اعلام برگزیدگان جایزهی تیلور وسینگ
لندن، انگلیس: کلودیو راسانو جایزهی عکاسی تیلور وسینگ ۲۰۱۶ را برای پرترهای از یک پسربچهی مدرسهای اهل ژوهانسبورگ از آن خود نمود. جایزهی ۱۵ هزار پوندی طی مراسمی در نشنال پرتره گالری به این عکاس سوییسی_ایتالیایی اهدا شد. پرترهی برگزیده، یکی از آثار مجموعهی «یونیفورمهای مشابه: ما مقایسه کردن را نمیپذیریم» است که فوریه ۲۰۱۶ در ژوهانسبورگ افریقای جنوبی گرفته شده و بر مسئلهی حفظ فردیت در شرایطی که مجبور به پوشیدن لباس فرم مدرسه هستی، تمرکز دارد. عکس در نور روز، در فضای بیرونی و در مقابل یک صفحهی کاغذی سادهی سفید به عنوان پسزمینه گرفته شده است. راسانو میگوید: «کودکان خودشان با پوشیدن لباس فرم مشکل دارند، مخصوصا وقتی به سن خاص و دشواری میرسند که هم باید سازگار باشند و هم میل به دیده شدن دارند. برخی از متخصصین هم با پوشیدن لباس فرم مدرسه مخالفت کردهاند بر این اساس که موجب سرکوب فردیت و تنوع میشود.» کلودیو راسانو در بازل سوییس(۱۹۷۰) به دنیا آمده است. کارهای او در نمایشگاههای بینالمللی متعددی به نمایش درآمده و در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳ هم در نمایشگاه جایزهی تیلور وسینگ شرکت داشته است.
جایزهی دوم به جونی استرنباخ برای پرترهی قطع بزرگی به روش tintype از دو موج سوار تعلق گرفته و جایزهی سوم هم به Kovi Konowiecki برای عکسهایی رسیده است که یهودیان ارتودوکس از سراسر جهان را به تصویر میکشد. جایزهی جان کوبال هم به ارزش ۵۰۰۰ پوند به جاش ردمن اهدا شد. کارهای برگزیده به عنوان بخشی از نمایشگاه عکاسی پرترهی تیلور وسینگ به نمایش در خواهند آمد. این مسابقهی بینالمللی از اولین دورهاش در ۱۹۹۳، یکی از مهمترین جایگاهها برای ارائهی عکاسی پرتره بوده و فرصت بینظیری را به یک اندازه برای حرفهایها، هنرمندان نوظهور و آماتورها ایجاد کرده است. داوران مسابقه هیچ اطلاعی از هویت شرکتکنندگان ندارند، و تنوع سبکی نمایشگاه بازتاب ترکیب بینالمللی کارهای ارسالی و نگرشهای شخصی و متنوع عکاسان به ژانر پرتره است. در این دوره برای دومین بار از هنرمندان خواسته شده بود تا کارهایی را هم به صورت مجموعه و هم تک اثر ارائه کنند، و هیچ محدودیتی برای کوچکترین اندازهی چاپها وجود نداشته است. امسال برای اولین بار، قوانین به عکاسان اجازه میداد تا عکسهایشان را روی بسترهای گوناگون ارسال کنند، تا به ترویج نمایش طیف متنوعی از تکنیکهای عکاسی کمک کند. عکسها از میان ۴۳۰۳ تصویر ارسالی از ۱۸۴۲ عکاس از ۶۱ کشور انتخاب شدهاند. تیم ایلز، از مسئولین نمایشگاه میگوید: «یکی از بزرگترین لذتها و افتخارها در حمایت از جایزهی تیلور وسینگ در نه سال گذشته، و بودن در جمع هیئت داوری، داشتن این فرصت نادر است تا نگاهی بیواسطه به زندگی مردمی از سراسر جهان داشته باشی. هر کار برگزیده داستان متفاوت و خاصی را بازگو مینماید و رابطهای حقیقی میان بیننده، سوژه و عکاس بنا میکند.» برگزیدهی دوم، هنرمند امریکایی، جونی استرنباخ در برانکس نیویورک به دنیا آمده است. وی از روشهای عکاسی قدیمی برای خلق مناظر و پرترههای محیطزیستی با تمرکز بر رابطهی انسان و آب، استفاده میکند. مجموعهی Surfland عکسهای بزرگی با روش tintype از موج سواران را نمایش میدهد. پرترهی برگزیدهی او در فوریه ۲۰۱۶ در سانتا کروز کالیفرنیا گرفته شده است.
