بررسی ساز و کار حراج‌خانه‌‌ ها و بازار هنر انتزاعی

بررسی ساز و کار حراج‌خانه‌‌ و بازار هنر انتزاعی
سایت تندیس تهیه و گردآوری: فاطمه کمالی

درصد متعارف تعلق یافته به حراج‌خانه‌‌ چقدر است؟

در طی پروسه فروش اثر هنری تأیید اصالت اثر به عهده‌ی چه کیست؟

آیا حراج‌خانه‌‌ هزینه‌های بیمه و عکاسی را می‌پذیرد؟

هزینه‌های تبلیغات و هویت حراج گذار به چه صورت است؟

وضعیت فروش آثار انتزاعی چگونه است؟


این‌ها سؤال‌های همواره مطرح در رابطه با سازو کار حراج‌خانه‌‌ ها است وقتی صحبت از حراج‌های بزرگ هنری می‌شود مخاطب با رقم‌های نجومی همچون ” ۷٫۴ میلیار دلار فروش برای کریستیز در ۲۰۱۵” مواجه می‌شود و ذهن درگیر محاسبه‌ی سود خالص حاصل شده از یک سال حراج برای کریستیز می‌شود.

اما درصدی که از فروش عاید حراج‌خانه‌‌ ها می‌شود چقدر است؟

درصد متعارف مطرح همواره بین ۱۰ الی ۱۵ درصد از قیمت نهایی فروش رفته اثر بوده است، اما این درصد رکورد ۱۷٫۵ درصد برای کریستیز و ۲۰ درصد برای ساتبیز را نیز تجربه کرده است،  ساز و کار این درصدها بیشتر حول محور میزان اعتباری می‌گردد که بین فروشنده، هنرمند و حراج خانه جا‌به‌جا می‌شود.

حراج‌خانه‌‌

با یک مثال ساده توضیح می‌دهم برای مثال شما یک هنرمند نه چندان نام آشنای معاصر هستید و چند فروش موفقیت آمیز در چند گالری خصوصی داشته‌اید و فروش در ساتبیز یا کریستیز اعتبار بسیاری به شما می‌دهد بدیهی است که راضی به پرداخت درصد بیشتری هستید تا کارتان وارد حراج شود و فروش برود (اما نکته‌ی قابل توجه این است که حراج‌ها عمومن اعتبار خودشان را برای گرفتن درصد بیشتر به خطر نمی‌اندازند چرا که خریداران نیز کارشناسان و مشاوران متخصص همراه خود دارند و در صورتی که یک اثر به صورت آنسولد و یا فروش نرفته باقی بماند اعتبار حراج خانه را بسیار به خطر می‌اندازد)

حراج‌خانه‌‌

برعکس این جریان به شکل دیگر نیز جاری است برای مثال یک مجموعه دار شهیر که یک کار نایاب از پیکاسو دارد شاید اصلاً برای فروش اثر مجبور به پرداخت درصد به حراج‌خانه‌‌ نشود و بین دو حراج بزرگ کریسیز و ساتبیز برای گرفتن کار و فروختن آن رقابت دربگیرد چرا که حضور آن اثر در حراجی به اعتبار حراج می‌افزاید.

در جریان حضور آثار در حراج و به فروش رفتنشان چندین نکته وجود دارد که بین حراج‌خانه‌‌ و فروشنده باید به توافق برسد. اصالت سنجی، بیمه، عکاسی از اثر، تبلیغات و مانور بر هویت حراج گذار از جمله‌ی این مسائل است. اصالت سنجی اولیه اثر توسط فروشنده انجام می‌شود و اثر به همراه سند اصالت خود تسلیم حراجی می‌شود و در حراجی کارشناسان حراج‌خانه‌‌ بار دیگر باید اثر را اصالت سنجی کنند چرا که فروش اثر کپی و تقلبی به شدت اعتبار حراجی را به خطر می‌اندازد.

بیمه اثر و عکاسی از اثر نیز کاملاً به عهده‌ی حراج‌خانه‌‌ است و فروشنده هیچ مسئولیتی در قبال آن ندارد و از وظایف حراج‌خانه‌‌ برشمرده می‌شود.

تبلیغات و مانور به روی هویت حراج گذار از مسائلی است که در حراج‌های بزرگ و برای آثار بسیار گرانقیمت و ریسکی انجام می‌شود و این هزینه‌ها به صورت توافقی بین حراج‌خانه‌‌ و حراج گذار تقسیم می‌شود.

