دنیاگردی |تندیس شماره ۳۳۲

دنیاگردی | تندیس شماره ۳۳۲

برگزاری نمایشگاه طراحی‌های گونزالو فونمایور
سن فرانسیسکو، امریکا: گالری دالبی چادویک از برپایی نمایشگاه جدیدی از طراحی‌های زغالی هنرمند متولد کلمبیا و ساکن میامی، گونزالو فونمایور خبر داده است. نخستین نمایشگاه فونمایور در DCG برای جستجوی ماهرانه‌اش در مورد برخورد فرهنگی مورد توجه منتقدان قرار گرفت و همچنین ترکیب‌هایی که انعکاس دلمشغولی‌های هنرمند از ۱۹۹۸ است، یعنی زمانی که به امریکا نقل مکان کرد تا به مدرسه‌ی هنر برود. در نیویورک، او به قدری از شرایطش به عنوان یک خارجی آگاه شد که در راستای چیزی که خود آن را تلاشی برای «خود بیگانه سازی می‌نامد»، طراحی‌های زیادی از محصول اصلی صادراتی کشورش_ با تاریخ استعماری تراژیک_ کشید تا حدی که همکلاسی‌هایش به او لقب «مرد موزی» داده بودند. ترکیب التقاطی فرهنگ‌ها توسط فونمایور و دیگر مهاجران در سال‌های گذشته رایج‌تر شده، در حالی که تغییرات جمعیت‌شناسی نیز به سمت افزایش حضور رنگین پوستان بوده است. قطعا ترکیب غرور قومی، نقد فرهنگی/سیاسی و طراحی‌های خیره‌کننده‌ی فونمایور مورد پسند منتقدان حامی هجو است. الیسون مک کارتی در ۷x7 می‌نویسد: «لوسترهای روکوکو از خوشه‌های موز آویزانند، توپ‌های دیسکو در میان درختان نخلند، و سرپوش‌های در حال انفجار از فلامینگوها و گل‌ها… همه به زرق و برق و اغراقی منتهی می‌شوند که هم در واقعیت و هم تخیل ریشه دارد.»