هنرمند میگوید: «برای من این عکس نمایانگر وجوه چالش برانگیز زیادی از خلق یک پرتره است. من در مکان کاملا جدیدی بودم و با افرادی مواجه شدم که قبلا ندیده بودمشان. در این محیط تماشایی، میخواستم پیچیدگی پویایی در تصویر خلق کنم که هم برای همان فرد تازگی داشت و همچنین برای دیگران قابل درک بود.» دیگر هنرمند برگزیدهی امریکایی Kovi Konowiecki در لانگ بیچ کالیفرنیا متولد و بزرگ شده است. بعد از فعالیت حرفهای در فوتبال، وی هم اکنون در حال اتمام مقطع فوق لیسانس عکاسی در دانشگاه هنر لندن است. کارهای او جایی میان مستندنگاری و هنرهای زیباست، با تمرکز بر پرترهسازی و نقل داستانهایی که همچنین هویت او و تجربهی زندگی در لانگ بیچ را آشکار میکند. در کار برگزیدهی او پس زمینهی گلدار و رنگها کیفیتی نقاشی گونه ایجاد میکنند، که تاکیدی بر جنبهی عرفانی و آیینی سوژهها و پیوندشان با تاریخی است که امکان دارد برای خیلیها ناآشنا باشد. هنرمند میگوید: «هنگامی که عکاسی از پرترهی یهودیان ارتودوکس در سراسر جهان را آغاز کردم، این تلاشی بود هم برای تقویت پیوندهایم با تاریخ خانوادگی، و هم مورد توجه قرار دادن سنتهای مردمی که در نظر جامعه مدرن عجیب به نظر میرسد. پروژه با تماس با اعضای جامعهی یهودی مکانی که در آن بزرگ شدم آغاز شد، و به مسافرت به سراسر جهان گسترش یافت تا از یهودیهای ارتودوکسی عکاسی کنم، که اگرچه هزاران مایل دورتر زندگی میکنند، اما با تاریخ، سنت و مجموعهای از ارزشهایی با هم پیوند دارند که نقشی بنیادی در زندگی افراد زیادی دارد که در جامعهی امروز زندگی میکنند. جایزهی جان کوبال هم به عکسی از مجموعهی در حال تکامل جاش ردمن با عنوان «فرانسیس» اهدا شده است. ردمن میگوید: «این اولین تجربهی عکاسی فرانسیس به عنوان مدل بود و این مایهی مباهات است که بخشی از آغاز فعالیت او به عنوان یک مدل در سن ۸۳ سالگی باشی.» ردمن تا ۲۰۱۲ در زمینهی مجسمهسازی و سفالگری فعالیت داشت تا اینکه تصمیم گرفت دوربینی بخرد و به لندن نقل مکان کند. جایزهی جان کوبال به عکاسان زیر ۳۵ سال اهدا میشود.
www.artdaily.org
نمایشگاه نقاشیهای ویلم وایزمن
لندن، انگلیس: برای نمایشگاهش با عنوان «سفر به سرداب»، ویلم وایزمن مجموعهای بلندپروازانه از نقاشیهای جدیدی خلق کرده است که بیننده را به سفری درون لایههای فضا، زمان و معنا میبرد. وایزمن یک نقاشی سه لتهی بزرگ ارائه نموده که در تعامل با تناسبات و ابعاد گالری و حیات گذشتهی بنای آن به عنوان یک کلیسا قرار دارند. ایدهی کشف آنچه در پس نمای ظاهر ساختمانها و زیر پای ماست، نقشمایهی اصلی کار وایزمن است. اگر این نقاشیها به صورت متوالی دیده شوند، از نمای خارجی یک خیابان، به داخل ساختمانی با آجر آبی حرکت میکند، و در نهایت به زیرزمینی میرسد که کف بتنی آن در گدازههای آتشفشانی، استخوانهای فسیل شده، درختان نخل و یک دست زره ادغام میشود. شاهکار رنسانسی آندرئا مانتنیا، «پیروزی سزار»، منبع الهام اصلی این کار بوده است. تمهیدات روایی و فضایی به کار گرفته شده در این نقاشیها، به قاببندیهای کتابهای داستانی مصور و سینما ارجاع دارد؛ بویژه نماهای چرخشی افقی وسیع که اورسن ولز در فیلمهایی مثل «نشانی از شر» آغازگر آن بود. منبع الهام دیگر هنرمند از دوران جوانی خودش، بازیهای ویدئویی ماجراجویانهی دههی ۱۹۸۰ است. همانندی میان نقاشیهای وایزمن و بازیهای ویدئویی را میتوان در نحوهی حرکت شخصیتها در میان فضاها احساس نمود، و اینکه چگونه روابط میان این فضاها بواسطهی چینش نمادین اشیا القا میشود، انگار که آنها سرنخهایی در یک معمای بزرگتر هستند. وایزمن در تشریح ایدهاش برای نمایشگاه، میگوید: «فکر میکنم این که ما چگونه مدام روی کل تاریخ جهان در حال قدم زدن هستیم، خیلی جالب است. انگار که میتوانی به ابتدای زمان برگردی، اگر تنها به کاوش کردن ادامه بدهی. برای من این ایده یادآور آشفتگی و هرج و مرجی است که در زیر سطح نسبتا هموار پیادهرو و محوطههای چمنکاری شدهی ما پنهان است.» ویلم وایزمن(متولد ۱۹۷۷، آیندهوون) از ۲۰۰۳ در لندن زندگی میکند. او در موسسهی هنر آرنهم و کالج گلداسمیتز تحصیل کرده است. وی جایزهی East London Painting Prize را در ۲۰۱۵ از آن خود کرد و تاکنون نمایشگاههای انفرادی و گروهی در لندن و دیگر شهرهای اروپا داشته است.
