نقد نمایشگاه صورتک‌های پنهان| میثم رضایی‌نیا

درباره‌ی نمایشگاه «صورتک‌های پنهان»، آثار میثم رضایی‌نیا در نگارخانه‌ی سهراب ۲
صورتک‌ها اسرار درون را برملا می‌کنند؟

سایت تندیس به قلم حافظ روحانی

میثم رضایی‌نیا (متولد ۱۳۶۵) به استناد زندگی‌نامه‌ای که در بروشور نمایشگاه‌اش منتشر کرده تا پیش از نمایشگاه «صورتک‌های پنهان» سه نمایشگاه انفرادی برگزار کرده بوده و در چند نمایشگاه گروهی هم شرکت داشته است. با این‌حال نمایشگاه کنونی را باید اولین نمایشگاه او در یک نگارخانه‌ی خصوصی در نظر گرفت. به این ترتیب این نمایشگاه نخستین حضور او در عرصه‌ی حرفه‌ای است.

آن‌چه او در نگارخانه‌ی سهراب ۲ به نمایش گذاشته بود، مجسمه‌هایی آهنی است که می‌توان در ابتدا آن‌ها را بر مبنای اندازه‌ به دو گروه تقسیم کرد؛ آثار بزرگ‌تر که به دو سه تا محدود می‌شوند و آثار کوچک‌تر که با پایه‌ای روی سکو به نمایش گذاشته شده‌اند. رویکرد هنرمند با تغییر ابعاد مجسمه‌ها تغییر نمی‌کند، به این معنی که هنرمند از یک تکنیک و یک نگاه در اجرای هر دو گروه مجسمه‌های‌اش استفاده می‌کند. تکنیک هنرمند عبارت است از تیغه‌های بلند آهنی که با جوش به هم وصل شده‌اند. هنرمند تیغه‌های به هم چسبیده را حالت داده است تا به شکل چهره‌ی انسان درآیند. این تغییر حالت در بعضی از مجسمه‌ها آشکارتر است، به این معنی که مثلاً هنرمن در چند نمونه جای چشم‌ها یا دهان را خالی کرده است. این نمونه‌ها بیش‌تر به نقاب یا صورتک شبیه شده‌اند. در بیش‌تر آثار ولی هنرمد صرفاً ورق‌های آهن را به شکلی تاب داده که تصویری از اعضای صورت انسان را تداعی کنند، در این حالت یک برآمدگی به جای بینی است و یک تورفتگی به جای چشم می‌نشیند، پیش آمدگی دیگر چانه را تداعی می‌کند و دیگری ابروها و شبیه آن.

میثم رضایی‌نیا

کیفیت تکنیکی آثار در نگاه اول نشان از رعایت حداقل‌ها دارد، به این معنی که هنرمند در اجرا و پرداخت نهایی مجسمه‌ها آن‌قدر دقیق بوده که آثار از جنبه‌ی بصری چشم‌گیر باشند، ولی با این‌حال قضاوت نهایی مجسمه‌ها کاملاً منوط به بررسی کلی‌تری است که به نام و نوشته‌ی نمایشگاه مربوط می‌شود.

نام نمایشگاه، «صورتک‌های پنهان»، غلط‌انداز است. به دو دلیل. اول از آن‌رو که «صورتک‌های پنهان» می‌تواند دو معنی را در ذهن ما تداعی کند، معنی اول را در گروهی از آثار نمایشگاه می‌یابیم؛ صورت‌هایی که در این ورق‌های آهن پنهان هستند. این معنی در پاره‌ای از آثار نمایشگاه دیده می‌شود که شامل مجسمه‌هایی می‌شود که رد صورت در آن‌ها گم‌ و ناپیداتر است. در یکی دو مورد از آثار نمایشگاه بیننده برای یافتن صورتِ پنهان در مجسمه باید در خطوط دقیق باشد تا چهره را پیدا کند. ولی در بیش‌تر آثار مجسمه به وضوح یک صورت را نمایش می‌دهد و چنان‌چه ذکر شد در آن‌هایی که هنرمند جای چشم‌ها یا دهان را خالی کرده مجسمه‌ به صورتک، نقاب یا ماسک شبیه‌تر است.

