چشم انداز هنر ایران در بازار خاورمیانه و آینده بازار هنر در ایران

چشم انداز هنر ایران در بازار خاورمیانه و آینده بازار هنر در ایران
تندیس به قلم کیانوش معتقدی
چندیست که با داغ شدن بازار هنر ایران و برگزاری حراج ها در داخل کشور، علاقمندی مجموعه داران خارجی و میزان فعالیت گالری ها و حراجخانه های بین المللی (در سطح منطقه) نسبت به سرمایه گذاری و فعالیت بر روی هنر ایران دستخوش تغییراتی چند شده که در گفتار پیش رو با بررسی علل و عوامل تأثیرگذار بر روند این تغییرات، نحوه مواجه گالری داران، دلالان و خریداران داخلی و خارجی در یکسال اخیر و پیشبینی ها درخصوص آینده جایگاه هنر ایران در بازار هنر خاورمیانه را از نظر می گذرانیم.


همانطور که می دانیم تا چند سال پیش و مشخصا پیش از آغاز به کار حراج تهران به عنوان اولین مرجع رسمی حراج گذار  و همچنین پاگرفتن حراج های خیریه و حراج ملی در ایران (که تا امروز به موفقیت حراج تهران نرسیده اند)زمانی که دلالان، مجموعه داران و خریداران در جستجوی ارائه یا خرید آثا هنرمندان ایرانی بودند، روانه حراج های دبی و لندن میشدند و ماجرای جابه جایی پول و مشکلاتی همچون تحریم بانکهای ایرانی، کار برخی از این خریداران و فروشندگان را دشوار می کرد. در این شرایط بود که راه اندازی حراج های داخلی به مثابه روزنه امیدی برای رونق کار هنرمندان، دلالان و گالری داران، مورد توجه همگان قرار گرفت و ورود سرمایه خریداران تازه وارد به این عرصه فرصت مغتنم برای ایجاد تحول در چرخه اقتصاد هنر ایران گردید، حال آنکه بیش از یک دهه بود که این روند (یعنی معرفی هنرمندان ایرانی، برگزاری نمایشگاه و حراج آثار) با برنامه ریزی و سرمایه گزاری دقیق از سوی گالری های معتبر و گاه نوپا در کشور امارات متحده عربی و شهر دبی کلید خورده بود.

