پرونده صنایع دستی مدرن | بخش اول علیخان عبداللهی

امروزه در آرت شاپ ها،کنار گالری ها و کتاب فروش ها مواجهیم با نمایش و فروش آثاری فاخر که توسط هنرمندانی گمنام تهیه می شوند آثاری زیبا و گاهاً کاربردی هستند  با نگاهی اجتماعی و دارای طرفداران  هنرسنت ملی . در پرونده ی ذیل سعی بر معرفی این آثار و هنرمندانشان داریم. 
سایت تندیس به قلم شعله واحدی


ساختمانی زیر پل کریمخان، منطقه ای که شاید حالا تبدیل به قلب هنری تهران شده است با گالری‌های بسیار. نگهبان یکی از همین ساختمان‌ها علیخان عبداللهی مردی افغان که ۲۸ سالی ست نگهبان ساختمان است. ۱۲ سال پیش صبحی با پیرمردی که جلوی پله‌های ساختمان روی مقوا نقاشی می‌کرد آشنا شد پیرمردی که بعدها کامبیز درم‌بخش کاری از او خرید و او را به آتلیه‌اش برد و معرف او به جامعه هنری شد. حسن حاضر مشار هنرمندی خودآموخته با تخیلی که به قول علیخان نمیدانی از کجا ولی مثل استارت ماشین که غول آهنی را تکان می‌دهد آنها را به ذوق آورد که شروع به مجسمه سازی کنند با متریال‌های در دسترس. پیشنهاد اول حاضر مشار به علیخان گرفتن مغز نان از ساندویچی سر کوچه بود. بعدها متریال‌های بیشتری تمرین شد و زمستان‌ها در موتورخانه ی ساختمان و تابستان‌ها در پشت بام این تخیلات تبدیل به مجسمه می‌شد. علیخان سال‌هاست با پاپیه ماشه کار می‌کند و مجسمه هایی با کاراکترهای اعجاب انگیز و گاه هولناک میسازد مجسمه هایش گاهی اسم دارند مثل بلا ، عروس ، پیرزن و پرنده و دیوهایی غریب که آنها را در بیشتر آرت شاپ های تهران میتوان یافت . مجسمه هایش با شکل خاص پتینه ی کهنه ای که میکند هویت هنری علیخان را نمایش می‌دهد.

علیخان عبداللهی

علیخان عبداللهی می‌گوید سالها با ذوق بسیار با اوستا حسن کار می‌کردیم و هر کس کار خودش را می‌کرد مجسمه‌های من با او فرق میکرد. علیخان عبداللهی هنرمندی خودآموخته که با حسن حاضر مشار شروع می‌کند و راه خودش را پیدا می‌کند مجسمه های پاپیه ماشه اش حالا همه جا هست با چهره هایی شبیه به فرهنگ خودش و موجوداتی غریب. پرنده حیوان ، پرنده انسان و انسانهایی چند چهره حالا اما موجوداتی شبیه به فرهنگ ما میسازد شیر ، بز ، کبوتر.

با آن لحجه ی شیرین افغانی از تخیلاتش می‌گوید : تخیل درون آدم‌ها هست و جایی استارت می‌خورد مثل استارت ماشین که می‌تواند غول آهنی را به حرکت در بیآورد.

علیخان عبداللهیعلیخان عبداللهی علیخان عبداللهی