تندیس شماره 332

دویت چنگ هم در ArtLtd می‌نویسد: «فونمایور نسبت به هنرمندان سیاسی قدیمی‌تر نظیر سیکه ایروس(که در سبک تیره و نمایشی با او اشتراک دارد) متفاوت است، با ادغام طنزآمیز جنبه‌های کلیشه‌ای فرهنگ استوایی… با عناصر سبک روکوکو و ویکتوریایی[که با زور از سوی اروپایی‌ها تحمیل شده است].» کار جدید هنرمند با عنوان «خوش منظره» استمرار بررسی تاروپود پیچیده‌ی طبیعت و فرهنگ است، در حالی که فرهنگ استعماری اروپایی با ماهیت استعمار زده‌ی جهان سومی ترکیب می‌شود. هنرمند می‌گوید: «کارها در هر دو جنبه‌ی اندازه و پیچیدگی رشد داشته‌اند؛ سوژه همچنان ثابت می‌ماند… اما در این مورد بیشتر بر ایجاد تضادها با ترکیب‌های معمارانه‌ی عجیب و مضحک متمرکز بوده‌ام، و به پرسش کشیدن طریقه‌ی فهم فرهنگ استوایی… من در حال استفاده از تصویر استخر_نماد زندگی حومه‌ای در مناطق استوایی با متعلقات معماری قرون ۱۷ و ۱۸ هستم… استخر به عنوان نشانه‌ای از موقعیت اجتماعی، در ترکیب با توانگری و زرق و برقی که تداعی‌کننده‌ و جزیی از دوره‌ی ویکتوریایی است.» فونمایور ایده‌ی کلی طراحی‌های جدیدش را تغییر داده، و شوک سوررئالیستی عناصر نابهنگام را با خلق صحنه‌های نمایشی جایگزین کرده است. این کارهای جدید به دکورهای صحنه‌ی مرموز شباهت دارند، در حالی که کارهای قدیمی‌تر به سمت به تصویر کشیدن کارهای مجسمه‌سازی عجیب تمایل داشتند. اثری که در آن تنه‌ی یک درخت با خشونت بدنه‌ی دو مبل راحتی را شکافته، قدرت تاریک کار کاراواجو را دارد، در حالی که در کار دیگری یک سالن مجلل، انباشته از قاب‌بندی‌های طلایی، پرده‌های مخمل و مبل، که به شکل نمایشی مثل هر صحنه‌ی یک فیلم نوار نورپردازی شده، نقش قاب یک استخر خالی را به خود گرفته است. استخری که طوری ساخته شده که به سقف‌های پر تزیین کاخ ورسای شبیه باشد، اما به شکل وارونه. هنرمند می‌گوید: «برای من اجرا، صحنه و کیفیت تئاتری بسیار مهم است، وقتی در مورد طراحی‌ها فکر می‌کنم.» در کنار نمادهای سنتی جاه و مقام، استخر شنا، نسخه‌ی مدرن حوضچه و آبگیر و یا حتی همان دریاست، در حالی که آب در تفکر فرویدی نماد ضمیر ناخودآگاه تاریک و پر تلاطم است. استخرهای فونمایور نه آب دارند و نه شناگر، به همین دلیل عاری از زندگی و «پوچ» هستند. یکی از مدافعان اولیه‌ی آثار نقاش فلاندری، هیرونیموس بوش، مدعی بود که این هنرمند مذهبی قرن پانزدهمی انسان را به صورتی که هست به تصویر می‌کشید، و نه آنگونه که روشنفکران دوران روشنگری قرن شانزدهمی می‌پنداشتند که باید باشد. «خوش منظره» به شکل استعاری جهان مدرن را همانگونه که هست نشان می‌دهد، لایه‌ی زیرین این افسانه‌ی اجتماعی اقتصادی که می‌گوید: «کسی که با بازیچه‌های[دنیوی] بیشتری می‌میرد، برنده است.» گونزالو فونمایور در بارانکیای کلمبیا(۱۹۷۷) متولد شده و اکنون در میامی زندگی و کار می‌کند. او لیسانس را از مدرسه‌ی هنرهای بصری نیویورک و فوق لیسانس را از مدرسه‌ی موزه‌ی هنرهای زیبای بوستون اخذ نموده است. او جوایز متعددی کسب کرده و این دومین نمایشگاه انفرادی او در گالری دالبی چادویک است.
www.dolbychadwickgallery.com

