نقد نمایشگاه علی‌یار راستی | پرده اول؛ یاد

زوال و گذشتن از دانستگی
نقدی بر نمایشگاه علی‌یار راستی
گالری آران با عنوان: پرده اول؛ یاد
سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر


روزهایی که ما را یک به یک به سمت زوال می‌برند، روزهایی هستند ک هم خود را در زوال درگیر می‌کنیم و هم زوال را در همه آن‌چه به ما ارتباط می‌یابد تماشا می‌کنیم. علی‌یار راستی در نمایشگاه اخیرش که در گالری آران برپا نموده است، مجموعه‌ای از تصاویر پولاروید را به نمایش در آورده، که نشان‌دهنده، زوال، پاک شدن، محو شدن و از بین رفتن هستند.

علی‌یار راستی

تصاویر او کل دیوارهای گالری را پوشانده‌اند و در بستری سفید همراه با پاسپارتو‌های سفید، و تصاویر رنگ و رو رفته پولاروید که دارای کادرهای دایره‌ای هستند، بیش از پیش بر این فضای در حال زوال تاکید می‌ورزند. اما در یکی از سالن‌های کوچکتر گالری، در فضایی سرتاسر سیاه، سه قاب بر دیوار قرار گرفته‌اند که من آن را نقطه عزیمت این مجموعه می‌بینم، راستی این نمایشگاه را به مادربزرگ از دست‌رفته‌اش تقدیم کرده که با بیماری آلزایمر دنیا را بدرود گفته‌است. و چهره او را در یکی از این قاب‌ها می‌بینیم. وضعیتی که خاطرات و همه آن‌چه جهان را برای ما به یک مجموعه منسجم حول فردیتمان تبدیل می‌کرد را با خود می‌برد. راستی در مجموعه باقی تصاویر، عکس‌های گوناگونی را که در طی سالیان از همین خاطرات و از همین یادآوری‌ها، لحظه‌ها و پیکره بیرونی هستی ما که آن را جهان فردی می‌نامیم، گرفته باز نگاه کرده، دیده و با دوربین پولاروید از آن مجددا عکاسی کرده‌است، گونه‌ای از عکاسی که فرآیند شیمیایی حاصل از آن به دلیل وابستگی به لحظه می‌تواند میزبان اتفاق باشد و می‌تواند به لحاظ مفهومی و حتی فرمی به واقعیت لحظه نزدیک شود.

علی‌یار راستی

علی‌یار راستی متولد ۱۳۶۷ ، دانش آموخته رشته مهندسی معماری و فیلم‌ساز و هنرمند است. توجه به نوستالژی و نوعی از زوال شکوه گذشته را می‌توان در آثار راستی در سایر مجموعه‌های کاری و ویدئو‌ها نیز دید، که می‌تواند داری تاثیر دوجانبه آثار سینمایی و تجسمی نیز باشد، مثل تاثیرفضای آثار دراماتیک شاعرانه مانند فیلم‎‌های تارکوفسکی یا فیلم‌سازان اروپای شرقی بر فرم تصویری او و یا دغدغه شخصی او بر اگزینش این نوع فرم تصویری و یا هردو.علی‌یار راستی

علی‌یار راستی

علی‌یار رساتی جوان است و سخت است که از یک جوان بتوان چنین مرثیه دلتنگی بر لحظه و خاطره را پذیرفت، اما آن سه تصویر موجود در آن اتاق سیاه رنگ، پدر بزرگ، مادر بزرگ و دستانی پیر در هم گره خورده در میانه آن‌ها، تا حد زیادی او را توجیه می‌کنند. سخت است، عزیزی را تماشا کنی که به تدریج زائل می‌گردد و به تدریج  تو را از یاد می‌برد، درحالیکه تو هنوز او را به یاد داری و این  برای هر دو طرف بسیار زجر آور است.

به هر تقدیر علی‌یار راستی آثاری را پیش روی ما قرار می‌دهد که مبین فضایی است، که گرد فراموشی بر آن پاشیده شده و سوژه‌های درون عکس به تدریج در حال محو شدن و از بین رفتن هستند. آثار او با یک زیبایی‌شناسی شایسته و بدون پر‌حرفی به نمایش زوال تدریجی لحظه پرداخته‌اند.

علی‌یار راستی

او فرو ریختن و از بین رفتن زمان را با استفاده بهینه از کادرهای دایره به مثابه روزنه‌ای به جهان که خود نیز می‌تواند جهانی باشد و فضاهای لامکانی و گرفتن زاویه خنثی به تصویر در آورده است. اما این سر راستی کمی تا قسمتی از دست او بیرون آمده و از هدایت مخاطب به سمت ذهن پروری و برانگیختن سوال می‌پرهیزد. و انتخاب تعداد زیاد آثار برای نمایش نیر بر این موضوع دامن زده است، آثار دسته بندی نمی‌شوند، در برخی از آن‌ها خلاء و فاصله و در برخی دیگر دوستی‌های از دست رفته یا آدم‌هایی که در حال محو شدن هستند، دیده می‌شوند. در برخی مکان‌ها و در برخی دیگر نماهای نزدیک انسانی و همین گوناگونی آن‌ها را تنها در زیر یک عنوان گرد می‌آورد و آن لحظه و خاطره است تداوم فرم در آثار این نمایشگاه باعث ایجاد تکرار شده‌است و همان‌طور که راستی توانسته با این یکسانی، توالی تصویری مشابه فیلم را ایجاد کند، اما نتوانسته به اندازه کافی در آن نقطه اوج ایجاد کند.

به عبارتی او ارزش عمق بخشیدن به پروژه و انجام یک جستجوی درونی‌تر و عمیق‌تر از این سطح را به فرم بخشیده است و از این طریق به نمایشگاهی چشم‌نواز دست‌یافته است، که با داشتن پتانسیلی قوی از حس و تجربه و دردی که همه‌گیر و آشناست، می‌توانست تاثیرگذارتر باشد.

 

[/one_half_last]