دنیاگردی
در مجله تندیس شماره ۳۲۹ منتشر شد
نمایشگاه نقاش جوان فرانسوی در گالری دالبی چادویک
سن فرانسیسکو، امریکا: گالری دالبی چادویک از برگزاری نمایشگاهی از کارهای جدید نقاش فرانسوی، لو راس، با عنوان «یک جایی» خبر داده است.
راس که در لا روشل در غرب فرانسه بزرگ شده، از ۱۷ سالگی نقاشی را به عنوان یک هنرمند گرافیتی آغاز نمود و روی دیوارهای متروک بزرگ کار میکرد. انجام این نقاشیها چند روز طول میکشید و این کار بر خلاف قانون نبود، چرا که قرار بود ساختمانها تخریب شوند. چهار سال بعد، راس کار روی بوم را شروع کرد. کارهای جدید او آزادی و خودانگیختگی هنر گرافیتی را تداعی میکنند اما بلوغ و پختگی سالهایی که او در کارگاهش در پاریس نقاشی کرده را هم نشان میدهند. کار راس برای «یک جایی» سه حوزه را شامل میشود؛ پرترههایی که حرکت و دگرگونی را به یاد میآورند، حتی گویی که سوژه را به صورت ناگهانی ثبت میکنند؛ صحنههای فراموش نشدنی و رازآمیز بر اساس عکسهای تاریخی که راس جمعآوری میکند؛ و دو منظره، که مسیر جدیدی در کار هنرمند را نشان میدهند. در کار SR، راس پرترهای خودمانی از یک زن تحریککننده خلق میکند که چهرهاش به سختی دیده میشود.
ما تلالو پوست او را میبینیم که بخش عمدهاش با پردهای از موی سفید و طلایی پوشانده شده است. این صحنهای است که ما میخواهیم واردش شویم و بخشی از آن باشیم؛ اما تنها گذاشته شدهایم تا نظارهگر باشیم و بکوشیم کمی بیشتر به این زن رازآلود نگاه کنیم که به نظر میرسد چیزی برای گفتن به ما دارد. دو ضرب قلم آبی رنگ روی بوم، این نقاشی را از یک پرترهی سنتی به سمت یک کار مدرن سوق میدهد. در کار SR2 ما میتوانیم چیزهای بیشتری از صورت همان مدل ببینیم.او با چنان بیتفاوتی با ما برخورد میکند که اغوایمان میکند خیره شویم و سعی کنیم سیمای ژوکوند وار او را درک کنیم. در این نقاشی دوم، در قسمتی از نقاشی که در SR موج راه راه ژاکت مدل و قسمتهای روشن ظریف مو دیده میشود، این بار پرتره به صورت معلق بالای لایهی رقیقی از رنگ سفید نشان داده شده که ما آن را به عنوان لباس مدل درک میکنیم، اما به شکلی نیست که توجهمان را از نیرومندی چهره منحرف کند. در این کار ضربات قلم اکسپرسیو روی صورت به سمت دستها حرکت میکند و حرکت از واقعگرایی به طراحی خطی است. علیرغم کم کار بودن دستها آنها چیزهای بیشتری برای گفتن نسبت به دستهایی که کاملا اجرا میشوند، دارند.
راس دوستان و هنرمندان دیگر را نقاشی میکند و سپس کارها را بر اساس حروف اول اسم آنها نامگذاری مینماید. هنرمند میگوید: «پرترهها حسی هستند. مثل یک مطالعه است. به همین دلیل همیشه در مقیاس واقعی پرتره میکشم؛ تقریبا به اندازهی طبیعی. من یک پرترهی دو متری نمیکشم.» راس بسیاری از پرترههایی که میکشد را نابود میکند، و فرآیند خلق و نابود کردن را بخش مهمی از روش هنریاش میداند. «وقتی که در تلاش برای کشیدن یک کار هستم، میتوانم سه یا چهار پرتره بکشم و یکی دو تا را از بین ببرم و تنها دوتایی که خوب است را ادامه بدهم و نگه دارم… یا یکی را، یا شاید گاهی هیچکدام.» برای راس آنچه که روی بوم ناتمام باقی میماند به اهمیت چیزی است که کشیده میشود. «بواسطهی رنگها، ضربات قلم، ترکیببندی، پسزمینه و ریتم نقاشی، میکوشم کارهایی بیافرینم که حقیقتا بدنهایی در فضا را بدون تحریف و اعوجاج نمایش بدهند… بدون اینکه ایدهی روشنی در مورد نتیجهی نهایی داشته باشم، کارم را پیش از آنکه کامل به نظر برسد متوقف میکنم. لحظهای که کمترین مقدار کافی است تا ساختار کار نشان داده شود، من را مجذوب میکند، به حال خود گذاشتن تخیل تماشاگر در لحظهای که صحنه آغاز به نمایان شدن میکند.» در INC6، راس از روی یکی از عکسهای تاریخی که از دهههای ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۰ جمع میکند کار کرده است. رازآلودگی وجه غالب این اثر است. آیا او شعبده بازی مثل هری هودینی است که به آرامی انتظار میکشد تا خود را از زنجیر آزاد کند؟ آیا او به خواب رفته است؟ آیا طنابها به دور او گره زده شدهاند یا طنابهایی تمثیلی هستند؟ آیا او در حال خواب دیدن است یا مرده؟ راس راز را دوست دارد، و این را به مخاطب وا میگذارد تا برداشت خود از صحنه را داشته باشد. «من اینکه مردم چیزهای متفاوتی در آن میبینند را دوست دارم.
