هنر صدا (قسمت اول) |شنیدن فراتر از موسیقی

هنر صدا

قسمت اول: شنیدن فراتر از موسیقی
  • به قلم مریم روشن فکر
پرونده « هنر صدا» مقالیست برای معرفی و آشنایی بیشتر با این هنر. در این پرونده، ما به تاریخچه، معرفی هنرمندان و جایگاه این گونه از هنر در میان سایر هنرهای معاصر خواهیم پرداخت. این پرونده در چهار قسمت و در آخرین شماره هر فصل منتشر خواهد شد.در هر قسمت به گوشه‌ای از این هنر پرداخته می‌شود، قسمت اول: مختصری درباه، صدا، چیستی آن و عملکردش به مثابه مدیوم هنری وتعریف هنر صدا و مختصری از تاریخچه آن، قسمت دوم: تاثیرات هنر صدا بر جریان موسیقی در جهان ومعرفی برخی هنرمندان مطرح در این زمینه؛ قسمت سوم: هنر صدا و گونه‌ی هنری جدیدی به نام: «نیومدیا آرت» یا هنر نو-رسانه‌ای و همچنین جایگاه هنر صدا در موزه ها و مراکز هنری معتبر جهان و در قسمت چهارم: هنر صدا در ایران، مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

«صدا پایی ندارد که بر آن بیاستد.» جان کیج

صدا چیز غریبی است، اگر بتوان آن را یک « چیز» نامید، زیرا جسم مشخصی ندارد که بتوان با آن تشخیصش داد. صدا در جهان مادی فاقد شکل است اما فاقد فرم نیست. صدا اطراف ما را فراگرفته و در همه جا حضور دارد، مادامی که چیزی حرکت کند، صدا وجود خواهد داشت، و هستی هرگز از حرکت تهی نمی‌شود.

هنر صدا

از صدا اما چیزی برجای نمی‌ماند، صدا از ادراک ما عبور می‌کند و تنها ردی از آن در خاطر ما ثبت می‌گردد.

«هنر صدا با جنبش های هنری دیگر تفاوت هایی دارد. به زمان مکان و گروه خاصی تعلق ندارد و تا سال ها پس از شکل گیری اولین آثارش بی نام بوده است. امروزه نیز تعریف این اثر گنگ است. یکی از تعاریف ارائه شده به این صورت است:
شکلی از هنر که در آن صدا تبدیل به ماده اولیه در زمینه مفهومی گسترده تر از مجسمه می شود و اکثر این آثار ذاتا شکل دهنده فضا هستند. دیوید توپ[۱] آن را امتزاجی از صدا و هنر های تجسمی تعریف می کند.این اصطلاح معمولا برای آثاری استفاده می شود که تمرکزشان بر روی صداست و برای چیدمان های گالری و موزه تولید می‌شود.

هنر صدا
برخلاف موسیقی که مدت زمان ثابت و مشخصی دارد (وابسته به طول زمان برنامه یک کنسرت یا گنجایش یک ال.پی[۲]، کاست و سی دی) یک اثر صوتی مانند اثر تجسمی زمان تعریف شده ای ندارد به عبارت دیگر هر زمان که شخص آن را بشنود، شروع، وسط یا پایانی را از دست نداده است[۳]

هنر صدا

«شکل گیری هنر صدا در توانایی ابداعاتی مانند تلفن و ضبط صدا در جدا کردن صدا و تصویر ریشه دارد.
با شنیدن صدای دیگری و صداهایی که از منبع خود فاصله دارند ،صدا تبدیل به وسیله ای بازنمایانه می شود که از تصویر سریع تر است[۴]

رابطه ما با صدا، همانند رابطه مزه و بو، به دیدن ارتباط پیدا می‌کند، وقتی ما منشاء تولید صدا را می‌بینیم ارتباطمان با صدا تغییر می‌کند و به طور ناخودآگاه با آن رابطه‌ای دراماتیک برقرار می‌کنیم، رابطه‌ای که حاصل تعامل چشم، گوش و مغز است و در پروسه ادراک آن به واسطه حضور شیء وجه مادی به صدا داده می‌شود که به آن عینیت می‌بخشد. اما هنگامی که منشاء تولید صدا از نظر پنهان باشد، به طور ناخودآگاه شنونده با آن رابطه‌ای انتزاعی برقرار می‌کند. از همین طریق است که صدا می‌تواند کارکردی مشابه تصویر بیابد، با این تفاوت که از آن سریعتر عمل می‌کند.

هنر صدا

 

همین خصوصیات باعث شدند، تا صدا و خواص آن در ایجاد گشتالت تصویری و همین‌طور قدرت تاثیرگذاری آن به واسطه غنای تجربه شنیداری، در دو سطح خودآگاه و ناخودآگاه، آن را به ابزاری بیانی در دست هنرمندان تبدیل کند.

