیک حکایت دارد، و با ارجاع به نقاشیهای اولیهی هنرمند، موجب میشوند پیکرههای این مجموعه، خیالی یا شبحگون به نظر برسند که با ظاهر و محو شدن در زمان و هستی، اکنونِ ما را به خود مشغول کردهاند. گایوین نولان هنرمند معاصر ولزی در دانشگاه لافبورو و
Royal Academy Schools تحصیل نموده است. پس از فارغالتحصیلی او یکی از اعضای موسس گالری راکوِل بود که در طول سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۷ در شمار فضاهای هنری تاثیرگذاری محسوب میشد که ادارهاش را خود هنرمندان بر عهده داشتند.
عکاسی به روش اتاق تاریک در مجموعهی جدید ریچارد لروید
نیویورک، امریکا: گالریهای پیس و پیس/مک گیل، با نمایشگاه بزرگی از عکسهای رنگی و سیاه و سفید هنرمند بریتانیایی، ریچارد لروید، همکاری خود با این هنرمند را آغاز کردهاند. این عکسها، شامل منتخبی از پرترهها، مناظر و طبیعت بیجانها، در طول دههی گذشته خلق شدهاند. با شوقی بیهمتا نسبت به این رسانه و مواد کار و ملزومات آن، لروید محدودیتهای بیان عکاسانه را در پرترهها، پیکرهها، طبیعت بیجانهایی از حیوانات و آینه، و چشماندازهایی از مناطق ییلاقی انگلیس مورد بررسی قرار میدهد. با به کارگیری تکنیکهای قدیمی تولید عکس، کارهای او جایگاه منحصربفردی در عکاسی معاصر دارند؛ تکنیکهایی که از نقاشان فیگوراتیو قرون نوزده و بیست و از سنت تصاویر مرگ محور(Vanitas: آثاری عموما در ژانر طبیعت بیجان که در آنها به شکل نمادین با نمایش عناصری نظیر جمجمه به پوچی و مرگ اشاره میشود) وام گرفته شده است. با استفاده از فرآیند قدیمی اتاق تاریک، عکسهای رنگی لروید منحصربفردند، و به صورت چاپ مستقیم، و بدون نگاتیو یا تکنولوژی دیجیتال چاپ شدهاند. هنرمند کار با این روش نامرسوم را از دوران تحصیلش آغاز نمود و آن را در ۲۰۰۳ با ساخت دوربینی به اندازهی یک اتاق پیشرفت داد که در آن کاغذهای عکس مستقیما در معرض نور قرار میگیرند. سوژه هر چه که باشد، در اتاق مجاور همراه با منبع نوری قدرتمند جای میگیرد؛ یک فانوس عکاسی که لنزی در آن تعبیه شده دو اتاق را به هم مرتبط میکند. به این ترتیب تصویر سوژه روی صفحهای از کاغذ Ilfochrome ثبت میشود. تصویر نهایی به شدت واقعی، و کاملا بدون دانه و پر جزییات است، اگرچه عمق میدان کمی دارد. تاثیر بصری محض کار لروید به طور لاینفکی به علاقهی او نسبت به عمق احساسی و روانشناختی سوژهها وابسته است. نگاه متفکرانه و تنهای سوژههای او با نگاه ما تلاقی میکند؛ در حالی که ما در مورد روایات درونی رازآمیز آنها و کیفیت قدرتمند خویشتننگری میاندیشیم که وجه مسلط کار اوست. ریچارد لروید(متولد ۱۹۶۶، لنکشایر) تحت نظر توماس جاشوا کوپر در مدرسهی هنر گلاسگو آموزش دیده است. وی در لندن زندگی و کار میکند.
www.pacemacgill.com
نمایش مجسمههای هنرمند مکزیکی، بوسکو سودی
لندن، انگلیس: گالری Blain|Southern در اولین همکاریش با بوسکو سودی(Bosco Sodi)، مجسمههای جدیدی از سنگهای آتشفشانی و نقاشیهای برجستهی بزرگی را به نمایش درمیآورد که با لایههایی از رنگمادهی خالص، آب، چسب و فیبرهای طبیعی ساخته شدهاند. رابطهی سودی با مواد خام و عناصر شکل دهندهی طبیعت از wabi-sabi الهام گرفته شده است؛ wabi-sabi نوعی جهان بینی و فلسفهی زیباییشناسی ژاپنی است که در آن عدم کمال و ناپایداری مورد توجه است و اصالت طبیعی را بالاتر از هر چیز گرامی میدارد. همچنین عنوان نمایشگاه(Yūgen) نیز از یک مفهوم چندلایهی ژاپنی وام گرفته شده است. Yūgen، برانگیخته شدن احساساتِ به شکل توضیح ناپذیری عمیق را در واکنش به آفرینش هنری توصیف میکند، و به حسی از آگاهی و پذیرش ناپایداری بسط مییابد. این اصطلاح انعکاس دهندهی علاقهی سودی به فرآیند خلق و اشتیاقش به آشکار کردن زیبایی موجود در فضاهای تهیِ میان چیزهایی است که دیده میشوند. با داشتن کارگاههایی در پوئترو اسکوندیدوی مکزیک، بارسلونای اسپانیا و بروکلین نیویورک، سودی قادر است روشهای ساختاری متفاوتی را مختص هر منطقه و عوامل جوی و جغرافیایی آن خلق کند. به نظر میرسد آفریدههای فرآیند_محور او به صورت طبیعی شکل یافتهاند؛ فرم و بافت هر کار نتیجهی مستقیم رسوب، گرما و رطوبتی است که در معرض آن بوده. در این نمایشگاه فضای باز گالری، یادآور یک باغ Karesansui ژاپنی است که با مجسمههای صخرهای سودی اشغال شده است. با استخراج ماگمای آتشفشانی خشک شده از آتشفشان Ceboruco در مکزیک، سودی برخی از جدیدترین اشکال زمینشناسی را با فلز باستانی و ارزشمند طلا، به شکل لعابهای سرامیکی طلایی که روی سنگها را پوشانده، کنار هم میآورد. او سطح شکنندهی قطعه سنگها را که برای کیفیات ساختاریشان برگزیده است، با لعاب میپوشاند و سپس برای سه روز در درجهی بسیار بالایی حرارت میدهد. با تغییر بافت سطح سنگها، و همچنین نمایش آنها در فضایی غیر از مکان اصلی خود_ در این مورد یک گالری در لندن_ سودی فهم ما از ارزشمند بودن و قدمت را مورد تامل قرار میدهد. نقاشیهای عظیم او نیز که در اطراف مجسمهها به نمایش درآمدهاند، همگی با دست ساخته و پرداخته شدهاند. درست همانطور که انرژی هنرمند در نقاشیها جریان دارد، وقتی آنها برای خشک شدن در فضای باز قرار داده میشوند، گرمای خورشید تکمیلشان میکند، و موجب ایجاد ترک و شکاف در سطح کار میشود.
www.blainsouthern.com