میثم رضایی‌نیا

ولی واژه‌ای که هنرمند در عنوان نمایشگاه به کار برده «صورتک» است و نه «صورت» که به یک معنی ما را به همان واژه‌ی «نقاب» ارجاع می‌دهد. پس بر اساس این واژه‌گزینی آیا بیننده باید این آثار را به مثابه نقاب‌ ببیند؟ یا نه؟ اهمیت این سؤال فقط یک بازی با لغات نیست، بلکه بیان‌گر مضمون مهم‌تری هم هست، یعنی آیا این «صورتک‌ها» بیان‌گر حالات مختلف انسان هم هستند؟ یعنی هر صورتک به شکلی استعاری قرار است یکی از حالات بیرونی و یا درونی انسانی را نمایش دهند؟ یا به شیوه‌ی صورتک یا نقاب آن‌چنان که در نمایش استفاده می‌شود حالاتی را پنهان کنند و دانش ما از چهره‌ی انسان را مخدوش کرده و بیننده را گیج کنند؟ هنرمند در نوشته‌ی کوتاه نمایشگاه آورده: «نقاب‌های‌ات را آورده‌ام ای روزگار، ارزانیت، بردار و ببر، دو رو دادی!!! صد رو ببر!!! شاگردیت هر روز یک رنگ بود، صورتک‌های‌ات ولی بی‌رنگ بود، آری کندنش از چهره‌ام سخت بود، همراه درد بود، لازمه‌اش چکش و رنج بود. راستی کدام یک منِ من بود؟ گم کرده‌ام!!! آینه، نشانم ده. کدام اصالت دارد؟ زمان، لحظه‌ای درنگ!!! مکان گمگشتگیم کجاست؟؟»

میثم رضایی‌نیا

میثم رضایی‌نیا

ولی واژه‌ای که هنرمند در عنوان نمایشگاه به کار برده «صورتک» است و نه «صورت» که به یک معنی ما را به همان واژه‌ی «نقاب» ارجاع می‌دهد. پس بر اساس این واژه‌گزینی آیا بیننده باید این آثار را به مثابه نقاب‌ ببیند؟ یا نه؟ اهمیت این سؤال فقط یک بازی با لغات نیست، بلکه بیان‌گر مضمون مهم‌تری هم هست، یعنی آیا این «صورتک‌ها» بیان‌گر حالات مختلف انسان هم هستند؟ یعنی هر صورتک به شکلی استعاری قرار است یکی از حالات بیرونی و یا درونی انسانی را نمایش دهند؟ یا به شیوه‌ی صورتک یا نقاب آن‌چنان که در نمایش استفاده می‌شود حالاتی را پنهان کنند و دانش ما از چهره‌ی انسان را مخدوش کرده و بیننده را گیج کنند؟ هنرمند در نوشته‌ی کوتاه نمایشگاه آورده: «نقاب‌های‌ات را آورده‌ام ای روزگار، ارزانیت، بردار و ببر، دو رو دادی!!! صد رو ببر!!! شاگردیت هر روز یک رنگ بود، صورتک‌های‌ات ولی بی‌رنگ بود، آری کندنش از چهره‌ام سخت بود، همراه درد بود، لازمه‌اش چکش و رنج بود. راستی کدام یک منِ من بود؟ گم کرده‌ام!!! آینه، نشانم ده. کدام اصالت دارد؟ زمان، لحظه‌ای درنگ!!! مکان گمگشتگیم کجاست؟؟»