حراج‌خانه‌‌

برای مثال می‌توان به اثر روتکو فروش رفته در ۲۰۰۷ ساتبیز اشاره کرد که رکورد قیمیت فروش هم برای آثار معاصر ساتبیز و هم برای این هنرمند محسوب می‌شود. “مرکز سفید” روتکو متعلق به دیوید راکه‌فِلِر* مدیر بازنشسته‌ی بانک چیس منهتن و مدیر بازنشسته‌ی moma بود که از ثروتمندترین و نامی‌ترین مجموعه داران نیویورکی است. بانک چیس منهتن که راکه‌فلر زمانی مدیر آن بود دارای یک مجموعه‌ی هنر معاصراست که بسیاری از آثار آن با سلیقه و هزینه خود شخص راکه‌فلر تهیه شده بودند ولی این اثر روتکو برای آن مجموعه بسیار آبستره بود و با دیگر آثار همخوانی نداشت لذا راکه‌فلر تصمیم به حراج گذاشتن آن گرفت و بین ساتبیز و کریستیز  برای فروش آن رقابتی در گرفت و در نهایت اثر برای حراج به ساتبیز سپرده شد و ریسک بزرگی در قیمت پایه گذاشتن برای اثر انجام شد و اثر در نهایت ۷۲ میلیون دلار به فروش رفت دوبرابر قیمت پایه که خود دوبرابر قیمت گرانترین روتکوی فروخته شده تا آن روز بود.

حراج‌خانه‌‌

اتفاقی که در فروش اثر روتکو رخ داد مانور حراج خانه به روی هویت راکه‌فلر به عنوان ارائه دهنده‌ی کار بود تا جایی که منتقدین می‌گفتند تابلوی راکه‌فلر ۷۲ میلیون فروش رفت و نه روتکو و این نام و اعتبار راکه‌فلر بود که این فروش را رقم زد، این چیزی است که در دنیای حراجی به آن مانور بر بروی هویت حراج گذار میگویند.

حراج‌خانه‌‌

 بازار هنر آبستره

بازار هنر آبستره‌ی یا همان هنر انتزاعی معاصر همواره سود و بازگشت بسیار خوب و بزرگی داشته است و این تنها برای آثار مستر و بزرگان هنر انتزاعی نیست بلکه حتی هنرمندان جوان معاصر هنر انتزاعی در  بازارهای هنری و نمایشگاه‌ها و گالری‌ها با استقبال خوبی مواجه می‌شوند و همواره شاهد درخشش و فروش هنرمندان معاصر هنر انتزاعی بوده‌ایم. نمی‌توان گفت که ما اکنون در دوره‌ی هنر انتزاعی به سر می‌بریم چرا که قرن بیست یک را اوج پلورالیسم در جنبش‌های هنری می‌دانند و نسبت دادن یک سبک و جنبش به این عصر غیر ممکن است و هیچ سبکی نمایانگر هنر عصر ما نیست اما چیزی که غیر قابل انکار است جایگاه هنر انتزاعی معاصر در آینده‌ی کتاب‌های تاریخ هنر است علاوه بر این هنر انتزاعی در سرزمین هایی که فضای بسته ی انتقادی وجود داشته همواره فریادی از جنس هنر و صدای اعتراض طبقه فرهیخته و هنرمندان جامعه بوده است و این نکته خود را به خوبی در بازار هنر منعکس می‌کند کار انتزاعی کمتر در فروش دچار شکست می‌شود آثار آبستره همواره قابل توجه و مطمئن بوده‌اند و به خریدار حس منزلت و برتری می‌دهند از طرفی چهره‌ی هنر آبستره در اوج انتلکچوال بودن و خواستگاه پارناسیاتیسمی* اش، دکوراتیو و قابل هماهنگ کردن با محیط است خرید یک اثر آبستره به خریدار و مجموعه دار شأن اجتماعی و احساس برتری فرهنگی می‌دهد در حالی که قابلیت نصب شدن روی دیوار خانه و یا محل کار را هم دارد. در میان هنرمندان مدرنیست و معاصر ایرانی فروش موفق و درخشش کسانی  که کار آبستره می‌کنند بسیار قابل توجه است از میان چندین نام بزرگ فروش‌های میلیون دلاری آثار ایرانی اکثریت هنرمندان هنرمندان انتزاعی هستند که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به سهراب سپهری، فریده لاشائی، بهجت صدر، منوچهر یکتایی و… اشاره کرد.

حراج‌خانه‌‌

*دیوید راکه‌فلر: david Rockefeller

*پارناس: پارناس، پارناسی‌ها و پارناسیانیسم نام مکتبی ادبی است که در قرن نوزدهم در فرانسه شکل گرفت و از عقاید پارناسین ها میتوان به هنر برای هنر و هنر تنها دلیل زندگی و زیبایی پرستی اشاره کرد.

[/one_half_last]