گفتگو با محمدرسولی نژاد
به مناسبت نمایش آثارش در گالری ثالث با نام ” دوازده صندلی ”
۱۶ الی ۲۲ مهر
سایت تندیس به قلم علی نورپور
ما انسان ها هر روز با اشیائی سروکارداریم که در زندگیمان نقش مهمی دارند با کمی تفکر درباره بعضی ازاشیاء متوجه می شویم که شاید هر کدام از ما با شیئی خاص رابطه عمیق فکری یا احساسی داشته باشیم ،یا اینکه با بررسی آنها به مفهوم و جواب هایی خاصی درباره تجربه زیست خود و ارتبا طی که شیئ با زندگی اجتماعی دارد پی ببریم . ممکن است این اشیاء شخصیت یا الگوی خاصی را در خود پنهان داشته باشند ، هنرمندان همیشه ذهن حساسی به محیط پیرامون خود دارند وبا خلق آثار خود مارا به درک بیشتر زندگی دعوت می کنند. در این نمایشگاه محمد رسولی نژاد با دوازده اثر خود ما را با زاویه دید عمیق تری از صندلی و کلمات و رابطه آن با جامعه و افراد آشنا می کند. در این نمایشگاه دوازده اثر به نمایش درآمده که دو اثر به صورت چیدمان می باشد،درآثار ترکیبی از تایپوگرافی و صندلی مشاهده می شود که حروف در قسمت تکیه گاه آن ها کار شده .
– اولین ایده های خلق کردن این آثار،چگونه به ذهن شما رسید؟ سال ۱۳۹۱ در مسیرم که به سمت دانشگاهمان رفت و آمد می کردیم ، اغلب اوقات در حال اتود زدن حروف بودم ، ناگهان مثل جرقه ای تلفیق صندلی ای با حروف ، یک صندلی ایرانی به ذهنم خطور کرد. می دانید ، خط در زندگی و تاریخ سرزمین ما نقش مهمی داشته است در معماری ، ادبیات ، نقاشی ایرانی ، کاشیکاری و… اتودهای زیادی زده شد تا از حدود ۲ سال پیش به ساخت اتودها روی آوردم.
– چرا از اشیایی که در زندگی ما وجود دارند شما صندلی را انتخاب کرده اید؟ همیشه صندلی در زندگی ما به واسطه شغل پدرم ، در جریان بوده ، از کودکی میدیدم که پدرم حتی هنگامیکه در حال خوردن چای بود و سیگارش کنار لبش، آرام آرام روی کاغذی کوچک یا حتی پاکت سیگارش ، طرح یک مبل یا صندلی را اتود میزد.ضمن اینکه صندلی برایم همیشه نشان دهنده ی علایمی بوده است ، اتفاقهایی مانند یک قرار عاشقانه یا فراق . این نشانه ها برای اینکه روی سوژه ای مانند صندلی کار کنم جذابیتهای فراوانی برایم ایجاد کرده اند.
– درترکیب فرم های حروف وصندلی به نظر میرسد که شما تجربه خاصی هم در شناخت حروف دارید، و هم در ساخت صندلی،این تجربه چگونه به وجودآمده؟ تجربه های خوشنویسی من در سال ۱۳۷۲ با دریافت دوره عالی از انجمن خوشنویسان ایران ،برایم آغازی در خط بود و از طرفی تحصیلاتم در رشته گرافیک (ارتباط تصویری )پنجره های جدیدی در تایپوگرافی برایم باز کرد. در حقیقت ، نمایشگاه فعلی ام ، ادامه همان مسیر تایپوگرافی هایم در نمایشگاههای قبلی ام است. منتها نمایشگاههای قبلی ام صرفا در مدیا کالیگرافی و نقاشیخط بودند و اندک اندک تایپوگرافی برایم در مدیای حجم ،لذت بخش تر شد. اما ساخت صندلی من چهارمین نسل از خانواده ای با پیشه ی نجاری هستم ، البته پدرم از مبلسازهای قدیمی و شاخص تهران هستند و آثاری همچون طراحی و ساخت مبلمان بخش تشریفات مجلس سنا ایران در سال ۱۳۵۱ خورشیدی ، نمونه ای از کارهای ایشان است. دوره ی ۷-۸ ساله ای را تا زمان بازنشستگی پدر بصورت کاملا حرفه ای با پدرم در طراحی و ساخت مبل و صندلی آموزش و کار کرده ام و بعدها در کارگاه مستقل خودم مشغول به کار شدم.