نمیدانی که آیا این یک صحنهی واقعی است یا نه. نمیتوانی دقیقا بگویی چه چیزی هست.» در کار «دکتر» ظاهرا به نظر میرسد که یک پزشک در حال معاینهی یک زن است، اما واقعا چه اتفاقی در حال وقوع است و چرا این صحنه چنین مضطربکننده است؟ راس چندین کار از پزشکها، آرایشگرها و تاتوکارها انجام داده است. خود هنرمند میگوید: «اینها افرادی هستند که ناگهان خیلی به بدن شما نزدیک میشوند.» دو منظرهی حاضر در این نمایشگاه هم نقطهی آغاز جدیدی در کار راس هستند. «در ابتدا، این تمرینی برای کشیدن یک نقاشی، بدون وجود فیگور در آن است. متفاوت از بیشتر کارهای من؛ چرا که همیشه حضور انسانی در آنها وجود دارد.» لو راس متولد(۱۹۸۴، لاروشل) اکنون در پاریس زندگی و کار میکند.
www.dolbychadwickgallery.com
نمایشگاه آثار هنرمند ایرلندی برایان مگوایر
دوبلین، ایرلند جنوبی: گالری کرلین نمایشگاهی از آثار هنرمند مطرح ایرلندی، برایان مگوایر، با عنوان «بالای سر ما دریاهای تهی مسدود شدهاند» برپا نموده است. از همان شروع کارش در دههی ۱۹۷۰، نگرش مگوایر به نقاشی به عنوان عملی در راستای همبستگی و مسئولیت مشترک انسانی بوده است. او تجربهی حقیقتا متعهدانهای داشته است، که متاثر از واقعیات جریحهدار کنندهی خشونت انسانیت علیه خودش و پتانسیل عدالت است. عنوان نمایشگاه از کتاب پریمو لوی «آیا این یک انسان است» برداشت شده که خودش هم نقل قولی از دوزخ دانته است. در این نقاشیها، مگوایر مستقیما با مسائل مهاجرت انسان، آوارگی و کرامت انسانی در مواجهه با ناآرامیهای حاضر جهان رو در رو میشود. این گونه کار کردن بسیار دشوار است، چرا که راویان قصههایی از این دست، اگر اصلا اهمیتی قائل باشند، از بهرهگیری از اندوه بیم دارند در حالی که روی مرز روایت کردن و تماشاچی بودن حرکت میکنند. نقاشیهای این نمایشگاه تعدادی از متنوع و جاه طلبانهترین کارهای او تا به امروز هستند، که با استفاده از قلموهای بزرگتر و اکرلیک رقیق روی بوم اجرا شدهاند. مگوایر به آهستگی کار میکند و از عکس بهره میگیرد تا به آن نقطهای برسد که تصویرسازی متوقف میشود و هنر آغاز میگردد. این تضاد در حال رشد میان زیبایی فریبندهی نقاشانه و موضوع کار، تنها به تاثیر بالقوهی این نقاشیهای چشمگیر میافزاید. از ۲۰۱۰، کار هنرمند بر شهر وارز مکزیک، و به پدیدهی feminocidio_قتل زنان ظاهرا به دلیل جنسیتشان_ تمرکز داشته است. وی برای نمایش این موضوع با خانوادهها و زنانی که با این قضیه دست و پنجه نرم کردهاند، و خبرنگاران بخش جنایی روزنامهی ال نورته کار کرده است. هنرمند در مورد کارش میگوید: «هدف من ادای احترام به قربانیان خشونت است، تا همهی توجیه کردنهای عقلانی ساده انگارانه که دلیل میتراشند، لاپوشانی میکنند و ما را از این واقعیت دور نگاه میدارند را از میان ببرم».