تندیس شماره 332تندیس شماره 332 تندیس شماره 332 تندیس شماره 332 تندیس شماره 332 تندیس شماره 332
«مرد در قایق» ران میوک در اتریش
وین، اتریش: موزه‌ی تاریخ هنر وین در ادامه‌ی برگزاری مجموعه نمایشگاه‌‌های هنر معاصر در معبد تسئوس، امسال «مرد در قایق»، مجسمه‌ای از هنرمند ستایش شده‌ی استرالیایی، ران میوک، را به نمایش گذاشته‌ است. این اثر در طول برنامه‌ی اقامتی هنرمند در نشنال گالری لندن، بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ خلق شده است. در این اثر یک مرد برهنه، دست به سینه و با گردنی کشیده، در قایقی پارویی نشسته و از میان چشمان خسته به فاصله‌ای نه چندان دور خیره شده است. معلوم نیست او به کجا می‌رود یا ممکن است از کجا آمده باشد. او هم به معنای واقعی و هم استعاری سرگردان به نظر می‌رسد. اگرچه مرد برهنه در میان قایقش پناه گرفته، اما با این وجود تصویری از درماندگی و آسیب‌پذیری است. حالت چهره‌ی او حاکی از کنجکاوی و مراقب بودن، اما در نهایت، مبهم است. این ابهامی است که میوک با دقت زیاد در جهت ایجاد آن می‌کوشد. آیا این کار می‌تواند استعاره‌ای برای تولد باشد، یا شاید مرگ، و گذر ما به جهان دیگر؟ در اواخر دهه‌ی ۱۹۹۰ میوک (متولد ۱۹۵۸، ملبورن) با مجسمه‌ی پر جزییاتی از یک مرد برهنه که روی زمین به حالت درازکش قرار گرفته بود، جنجال آفرین شد؛ کاری با عنوان «پدر مرده» که تصویری از پدر مرحوم هنرمند ارائه می‌داد. از آن زمان واقع‌نمایی این کار، به ویژگی کار میوک تبدیل شد و از طرفی به شغل قبلی او اشاره دارد؛ وی پیش از روی آوردن به هنرهای زیبا، در زمینه‌ی ساخت مدل و جلوه‌های ویژه برای فیلم و تبلیغات کار می‌کرد. میوک مجسمه‌هایش را به شیوه‌ی سنتی می‌سازد. با استفاده از عکس، بریده‌ی نشریات یا مدل زنده، او با مطالعات مقدماتی سه بعدی آغاز می‌کند، که نهایتا به ساخت یک قالب گچی منتهی می‌شود. برای کار اصلی وی از پلی‌استر و رزین‌های آکریلیک و ترکیبات فایبرگلاس استفاده می‌کند؛ با افزودن مو و رنگ، این مواد او را قادر می‌سازند تا سطوح به شدت واقعگرایانه‌ای بسازد. همزمان هنرمند پیکره‌هایش را با بیان روانشناسانه‌ی قدرتمندی می‌آکند، اما با دستکاری مقیاس، آنها را به موجودات بینابینی غیر واقعی تبدیل می‌کند.
www.khm.at

تندیس شماره 332
نمایش عکس‌های طبیعت بیجان پولت تاوورمینا
ایندیانا، امریکا: نمایشگاه «تسخیر زیبایی» بر تصاویر سرزنده و پیچیده‌ی پولت تاوورمینا تمرکز دارد؛ عکاس خلاق نیویورکی که برای برداشت‌های جدیدش از نقاشی‌های طبیعت بیجان اساتید قدیم ستایش می‌شود. این نمایشگاه با اولین بررسی انتقادی کار هنرمند در کتابی با عنوانی مشابه، همزمان است که توسط مورخان هنر سیلویا مالاگوزی، مارک آلیس دورانت و Anke Van Wagenberg-Ter Hoeven تالیف شده است. تاوورمینا اولین بار نقاشی‌های طبیعت بیجان اروپایی را در طول دهه‌ی ۱۹۸۰ مورد مطالعه قرار داد، یعنی زمانی که یکی از همقطارانش در سانتافه او را با آثار اساتید زن نقاشی قرن هفدهم، نظیر جیووانا گارزونی و ماریا سیبیلا مریان، آشنا نمود. این دو هنرمند نقاشی‌هایی پر جزییات و با ترکیب‌های حساب شده از غذا و گل، برای تزیین خانه‌های طبقه‌ی تاجر پروتستان اروپایی در حال ظهور می‌کشیدند. عکس‌های پر احساس و پرجزییات تاوورمینا، او را به سمت انجام پروژه‌های تجاری نظیر تصویرسازی برای کتاب‌های آشپزی و در پی آن کار به عنوان طراح مواد غذایی و اثاثیه‌ی صحنه در فیلم‌های بلند هالیوودی کشاند. در جستجوی مقاصد هنری که با مهارت‌های فنی او همخوانی داشته باشد، تاوورمینا سفری طولانی مدت به سیسیل داشت تا ریشه‌های نیاکان و خویشاوندان در قید حیاتش را جستجو کند. او به نیویورک بازگشت و در ساتبیز شروع به کار نمود. وی در آنجا از آثار هنری برای کاتالوگ حراج، تبلیغات و کارهای پژوهشی عکاسی می‌کرد. شغل تاوورمینا فرصتی فوق‌العاده برای او فراهم آورد تا به شکل دست اول، طبیعت‌بیجان‌های اروپایی را مشاهده و مطالعه کند و به زودی در کارگاه خودش، او به تجربه‌اندوزی در خلق عکس‌هایی با الهام از اساتید قدیم پرداخت. تاوورمینا جمع‌آوری و ترکیب‌بندی سوژه‌ها را دقیقا همانند اسلافش انجام می‌دهد و کارهای او دانشی عملی نسبت به ترکیب‌بندی، رنگ، فرم و نور، قابل مقایسه با کار آنها را نشان می‌دهد.
http://sniteartmuseum.nd.edu/

