پرویز شاپور و کامیار شاپور در کارگاه هنر
عنوان: به نگاهم خوش آمدی
نمایشگاه نقاشی و کاریکلماتور
افتتاحیه جمعه ۱۲ شهریور
۲۲ دقیقه با پرویز شاپور
به کارگردانی فرناز تبریزی
پایان: ۲۴ شهریور
آدرس: پاسداران،بوستان دوم ،خ اسلامی جنوبی،خ شهید طاهری، بن بست یاس پلاک۲
کامیار، حاصل سه سال زندگی مشترک لرزان و نا پایدار پرویز شاپور و فروغ فرخزاد است.
ازدواجی که با عشق آغاز و در پرده ای از ابهام، در امتداد خط کمرنگی از حسرتهایشان محو شد. او این نا پایداری را از همان
آغاز به ارث برده است.
در ۲۹ خرداد ۱۳۳۱ ، کامیار، تنها فرزند این خانواده متولد شد. پسری که هم شاپور در نوشته هایش از ” کامی” به نام مستعار خود
استفاده کرد و هم فروغ در شعرهایش از او نام برد…
بعد از جدایی فروغ از شاپور، کامیار سهم تنهایی پدر شد و داغی بر دل مادر. و این خط تا نقطه ی مرگ آنها ادامه یافت.
در سایه راهی که پدر و مادرش در ادبیات معاصر ایران بر دیگران گشودند، نداشتن روزگاری بسان کودکان دیگر و روزهاییمعمول چون دیگر هم سالانش را متحمل شد، میراثی که در طالع و تقدیرش رقم خورده بود… این همه ویژگی کنار یکدیگر دست به دست هم دادند تا زندگی کامیار و تجربه ی منحصر به فردش از زندگی، گاه در قالب کلمات و اشعارش و گاهی هم در رنگها
و طرح هایش جریان یابد.
“از همان دوران نوجوانی با دوستان پدرم احمد شاملو و اردشیر محصص و بعدها عمران صلاحی همنشین و معاشر بودم در هماندوره ها بود که به همراه پدر برای سوژه دادن طرحهای کاریکاتورشان به دیدن اردشییر خان می رفتم و در دبیرستان هم (که دوره ی اوج گروه موسیقی “بیتل ها” بود) در دفترهایم پر بود از طرح های ذهنی از آن گروه :زیر تمام آن
پرویز شاپور در زمستان ۱۳۰۲ در قم، از در زندگی وارد شد. او نامی شناخته شده برای اهالی ادب و فرهنگ ایران است و او رابا خط های باریک و لرزان برای خلق موشهای شجاع و گربه های طماع، ماهی های آزاد شده از حصار تنگ های آبی و سنجاققفلی هایی با شخصیت های جذاب می شناسند، و البته با ابداع مفاهیمی بدیع در غالب کاریکلماتور که جای پای اورا برای همیشه درعرصه ی ادب ایران ثبت نموده اند. پرویز شاپور با آن سکوت طولانی و معنی دار و طرح مبهمی از لبخند، پشت محاسن سیاهی کهآرام آرام در جریان گذر زمان سفید شد، در تابستان ۱۳۷۸ در تهران از در خروجی مرگ عبور کرد و ما را پشت سر گذاشت.