نقد نمایشگاه طلای آبی در نگارخانهی اعتماد
از روزگار رفته حکایت
- به قلم حافظ روحانی
از خصایص هنر معاصر واکنش نسبت به وقایع و رخدادهای روز است. به این ترتیب است که یکی از ویژگیهای هنرمندان معاصر تأکیدشان بر وجه رسانهای هنر است که به آنها امکان میدهد تا از هنر به مانند ابزاری برای نمایش یک وضعیت بغرنج یا بحرانی اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی استفاده کنند. به همین دلیل است که هنرمند معاصر به قاعده باید بیشتر از همکاران قدیمی خود نسبت به اتفاقات و رویدادهای اطراف حساسیت نشان دهد و این اتفاقات و رویدادها را به شکلی در آثارش نمایش دهد. نمایشگاه « طلای آبی » در نگارخانهی اعتماد از جنبههای گوناگون واجد این کیفیات است، نمایشگاهی دربارهی بحران کمآبی در ایران و کوشش هنرمندان حاضر برای بیان این بحران و وضعیت خطیر اجتماعی. با اینحال بسیاری از سنتهای بصری کهن ایران مستقیم یا غیرمستقیم با آب و کمبود آب پیوند خورده است و پژوهشگران فراوانی تاکنون نسبت میان هنرهای سنتی ایران با آب و طبیعت را توضیح دادهاند.
دو کیوریتور (نمایشگاهگردان) این نمایشگاه در نوشتهای وضعیت را توصیف کردهاند: «ایران، سرزمین کم آب من – با بهارانی زودرس و زمستانهایی کم برف. امروز در آغاز دورانی تازه، مردمان این کشور کهنسال در مییابند، سرنوشت آنها بیش از آنکه در گرو طلای سیاه باشد با طلای آبی گره خورده است. کمبود رو به افزایش آب امروز به عنوان کشف یک تراژدی بزرگ ملی دیده میشود. طی همه این سالها در صدها گردهمایی و راهپیمایی برای زمین و زمان فریاد کشیدند، جز برای گرانبهاترین مادهای که سرچشمهی زندگی آنان بود. امروز با حسرت میبینند که رودخانهها و دریاچههایشان خشک و ناپدید میشوند.»
برگزارکنندگان نمایشگاه پیش از هر چیز بنا به یک سنت و شیوهی قدیمی از آب با لفظ طلا نام بردهاند. این روش از قدیم برای تأکید بر اهمیت یک موضوع یا شیء استفاده میشده، واژگانی چون «طلای سیاه» برای نام بردن از نفت، یا حتی «طلای کثیف» برای توصیف آشغال و پسماند از همین قبیل تأکیدات است و حالا هم برگزارکنندگان آب را با لفظ « طلای آبی » خواندهاند تا اهمیت آن را یادآور شوند. نمایشگاه نیز همین عنوان برگزار شده تا بینندگان نیز بهتبع از هنرمندان با موضوع همراه شوند.
با اینحال همین اصطلاح «طلای آبی» در عینحال که به ابزاری برای توصیف وضعیت کمآبی تبدیل شده، باعث پیوند شکلی بین آثار هم شده و میتوان غلبهی رنگ آبی را در بسیار از آثار دید. در این میان هنرمندان بسیاری از سنت قدیمی معماری ایران، تلفیق رنگ خاک در کنار کاشیهای آبی فیروزهای استفاده کردهاند و به این ترتیب در بیشتر آثار این ترکیبات رنگی و البته غلبهی رنگ آبی مشهود است.
بسیاری از هنرمندان هم همین نام و تأکید بر رنگ را موضوع آثار خود قرار دادهاند. مثلاً اثری از نیلوفر میری یا اثری دیگر از نادیا قیاییفر هر دو با وجود تفاوتهای عمده در تکنیک و شیوهی اجرایی « طلای آبی » نامگذاری شدهاند. با وجود همهی تفاوتها در هر دو اثر رنگ آبی غلبه دارد و هر دو با استفادهی تقریباً مشابه از ترکیب رنگی شبیه به هم کوشیدهاند توجه ما را به موضوع جلب کنند.