تندیس شماره 332
نمایشگاهی از نقاشی‌های مارچین ماچیوفسکی
سالزبورگ، اتریش: گالری تادیوس روپک سومین نمایشگاه انفرادی خود با هنرمند لهستانی مارچین ماچیوفسکی را برگزار می کند. ماچیوفسکی ناظر باهوش زندگی مدرن است. او صحنه‌های ظاهرا بی‌اهمیت، عکس‌های فراموش شده در آرشیو‌ها و نشریات قدیمی را به نقاشی‌های رئالیستی تبدیل می‌کند. در کار او شتاب دنیای فرار تصویری عکاسانه بواسطه‌ی فرآیند موازی نقاشی کاسته می‌شود. در فرآیند همیشگی ساده کردن و مختصر کردن، او جلوه‌ی کمیک استریپ وار و گاهی عجولانه را با سبکی نرم و وسواسی، در جاهایی با رنگ ضخیم، تقریبا یادآور کارهای اساتید قدیم، ترکیب می‌کند. عنوان نمایشگاه، «رنگ‌های مات»، به گفته‌ی هنرمند، هم به پالت رنگی او برای این کارهای جدید اشاره دارد، و هم به دیدگاه او نسبت به شرایط حال حاضر سیاست‌های جهانی. در این مجموعه‌ی جدید او شعارهای سیاسی که حین کار از رادیو می‌شنود را با نقشمایه‌هایی برگرفته از زندگی روزمره‌اش و یا حوزه‌ی جهان هنر در می‌آمیزد؛ بیانیه‌های سیاسی برای ماچیوفسکی مثل حرف‌های کلیشه‌ای یک منتقد هنری هستند. اینجا، تاثیر متقابل لفاظی‌های سیاسی و عمل هنری و ادغام آنها مضمون مکرر است، و دغدغه‌های شخصی کم اهمیت با مضامین اساسی سیاسی ترکیب می‌شوند. در کار ماچیوفسکی صحنه‌های روزمره از دنیای هنر کراکوف با آیکون‌های تاریخ هنری، که آنها را با تحسین می‌نگرد و می‌کوشد در نقاشی‌هایش باز تولید کند، در کنار هم قرار می‌گیرند. مارچین ماچیوفسکی در منطقه‌ای نزدیک کراکوف(۱۹۷۴) به دنیا آمده است. وی از ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ در دانشگاه پلی تکنیک معماری خواند و تا ۲۰۰۱ در رشته‌ی هنرهای گرافیک در آکادمی هنرهای زیبای کراکوف تحصیل نمود. در کنار چهار هنرمند دیگر، او از پایه‌گذاران «گروه خوب» بود که اسطوره‌ی هنرمند به عنوان یک نابغه‌ی خلاق را انکار می‌کرد، و قدرت هنر برای تغییر جامعه را به پرسش می‌کشید. وی هم اکنون در کراکوف زندگی و کار می‌کند.
http://ropac.net/

تندیس شماره 332