میثم رضایی‌نیا

پس با توجه به این نوشته‌، هنرمند در پی بیان مضمونی قدیمی بوده است، ما انسان‌ها نقاب بر چهره داریم، نقاب‌هایی که گویا در حالات و شرایط مختلف تغییر می‌کنند و «کندنش از چهره‌ام سخت بود، همراه درد بود، لازمه‌اش چکش و رنج بود…» آیا «صورتک‌ها» در این نمایشگاه بیان‌گر این رنج هستند؟ چنان‌چه اشاره شد، اجرای تمیز و کم‌نقص هنرمند با ماده (آهن) در این نمایشگاه آثاری چشم‌گیر را مقابل چشمان ما می‌‌گذارد که با توجه به نوشته‌ی نمایشگاه یک مشکل مضمونی را نمایش می‌دهد؛ آیا این صورتک‌ها بیان‌گر درد هستند؟ به قاعده هم شکل اجرایی که حالتی را نمایش نمی‌دهند چنین چیزی را نمایش نمی‌دهند و اتفاقاً شکل کاری هنرمند که آهن را به این شکل پیچ و تاب داده بیش‌تر چشم‌نواز است تا این‌که بیان‌گر رنج باشند. در مواردی که هنرمند تکه‌‌ای از فلز را برش داده باز رفتار هنرمند بیان‌گر خشونتی نسبی است. در این حالت هم هنرمند بیش‌تر زیبایی بصری را در نظر گرفته تا مضمون مطروح در نوشته را.

میثم رضایی‌نیا

با در نظر گرفتن همه‌ی این‌ها آن‌چه هنرمند نمایش می‌دهد صرفاً بازنمایی صورت انسان بوده و نه آن‌چنان که می‌گوید رنج و درد نقاب از چهرها برانداختن را. آن‌چه ما در نمایشگاه «صورتک‌های پنهان» می‌بینیم چیزی جز یک تجربه‌ی تکنیکی نیست. به واقع هنرمند با جوش دادن چند ورق آهن و حالت دادن به آن‌ها صورت انسان را بازنمایی کرده است. در نتیجه دوست داشتن آن‌ها صرفاً یک سؤال بصری است، یعنی یا بیننده از تجربه‌ی تکنیکی هنرمند لذت می‌برد یا نه. در این حالت البته یک مشکل در پیش راه است، هنرمند تنها دو سه تجربه‌ی تکنیکی متنوع را نمایش می‌دهد و نه بیش‌تر و باقی آثار صرفاً تکرار همان ایده‌ها هستند.

«صورتک‌های پنهان» را می‌توان نخستین گام یک هنرمند نامید. با در نظر گرفتن این موضوع میثم رضایی‌نیا نخستین مراحل کار مجسمه‌سازی را طی کرده است و در ادامه‌ی راه باید به دنبال یافتن زبان خودش باشد. در این نمایشگاه هنرمند هنوز چیزی به اسم زبان یا بیان شخصی‌اش را نیافته. تجربه‌های فرمی او هنوز به خوبی با مضمون مورد نظر هماهنگ نشده است و جنبه‌ی بصری برای‌اش بیش از مضمون اهمیت داشته. بیان شخصی البته موضوعی بغرنج در هنر است و یافتن‌اش نیاز به گذشت زمان و کسب تجربه‌های متعدد در حوزه‌ی فعالیت دارد و قرار نیست که هر هنرمندی در نخستین گام‌ها این بیان شخصی را بیابد. میثم رضایی‌نیا در نخستین نمایشگاه انفرادی‌اش به سراغ صورت انسان رفته است. می‌توان این آغاز را به معنی علاقمندی این هنرمند جوان به تصویر کردن حالات و وضعیت‌های انسانی فرض کرد. این موضوع به غایت پیچیده و مشکل ولی جذاب و پرامکان است. رضایی‌نیا قدم در چنین مسیری گذاشته، مسیری پیچیده و مشکل ولی به غایت جذاب. امیدواریم موفق باشد.

 

[/one_half_last]