نقد نمایشگاه تن‌های شهر من- حمید وفایی

سرگردانی و مرگ
سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر
حمید وفایی ملا محمود متولد۱۳۶۸ است، او دانش آموخته رشته عکاسی است و در حال حاضر نمایشگاهی را در گالری جرجانی به تماشا گذاشته است که در امتداد پروژه پایان‌نامه اوست. او در این پروژه به بیان دیدگاه احساس خود نسبت به شهر اقدام نموده است. وفایی تصاویر خود را در بستری از مکان شکل داده است که خود آن را شهر می‌نامد. اما این موضوع لزوما از طرف مخاطب به همین شکل دریافت نمی‌گردد، بنابر این او موضوع تنهایی، جدا افتادگی و مرگ را در آثار خود به تصویر درآورده است.


وفایی درمتن کوتاهی که در ورودی گالری بر دیوار نگاشته می گوید:« شهر با وجود ظاهر شگفت‌انگیز، جادویی و عجیبش، برای من گواه روشنی است از مرگ و نمایش آن.»

و نمایشگاهی که او پیش چشمان ما قرار می‌دهد نیز بی‌شک در راستای همین موضوع «مرگ و نمایش آن» حرکت می‌کند. او در متنی که بر نمایشگاه نوشته چند نکته را مسکوت گذاشته است، اول، وضعیت گزاره‌ی مطروحه اوست، به این معنی که صفاتی که او به شهر نسبت می‌دهد بر چه مبنایی استوار شده‌اند و دو دیگر موضوع نمایش مرگ است که مقصود گوینده از مطرح نمودن آن روشن و واضح نیست، آیا او به نوعی عمل نمایشی یا مراسم ‌گونه اشاره دارد که مشغول به تصویر کشیدن مرگ است ، که با برخی از آثار او نیز مرتبط می‌گردد و یا مرگ را امری می‌داند که شهر به مثابه پنجره‌ یا آیینه‌ای آن را بازتاب می‌دهد و اگر این منظر را در مورد آثار او بپذیریم، تعبیری که می‌توان از آثار نمود کاملا دچار تغییر می‌گردد. او در متن دیگری که در تکمیل نمایشگاه آورده شده، موضوع کلان‌شهر و ربطه آن با مدرنیته را مطرح می‌کند، شهری که بستر مرگ می‌شود و انسان‌ها را با برق شگفت‌انگیز خود فریفته و در خود اسیر می‌کنند.

حمید وفایی

دربرابررویکرد اول در زمینه شهر به مثابه بستری برای اجرای آیین مرگ  که در برخی از آثار او خود را نمایان می‌سازند. در استناد به این نگاه، می‌توان به برخی از عکس‌های او اشاره کرد که در آن مستقیما به مراسم قربانی‌کردن اشاره شده‌است. در این دسته آثار، می‌توان اول  به حضور پیکر نیمه‌جان یک پسر نوجوان که می‌تواند نمونه مثالی اسماعیل(ع) باشد اشاره کرد و سپس پیچیده شدن او در پارچه سفید به مثابه کفن و سه دیگرکاسه آبی که به عنوان، آبی که پیش از بریدن سر به قربانی می‌دهند. که این موارد هر سه نشانه‌های مشخصی از مراسم و آئین قربانی کردن و به تبع آن مرگ را باز می‌تاباند. حمید وفایی

آثار حمید وفایی از این‌جهت که در گفتمان تجسمی باقی‌ می‌مانند، شایان توجه هستند. هرچند با رویکردی که او نسبت به بیان احساسات خود از طریق عکس صحنه‌آرایی شده دارد، در مرز باریکی از رفتن به جنبه روایتگری دراماتیک حرکت می‌کند. ویژگی مهمی که کار را به سرعت از بستر عکس، به تصویر سازی برده و آن‌را به یک متن مشخص پیوند می‌زند که در این صورت خود تصویر بدون متن فاقد ارزش تجسمی می‌گردد، زیرا کلیت آن وابسته به حضوریک روایت است.

حمید وفایی

حمید وفایی

آثار حمید وفایی را می‌توان در بدو امر به دو دسته کلی تقسیم‌بندی کرد، که دسته اول دارای حس آئینی و نمایش دهنده آئین مرگ هستند، در این مجموعه سوژه مرده است و بدن بی‌جان او در گوشه‌ای رها شده یا در کفن پیچیده شده است. و عکاس او را به مثابه بدن یا تنی می‌داند که دربرابر شهر قربانی شده و در تنهایی در گوشه‌ای رها شده است.

حمید وفایی

هرچند مکانی که عکاس به آن لقب شهر می‌دهد، نه بنا بر گفته خود او مکانی شگفت‌انگیز است ونه عجیب بلکه بیشتر به ناکجاآبادی ویران شده می‌ماند که از همه گوشه‌های آن علف‌های هرز روئیده‌اند و هرچند از صفاتی که او برای شهر برشمرده دو تای آن را در خود ندارد، اما در مورد سوم یعنی « جادو» او موفق‌تر عمل کرده و دسته دوم آثارش در حواشی این فضا تصویر شده‌اند. این دسته شامل آثاریست که در آن سوژه زنده است، هرچند بیشتر به شبحی می‌ماند که جان دارد و به شکل یک دست از گوشه و کنار ناپیدای شهر بیرون خزیده و چیزی را جستجو می‌کند. در یکی از آثار هم این شبح به صورت یک هیکل پیچیده در پارچه به تصویر درآمده که درمیان کوچه‌ای خلوت ایستاده است. این گروه دوم یا نقطه آغاز و یا پایانی مرگ هستند، به این معنی که یا شروع کننده مراسم مرگ هستند و یا باقی‌مانده‌ای از یک مرگ تمام شده که با استیصال و به صورت زیر پوستی از گوشه‌ی ناپیدایی بیرون خزیده و به درون فضا می‌روند. این دسته از آثار او موجد همان نگاه از زاویه والتر بنیامین به شهر مدرن هستند که در آن زندگی مردمان گواهی مرگ است. در این دسته از آثار موجودات نیم مرده به مثابه انسان مسخ شده در تلاش برای بیرون آمدن از حواشی و گوشه و کنار سرد و بی روح فضای او هستند، که می‌توان اشاره‌ای به جستجوی امید و فقدان آن در شهر مثال او باشد.

حمید وفایی

در مجموع می‌توان گفت آثار حمید وفایی ملا محمود تلاش کرده‌اند با تکیه بر شتوانه فلسفیو تکیه برنظریه فضای خود را خلق کنند. که این دانش و تلاش شایان تقدیر است، اما باید گفت خود آثار هرچند توانسته‌اند در گفتمان ناشی از بستر رسانه عکس حرف‌های خود را به بیان برسانند، اما تا رسیدن به جوهر بستر نظری خود، راه درازی در پیش دارند. به عبارت دیگر آثار وفایی در فرم از محتوا عقب می‌مانند و او نمی‌تواند اندیشه خود را به تمامی به تصویر درآورد، اما این امید وجود دارد که با تلاش بیشتر و غنا بخشیدن بیشتر به ظرف، بتواند در نمایشگاه‌های آتی این مظروف را در آن جای دهد.

[/one_half_last]