www.kerlingallery.com
نمایش عکسهای توماس اشتروث
برلین، آلمان: توماس اشتروث در سطح بینالمللی به عنوان یکی از مهمترین هنرمندان نسل خود شناخته میشود. اکنون برای نخستین بار کارهای او در موزهی Martin-Gropius-Bau به نمایش در آمده است. نمایشگاه حدود ۳۷ عکس بزرگ از ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۶ را در بر میگیرد. از ماشینآلات تولید صنعتی، آزمایشگاههای تحقیقاتی و اتاقهای عمل، و همچنین بناهای عادی یا پارکهای تفریحی، تصاویر توماس اشتروث این موضوع را مورد بررسی قرار میدهند که چگونه بلندپروازی و تخیل انسان به واقعیت مکانی و بیرونی تبدیل میشود. مجموعهی اخیر هنرمند دستگاهها، ساختارها و ساختمانهای به شدت پیچیدهای را نمایش میدهد که معرف اکنون ما هستند، اما معمولا برای عامهی مردم قابل دسترس نیستند. این تصاویر از تلاشهایی میگویند که برای گستردهتر کردن مرزهای آنچه که از نظر فنی امکانپذیر است انجام شده، و فراتر رفتن از واقعیات طبیعی از طریق دنیاهای ساختگی و تصنعی. اشتروث تنها مجذوب ساختارهای پیچیده نیست، بلکه همچنین علاقمند به کوششهایی ذهنی است که آنها نشان دهندهاش هستند. هنرمند میگوید: «میخواستم که فرآیند تخیل را مورد بررسی قرار دهم. (…) تنها علاقمند به این هستم که چگونه چیزی که در ابتدا فقط یک فکر بوده است صورت مادی به خود میگیرد و به بخشی از واقعیت بدل میشود. “تصور کردن چیزی”، این اصطلاح از پیش توانایی مغز برای تصویری فکر کردن را نشان میدهد.» عکسهای پر جزییات اشتروث نشان میدهد که این ساختارهای به شدت پیچیده هم ساختهی دست هستند. این دست ساختههای انسان، سوالاتی در مورد اینکه چگونه قدرت و تلاش برای دستیابی به آن، در اشیا ثبت و ضبط میشود و چگونه در این صورت آنها اهمیت سیاسی مییابند را مطرح میکنند. این تصاویر، آفرینش، تفسیر و تفسیر مجدد واقعیت، خاطره و تجربه را مورد بررسی قرار میدهند. توماس اشتروث(متولد ۱۹۵۴) ابتدا زیر نظر گرهارد ریشتر در زمینه نقاشی آموزش دیده و سپس در آکادمی هنرهای دوسلدورف در زمینهی عکاسی شاگرد برند و هیلا بکر بوده است.
www.berlinerfestspiele.de
خلق نقاشی دیواری به مناسبت المپیک ریو
ریودوژانیرو، برزیل: روی یک بالابر مرتفع هنرمند گرافیتی برزیلی، ادواردو کُبرا روی نقاشی دیوایاش رنگهای حلقههای المپیک را اسپری میکند. در حالی که حدود سه هفته به افتتاح المپیک تابستانی در ریو باقی مانده است، کبرا و دستیارانش میکوشند تا قلمهای نهایی را روی این نقاشی سه هزار متر مکعبی بگذارند که زینت بخش دیواری در منطقهی بندری به تازگی مرمت شدهی شهر است. نقاشی دیواری، پنچ چهرهی بومی را به تصویر میکشد که نماد قارههای جهان هستند، پوشیده از آبی، زرد، سیاه، سبز و قرمز المپیک. در این نقاشی قوم کارن تایلند به نمایندگی آسیا حضور دارد، و همچنین به ترتیب اقوام هولی از گینه نو نمایندهی اقیانوسیه، تاپاژوس آمازون برزیل نماینده امریکا، چوکچی سیبری نماد اروپا و مورسی اتیوپی نشان قارهی افریقا هستند. هنرمند چهل ساله در مورد انگیزهی خلق این اثر میگوید: «تعصب در جهان رو به فزونی است. به اروپا نگاه کنید، جایی که مردم پناهندهها را نمیپذیرند؛ چیزی را نمیپذیرند که متفاوت است. امیدوارم این نقاشی دیواری، با حال و هوای المپیک، کمک کند تا به یاد بیاوریم همهی ما متفاوت، اما یکی هستیم؛ نوع بشر.» کبرا و تیمش ۱۵ روز را صرف آمادهسازی دیوار کردهاند و طی هفتهی گذشته روزانه ۱۱ ساعت مشغول نقاشی این دیوار بودهاند که تقریبا نصف یک زمین فوتبال است. آنها از دو هزار اسپری رنگ، ۲۰۰ لیتر اکرلیک و ۱۰۰ قوطی ورنی استفاده کردهاند. هنرمند میگوید: «از سن ۱۲ سالگی[خلق آثار هنری در] خیابان، روش من برای فعالیت اجتماعی، سرگرمی و اعتراض علیه محرومیت اجتماعی بود.» حالا هم کبرا همچنان مشغول خلق آثار گرافیتی است اما با این تفاوت که دیگر با اجازهی قبلی این آثار را اجرا میکند. هزینهی این نقاشی المپیکی با عنوان «همهی ما یکی هستیم» از سوی کمیتهی برگزاری ریو ۲۰۱۶ و سیتی هال تامین شده است. قرار است این کار پیش از مراسم ۵ آگوست و حضور توریستها و ورزشکاران به اتمام برسد.
www.artdaily.org