بازار هنر

درآغاز (یعنی از حدود پانزده سال پیش) مجموعه آثار هنرمندان پیشگام و مدرنیست و معدود هنرمندان جوان ایرانی، بهترین گزینه برای پاگرفتن و ایجاد یک بازار هدف در دبی بود. به همین خاطر چند گالری بین المللی (مثل اپرا گالری۱ ) و گالری های تازه تأسیس محلی (مثل گالری های ۲۱ ، گالری میم، ایام و …) در دو نقطه از دبی، یعنی برج های تجارت جهانی دبی۲ و سپس منطقه القوز، با محوریت ارائه و فروش این آثار کار خود را آغاز کردند و در ادامه نیز چند گالری دار و مجموعه دار ایرانی (مثل گالری های خاک،اعتماد، صلصالی، فرجام و …) نیز اقدام به فعالیت در عرصه بازار هنر دبی و راه اندازی شعبی در آنجا کردند. در کنار این تحولات حراجخانه های معتبر نیز که همواره بدنبال کشف روزنه های نو و یافتن بازارهای تازه هستند به بازار هنر خاورمیانه علاقمند شدند و خیلی زود شروع به فعالیت در دبی کردند، اما از همان آغاز هم گالری ها و هم حراج خانه ها تمرکز خود را بر آثار آن دسته از هنرمندان ایرانی و بعدها عرب گذاشتند که از زمینه فروش آنها مطمئن بودند و این روند تا به امروز نیز ادامه یافته و ساختار اصلی بازار هنر خاورمیانه اینگونه شکل گرفت. اما تفاوت عمده میان بازار هنر دبی با ایران، حضورهمزمان هنرمندان غربی و عرضه آثارشان در کنار آثار هنرمندان خاورمیانه ای است که انتخاب های بیشتری را پیش روی مجموعه داران و خریداران قرار می دهد. این مسئله هرچند با در نظر گرفتن سلیقه خریداران عرب تا به امروز منحصر به برخی ژانرهای خاص هنری و معدود هنرمندان غربی توسعه یافته، ولی به هر حال کم کم دارد جایگزینی مناسب برای آثار هنرمندان ایرانی می شود که در گذشته سهم بیشتری از بازار خاورمیانه را به خود اختصاص می دادند و امروز با نگاهی گذرا به کاتالوگ های حراج خانه ها اختلاف تعدادشان با هنرمندان مصری، عراقی و پاکستانی بیش از پیش مشاهده می شود. البته همین تعداد هنرمندان ایرانی که همچنان دارای اقبال بازار خارجی هستند و قیمت های بالایی دارند مشخصا به گروه خوشنویسان یا نقاشانی که از المان های کالیگرافی در آثارشان استفاده می کنند محدود می شوند. این ساختار بازار در دبی و در ایران(به طور همزمان) هیچ گاه آثار و بازار همگانی را شامل نشده و عدم توجه به این مسئله باعث بوجود آمدن توهمی از قیمت گذاری و سازو کار خرید و فروش آثار هنری نزد بعضی هنرمندان، دلالان و گالری داران داخلی شده است.. در چنین شرایطی گالری داری ناگهان بعد از برگزاری هر حراج داخلی، به نادرستی آثار و قیمت های حراج را نماینده تمام هنر ایران می پندارد و بدون در نظر گرفتن شرایط و ضوابط بازار همگانی کشور و منطقه (قیمتهای مرسوم در بازار خاورمیانه)، اقدام به بالا بردن قیمت آثار موجود در انبار و یا آثار هنرمندانی که با آنها همکاری دارند، می کند. از طرفی برخی هنرمندان نیز بدون در نظر گرفتن قواعد کار ، گاهی شخصا اقدام به فروش مستقیم آثار به مجموعه داران داخلی یا خارجی می کنند تا جایی که گاه هنرمند فقط برای آن که اثرش وارد مجموعه شخص یا موزهای معتبر شود، آثارش را زیر قیمت بازار داخلی و خارجی بفروش می رساند و همین امر باعث سردرگمی و عقب نشینی خریداران بعدی در حراجهای خارجی می شود.