این ترکیب را میتوان در آثار هنرمندانی دیگر نیز دید. در پارهای از آثار، هنرمندان اشاراتی صریحتر به هنرهای سنتی ایران کردهاند و ترکیبات رنگی محبوب هنرهای سنتی را به کار بردهاند و به این ترتیب به سنت کهن ایرانیان و احترامشان به آب را نیز موضوع خود قرار دادهاند. ساسان بهنام بختیار در اثری به نام «آب بال دارد» از تکرار شکل قالی به جای بال برای رسیدن به این هدف استفاده کرده است. افسانه مدیر امانی نیز مستقیماً به سراغ یک قالی رفته است. یک قالی که بخشی از آن به زیبایی بیانگر سلیقهی ایرانی است ولی نیمهی پایینیاش پوسیده. ملکه نائینی هر چند مستقیماً به سراغ یک اثر هنری نرفته ولی در عکسی که به نمایش گذاشته به آیین سیزده به در اشاره کرده، با این تفاوت که در اینجا زنی را میبینیم که سبزه به دست دارد ولی در منظرهای زشت و در مقابل یک چاله آب کثیف ایستاده است. مهدی نبوی هم برای بیان مضمون به سراغ کاشیکاری رفته است. در بیشتر این آثار به اهمیت آب در سنتهای کهن ایرانی اشاره شده است، سنتهایی که در طول دهههای گذشت به تدریج از ذهن و عادات ما رخت بربسته.
روش هنرمندان در مواجهه به بحران آب و وضعیت بغرنج کمآبی گوناگون است، ولی میتوان شباهتهای متعدد را هم در انتخاب موضوع و هم در نحوهی بیان مابین هنرمندان حاضر در نمایشگاه دید: از جمله موضوعات محبوب بین هنرمندان حاضر در نمایشگاه توجه به پهنههای طبیعی آب، مثل دریاچههاست. به عنوان مثال میتوان به اثر مهدی معتضدیان تحت عنوان «کارگران مشغول کارند ۲» اشاره کرد که وضعیت دریاچهی پریشان را موضوع کارش قرار داده است. همین شکل از برخورد را میتوان در اثر یاشار آذر عمادیان تحت عنوان «روزی روزگاری» هم مشاهده کرده که نقشههای هوایی از دریاچهی ارومیه را بر روی مقوا چاپ کرده، آخرین قاب تنها یک برگ کاغذ سفید است بی هیچ تصویری. آران ابراهیمی در اثرش به سراغ پهنههای آبی مختلف در ایران رفته است و شیشههایی پر شده از آب پهنههای آبی مختلف را در یک قفسهی چوبی گذاشته است. بر روی هر شیشه نام محل نوشته شده: زایندهرود، دریاچهی ارومیه و …. رویکردی شبیه این را میتوان در اثر نغمه قاسملو، «اصفهان شماره ۱» از مجموعهی «من و پدرم» هم دید که هنرمند بر روی عکسی از طاق پلهای اصفهان به عنوان بخشی از اثر استفاده کرده.
هنرمندانی چند نیز به سراغ شاخههایی چون پرفورمنس (هنر اجرا) و یا هنر صدا رفتهاند و به کمک این ابزارها موضوع را بیان کردهاند: شاهین نوروزی و گیلدا نوعپرست به سراغ هنر اجرا رفتهاند. نرمین صادق یا شادی مهسا از ویدئو استفاده کردهاند و کریستوف رضایی، آهنگساز، هنر صدا را برای کار انتخاب کرده.
نمایشگاه «طلای آبی» تنها یک نمونه از تلاش هنرمندان معاصر برای بیان و نمایش یک موقعیت بحرانی اجتماعی است. کوششی برای تبلیغ و نشان دادن اهمیت آب به عنوان «طلای آبی» در وضعیت کنونی کشورمان که شدیداً از کمآبی رنج میبرد. هر چند هنرمندان با برگزاری نمایشگاههایی شبیه نمایشگاه «طلای آبی» تا حدی نقش خود را در این بحران ایفا کردهاند و وضعیت را نمایش داده و خطرات کمآبی را هشدار دادهاند، ولی نگهداری و محافظت از منابع آبی وظیفهی تکتک ماست.
[/one_half_last]