– استفاده از حروفی مثل واو ،هـ دوچشم، عین، علامت تشدید و….. مفهوم خاصی دارد؟ فرم و ترکیب بندی حروف برایم اولین مساله بوده است ،حروفی مثل واو، عین یا حرکتی مثل تشدید ،چیزهایی بودند که خیلی کمتر در هنر تایپوگرافی و کالیگرافی ما به آنها پرداخته شده گرچه از جذایت هـ دو چشم نمی توان گذشت که خیلی به آن پرداخته می شود و واقعا هم فرم عجیب و خاصی دارد. بعد از ترکیب بندی حروف است که نام کار را برایش انتخاب میکنم البته در دوره ی شروع کارم روی صندلی ها ،روی جملات بیشتر کار کردم مثل اثر من غلام قمرم ؛ و بعدترها کارهایم بیشتر مینیمالتر شدند و روی تک حرف ها متمرکز شد.
– در بیانیه نمایشگاه از صندلی به عنوان جایگاه انسان ها در جامه یاد کرده اید،با این دیدگاه شما از صندلی چه تعریفی دارید؟ بله ، در بیانیه نمایشگاه به جریان بازی صندلی که بازی کودکانه ای است پرداخته ام و جایگاه افراد جامعه ما ، بازی صندلی که همراه با موزیک برای کودکان بود ، بازیی بود که جوانمردی و وجدان در آن معنایی نداشت و اگر دلسوزی می کردید ، رسما برد را از دست میدادید !من فکر می کنم که این بازی حکایت جامعه امروز ماست . و دوست دارم که هنوز معناهایی مانند جوانمردی ، انسانیت ، دلسوزی و… باززنده سازی شوند و داشتن خصایلی مانند اینها حمل بر سادگی و پخمگی نباشند.
-به نظر شما برای هر انسانی با شخصیت خاص خودش،یک صندلی بخصوصی وجود دارد؟ قطعا ، هر انسان کاراکتر خاص خودش را دارد و برای من هم هر صندلی ، یک شخصیت خاص خودش را می تواند داشته باشد.
– به غیر ازصندلی،حروف،رنگ و…. به دلیل نورپردازی گالری سایه ای بر روی دیوارها وزمین ایجاد شده که برایم اتفاق بسیار جالبیست، به نظرم یک روح خیلی خاصی به اثر بخشیده،نظرشماچیست؟ این همان جادوی یک فرم و ترکیب صحیح و عالی است که برای بیننده جذایت بوجود می آورد عده بسیار زیادی از بینندگان آثار به من می گویند که این سایه در کنار آرامش و سکوتی که در روح آثار از نظرشان وجود دارد برایشان جذابیت بیشتری بوجود آورده است.
– در بعضی آثار باتوم استفاده شده با کمی دقت متوج حک شدن کلمات یا اسم بر روی آن ها شدم،این حکاکی ها چگونه اتفاق افتاده؟ دو تا از آثار بصورت اینستالیشن و چیدمان کار شده و در آنها از باتومهای دورریختنی چوبی استفاده کرده ام که بر روی بعضی از آنها ، سربازان ، ابتدای نام و فامیل خود یا شاید ابتدای اسم خود و عشقشان! را حک کرده اند یا با کبریت و فندک سوزانده اند.باتومها را همانطور که بودند چیدمان کرده ام و این دو کار را با عنوان ” پاسبان حرم دل شده ام ” ارایه داده ام و آنها را خیلی دوست دارم.
– تمام صندلی ها در این مجموعه بدون میز هستند به غیر از صندلی که کلمه عشق در آن به کار رفته ،داشتم فکر میکردم انسان عاشق هیچ وقت نمی نشیند وهمیشه در حرکت است،یا در حال ساختن صندلی و جایگاه برای دیگران،نظر شما چیست؟ لحظه ای هم وجود دارد که در آن عاشق ، نشسته و به فکر فرو می رود ، لحظه ی خیالپردازی با معشوق ، اینکه در خیال خود قراری عاشقانه با معشوق خود دارد و شاید دو تایی بر روی دو صندلی و میز کوچک در مقابلشان نشسته اند و فارغ از زمان هستند.
رزومه هنرمند
محمد رسولی نژاد . متولد ۱۳۵۸ – کرج .
کارشناسی گرافیک دانشگاه آزاد تهرانشرق – عضو انجمن هنرهای تجسمی ایران – عضو مرکز تایپوگرافی عربی khatt foundation – دارای درجه عالی از انجمن خوشنویسان ایران ۱۳۷۲ – دو نمایشگاه انفرادی – هشت نمایشگاه گروهی در تهران و دیگر استانها