هنر صدا

همان‌گونه  که جان کیج، موسیقی‌دان و هنرمند امریکایی در پرتو جریانات هنری دهه ۴۰ و ۵۰ امریکا و در مراودات هنری با مکتب نیویورک و نقاشان و هنرمندان پیشروی چون مالوویچ، جکسون پولاک، مارسل دوشان و غیره صدا را به عنوان عنصری در نظر گرفت که بخشی از دنیای آفرینش هنری است. او شنیدن را بر موسیقی تفوق داد و از این طریق تاثیری عمیق بر جهان موسیقی نهاد. او توانست رابطه‌ای مستقیم بین موسیقی و هنرهای تجسمی برقرار کند، زیرا موسیقی او بر پایه شنیدن، تجسم و ادراک استوار بود. البته پیش از او افراد دیگری نیز بودند که با استفاده از صدا دست به تجربیاتی بدیع زدند، « در سال ۱۹۲۵ … رادیو سینتسی مارینتی، هنرمند فتوریست که شامل مونتاژ صداها بود شکل گرفت.
والتر راتمن در سال ۱۹۲۹ با صداهایی که در تعطیلاتی از برلین جمع کرده بود قطعه ای ۱۱ دقیقه ای به نام آخرهفته (در جواب سمفونی های شهری سینمایی) ساخت و پیر شافر و پیر هنری در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰، صدای مستند ها را ضبط می‌کردند و با پردازششان تا مرحله غیر قابل تشخیص بودن، آن ها را هر چه بیشتر از منبع اولیه خود جدا می کردند.[۵]

هنر صدا

این گونه رویکردها که در امتداد جنبش‌های هنری بعد از جنگ‌های جهانی وهم‌زمان با رویکردهای فکری این دوران، صورت می‌گرفت.  که تلاش‌هایی بودند برای رسیدن به خلوص و جوهره موجود در عناصر هنری. همین رویکرد از دل سینما به مثابه تصویر متحرک موجب پدیدار شدن هنری به نام ویدئوآرت شد و در تئاتر پرفورمنس یا هنر اجرا به وجود آمد که خود را ازقید داستان و دراما رهانید و در موسیقی نیز هنر صدا پا به عرصه وجود نهاد. نکته مهم‌تری که زایش این جریانات را موجب شد، شوک شدید ناشی از عدم توانایی انسان برای چیرگی بر جهان، طبیعت و «پلیدی» بود، شوکی که موجب شد توجه هنرمندان از آفرینش زیبایی و والایی به سمت برقراری ارتباط و انتقاد از جامعه و نظام‌های سیاسی و اجتماعی بازگردد. این همان دلیلی بود که هنرمندان پیشرو عرصه موسیقی را به زیست-جهان و آن‌چه که بدون واسطه در اطراف آنان قرار گرفته متوجه ساخت و آنان را تشویق کرد تا برای شنیدن، ارزشی والاتر از موسیقی قائل شوند و به «آن‌چه وجود دارد»، اینجا و اکنون، در زیست-جهانی واقعی نه آرمانی، ارج نهند و به آن به مثابه امری که به دلیل دارا بودن واقعیت، ارزشمند و قابل توجه است نگاه کنند.

هنر صدا

همین‌طور هنرصدا از دل تمایل هنرمندان به کشف مجدد جهان هنر و کمبودها و توانایی‌هایش بیرون آمد و با جریان رو به گسترش پست مدرنیسم و از میان‌رفتن مرزهای مدیا، رو به پیشرفت نهاد و توانست به عنوان یک مدیای هنری مورد استفاده قرار بگیرد. هر چند این گونه هنری به همان دلیلی که طبیعت انسان و قوه شنوایی او امری گسترده و پیچیده هستند، تا کنون از محدود ماندن در مرزهای مشخصی مانند، موسیقی و هنرهای تجسمی رها مانده است و کماکان به گسترش قلمرو خود و کشف امکانات جدید مشغول می‌باشد.

منابع:

  • Organized sound, volume14, issue01, april2009,pp 3-10, Alan Litcht, sound art: origins, development and ambiguities- ترجمه: یاسمن نوذری
  • Sound art-Peter Weibel- The MIT press- July 2016
  • Sound and the City-An Introduction To Sound Art- Robert Worby- British council- 2006
  • Oxford bibliographies- Mandy-suzanne Wong-2013

[۱] David Toop- ( London college of communication موزیسین و نویسنده انگلیسی متولد ۱۹۴۹ و استاد کالج ارتباطات لندن (

[۲] Long playیا صفحه موسیقی

[۳] Organized sound-Alan Litch-یاسمن نوذری

[۴] همان

[۵] همان


با تشکر از یاسمن نوذری به خاطر در اختیار قرار دادن ترجمه منتشر نشده کتاب «هنر صدا»

این مطلب همزمان در مجله هنر موسیقی، شماره ۱۵۷، خرداد ۱۳۹۵ به چاپ رسیده است.

[/one_half_last]