بازار هنر

علاوه بر این ها دلالان و واسطه ها هم تاحد زیادی با بازارگرمی و چانه زنی ها آثار کم ارزشتر بازار را با قیمتهایی بالاتر از واقعیت بازار به مجموعه داران ناآگاه و تازه وارد (که احتمالا در پنج سال اخیر مجموعه دار شده اند) می فروشند. هر چند نباید فراموش کنیم که علاوه بر غیرحرفه ای بودن دلالان هنرامروز، برخی (و نه همه) مجموعه داران نیز بدون برنامه ریزی و مطالعه دقیق شرایط بازار و تحت تأثیر جو ایجاد شد و یا چشم و هم چشمی طبقه ثروتمند اقدام به خرید می کنند و گاهی هم بسرعت اثر را میفروشند و خود به نوعی کار همان دلالان را انجام می دهند، که این با اصول یک مجموعه دار حرفه ای که چشم انداز بلند مدت دارد کاملا در تعارض است و همه اینها آغاز آشتفگی دیگری در بازار هنر ایران است. از سوی دیگر معیار قیمت گذاری در بازار هنر امروز ایران هنوز خیلی مشخص و از یک منبع نیست، وجود جریان های پشت پرده (که در همه جای دنیا هم وجود دارد)، نبود نظارت دولتی و عدم ورود سازمان ها یا انجمن های مربوطه، شرایط بی ثبات اقتصادی کشور و ارتباط یا عدم ارتباط سیاسی و اقتصادی ایران با دیگر کشورها (بخصوی حوزه خلیج فارس) و … همه در بالا و پایین رفتن قیمت آثار تأثیر گذارند. این در حالیست که برگزار کنندگان حراجها در ایران نیز گاهی با اقدامات غیرحرفهای (همچون دخالت مستقیم و گذاشتن آثارشان در حراج) و کنار گذاشتن گالری داران (ارتباط مستقیم با هنرمند) بر این بی نظمی دامن می زنند. اما بر خلاف این فضای پیچیده و پر رمز و راز بازار هنر داخلی، گالری ها و حراجخانه های دبی که در یک دهه گذشته توانسته اند با معافیت مالیاتی، حمایت های دولتی و حضور فعال مجموعه داران و خریدارانی( که خود آنها را آموزش داده و رشد داده اند) در بازار دبی صاحب جایگاه باثباتی شوند، و بعد از تبدیل دبی به گرانی گاه هنر خاورمیانه، حالا همه توجه و برنامه ریزیشان را معطوف به کشور قطر کرده اند و در یکسال آینده بسیاری از آن ها شعبه تازه ی خود را در شهر دوحه افتتاح خواهند کرد. البته این تنها مختص گالری های خصوصی نیست و گشایش چند موزه و مرکز فرهنگی و هنری در کنار برگزاری گردهمایی های بزرگ هنر مدرن و هنر اسلامی نیز در راستای همین هدف در حال شکل گیری است. این در حالیست که با وجود آنکه دو کشور ایران و ترکیه (با وجود هنرمندان و مجموعه داران فراوان) محلی مناسب برای سرمایه گذاری و افتتاح شعب این گالری ها و حراجخانه ها به نظر می رسند، نظام حقوقی پیچیده کشور(برای خارجیان)، قوانین مالیاتی و مشکلات جابجایی پول بانکهای داخلی با بانکهای بین المللی، باعث شده تا این مؤسسات و گالری داران از حضور مستقیم در بازار هنر ایران و ترکیه پرهیز کنند، که ظاهرا این خبر خوشی برای گالری ها و حراجخانه های داخلیست، به شرط آن که ساز و کار توسعه بازار هنر در ایران هماهنگ با شرایط تثبیت شده منطقه پیش برود. نخستین گام در این راه معیار قیمت گذاری و ایجاد تعادل میان قیمت آثار در داخل و خارج از کشور است.

بازار هنر

چرا که با نگاهی به نتایج حراج تهران و حراج های کریستیز، ساتبیز و بونامز در خاورمیانه و لندن(در دو سال اخیر) و مقایسه اعداد و ارقام در می یابیم که با ساختار ارزش گذاری شکل گرفته امروز، در برخی موارد فاصله قابل توجهی میان قیمت آثار هنرمندان ایرانی در داخل و خارج از کشور بوجود آمده، که به همین خاطر این روزها شاهد آن هستیم بسیاری از آثار پیشگامان و مدرنیست ها از خارج کشور روانه بازار داخلی شده و با رشد چندین درصدی نسبت به بازار خارجی در ایران بفروش می رسند، که این مسئله باعث ایجاد حبابی شکننده پیرامون بازار هنر داخلیست.. مسئله بعدی رسیدن بازار داخلی به نقطه تعادلی میان عرضه و تقاضاست، آن چنان که کمیت و تعداد آثار پیشگامان و مدرنیست های صاحب نام در شرایط کنونی و آینده اضافه نخواهد شد و این محدودیت در ارائه آثار تا چند سال آینده به کمترین حد خود خواهد رسید (چون هنرمندی نیست که کار تازه ای ارائه دهد و آثار مهم هم در اختیار مجموعه داران و موزه هایی خواهد بود که احتمالا علاقه ای به فروش ندارند) و تولیدات هنری هنرمندان جوان امروز (که همین حالا خیلی بیشتر از نیاز بازار داخلیست و بخش اعظمی از آن هم فرصت ارائه ندارند) با تصاعد نه چندان سریعی گران خواهد شد و فاصله ای که میان قیمت آثار جوانان امروز با پیشگامان وجود دارد در آینده هم با رشدی به هنگام بالا خواهد رفت. به همین خاطر به نظر می رسد، گالری های فعال خاورمیانه این روزها (در مقایسه با چند سال قبل) اقبال کمتری به برگزاری نمایشگاه برای چهره های جوان هنر ایران دارند و نگاهشان (پس از تحولات منطقه و بهار عربی) بیشتر به هنرمندان تازه نفس جهان عرب و مصر دوخته شده و بنا به علاقه مشتریان و نیاز بازار حهان عرب تنها بدنبال نام های بزرگ و هنرمندان صاحب نام ایرانی هستند(آثار هنرمندان متعلق به بازار پرمایه با ضریب بالای تمرکز بازار که قیمتشان در بازار تثبیت شده و اصطلاحا سرمایه گزاری روی آنها ریسک کمی دارد). همه این مسائل در کنار خالی کردن میدان رقابت از طرف گالری های ایرانی که پیشتر اقدام به افتتاح شعبهای در دبی کرده بودند و امروز( بدلیل نداشتن موقعیت و بازار مناسب و هزینه های زیاد) بیشترشان تعطیل شدند، باعث کمرنگ شدن حضور آثار هنرمندان جوان در بازار هنر دبی و به طبع کم شدن علاقه مجموعه داران خارجی به خریداری آثار آنها میشود. چالش دیگر در بازار هنر ایران نبود موزه ها و مؤسسات غیر انتفاعی است که در کنار مجموعه داران خصوصی، علاقه داشته باشند تا وارد چرخه اقتصادی هنر شوند و آثار هنرمندان را خریداری و نمایش دهند و با حضورشان در این فضا و نمایش آثار و چاپ کتب و کاتالوگ ها و همچنین حمایت از معرفی و پژوهش در خصوص جریان هنر معاصر و یا برگزاری جوایز هنری (مثل جایزه ابراج) یا نمایشگاه فروش آثار و گردهمایی(آرتفر)ـ مثل آرت دبی یا آرت ابوظبی ـ فرصتی برای دیده شدن و ستاره سازی از چهره های جوان هنردر ایران فراهم کنند تا در ادامه این سیاست گذاری مسبب معرفی چهره هایی تازه به بازار هنر خاورمیانه شوند. هرچند حراج تهران در اقدامی هوشمندانه امسال با تقسیم کردن حراج به دو مرحله، در پی برگزاری حراجی مختص هنرمندان جوان و معاصر است، باید دید بر اساس چه معیارهایی این هنرمندان انتخاب خواهند شد و چگونه این حراج می تواند تا نگاه مجموعه داران داخلی و خارجی را به این بخش از بدنه هنر تجسمی جلب کند. چراکه در سال های آینده و با محدودتر شدن تعداد آثار پیشگامان و مدرنیست ها، می بایست این پتانسیل بالقوه نبض اصلی بازار هنر ایران و خاورمیانه را در دست بگیرد. شایان ذکر است تا پیش از رونق بازار داخلی هنر، همواره آثار هنرمندان ایرانی (همچون تناولی، احصایی، مشیری، زنده رودی ، افجه ای در صدر نتایج حراج های دبی معرفی می شدند اما در سال های گذشته آثار هنرمندان جهان عرب (همچون عاصم ابوشقرا، ایمان بعلبکی، محمود سعید,فاتح مدرس، اسماعیل شامووت و…) با قیمت هایی هم طراز و گاهی بالاتر از مشیری و احصایی و دیگر هنرمندان ایرانی در حراجخانه های کریستیز و ساتبیز دبی ارائه و فروخته شده اند و این یعنی با وجود سرعت بالای رشد قیمت های آثار در بازار هنر داخلی، که استثناییست، در آینده نزدیک گالری داران، مجموعه داران و حراجخانه های خارجی همچنان علاقمند به ادامه سرمایه گذاری و حمایت خود از آثار هنرمندان ایرانی باشند و باوجود فاصله ایجاد شده میان اعداد و ارقام حراج ها و مبادلات داخلی با معیارهای واقعی قیمت گذاری آثار در خاورمیانه و جهان، این مسئله باعث ایجاد گسست جدی بازار هنر ایران با بازار بین المللی هنر نخواهد شد؟ چرا که هم هنرمندان و هم مجموعه داران ایرانی علاوه بر اینکه بدنبال بالاتر رفتن قیمت و سرمایه مادی آثارشان در بازارهای خارجی هم هستند، بی شک در پی کسب شهرت بین المللی و دریافت توجه حراج خانه ها یا خریداران خارجی (بخصوص برای هنرمندان و مجموعه داران نسل جوان) و کسب سرمایه روانی از بازار هنر نیز هستند.

بازار هنر
۱ Opera Gallery 2 DIFC
Mass Market
Deep-pocket Market[/one_half_last]