www.zabludowiczcollection.com
نمایشگاه آثار خولیو لوپارک در موزهی هنر پرز
میامی، امریکا: موزهی هنر پرز میامی اولین نمایشگاه هنرمند آرژانتینی، خولیو لوپارک، در یک موزه را برگزار نموده است. در این نمایشگاه بیش از ۱۰۰ کار با طیف وسیعی از تجربیات تصویری و فیزیکی خودنمایی میکند. کیوریتور نمایشگاه میگوید: «مطالعات لوپارک، دربارهی راههای به کار گرفتن مردم و قدرت بخشیدن به آنها، تجربهی هنر را از نو تعریف کرده و برداشت تازهای از آن ارائه داده است. متاثر از یک روحیه آرمانی، لوپارک همچنان هنر را آزمایشگاهی اجتماعی میداند که قابلیت ایجاد موقعیتهای غیرقابل پیشبینی و جلب مخاطب به روشهای جدیدی را دارد. مواضع رادیکال او تنها در طول شش دههی گذشته بوده است که مصداق پیدا کردهاند.» لوپارک، که در ۱۹۲۸ در مندوزای آرژانتین متولد شده است، در ۱۹۵۸ به پاریس نقل مکان کرد. در ۱۹۶۰، وی یکی از اعضای موسس گروه هنریGroupe de Recherche d’Art Visuel بود. با تاکید بر قدرت اجتماعی اشیا و موقعیتهای هنری بیواسطه و گیج کننده، او میکوشد ساختارها و نظامهایی را از میان بردارد که مخاطب را از کار جدا میسازند. ابداعات او در زمینههای نور، حرکت و ادراک در جنبشهای آپ آرت و کنتیک آرت نقش اصلی را داشت، در حالی که نظریههای او در مورد بیواسطگی و مشاهدهگری به عنوان ابزاری برای تغییر اجتماعی و سیاسی، به متاثر ساختن حرکتهای آوانگارد پاریسی از دههی ۱۹۶۰ به بعد ادامه داد. تئوریهای لوپارک در کارهای این نمایشگاه هم دیده میشود که به سه بخش موضوعی تقسیم شدهاند. در بخش اول کارهای روی کاغذ و نقاشیهای او در معرض دید قرار گرفتهاند تا کاربرد رنگ در کار وی به عنوان ابزاری برای متزلزل کردن سطح دو بعدی را نشان دهد. در بخش بعدی، چیدمانهای پیچیدهی وی برای اولین بار در موسسهای امریکایی نمایش داده میشوند و در قسمت نهایی هم کارهایی حضور دارد که دیوارهای فیزیکی و ایدئولوژیکی که مخاطب، اثر هنری و نهاد هنری را از هم جدا میسازد، را فرو میریزد.
www.pamm.org/julioleparc
آثار آلموت لیند در گالری Drawing Room
هامبورگ، آلمان: «کارگاه من، دنیا است و واقعیت، مادهی کارم.» با این بیانیهی موجز هنرمند کانسپچوالیست، عکاس و مجسمهساز، آلموت لیند، اصول بنیادی کار هنریاش را توضیح میدهد. لیند، فرآیندهای آشنا و خودکار، و اعمال افراد در زندگی حرفهای و روزمرهشان را مورد پرسش قرار میدهد. او همچنین بیعدالتیهای اجتماعی را در معرض نمایش قرار داده و بر آنها از زاویهی خاصی تاکید میکند. برای این نمایشگاه انفرادی با عنوان «زیبایی رادیکال»، در گالری Drawing Room لیند اشیا، عکس، ویدئو و تصاویر ثابتی از ویدئوها را ارائه کرده است. هنرمند در جستجوی مکانها و موقعیتهایی است که در نگاه اول رابطهی کمی با هنر دارند؛ نظیر سربازخانهها، مناطق محروم، یک سیرک سیار یا فحشای خیابانی در مرز آلمان و چک. او در ساختارهای از پیش موجود مداخله میکند و آنها یا افرادی که مستقیما به آنها مربوطند را در کارهای موقعیت محور خود ترکیب میکند. از دههی ۱۹۸۰، لیند به تکوین تفسیر خود از هنر مینیمال و کانسپچوال و بسط بیشتر آنها پرداخته، و با استفاده از اصطلاح «مینیمال کثیف»، توجهات را به نقاط کور ادراک ما جلب کرده است. وی بواسطهی آثارش، با پیوند دادن ساختارها و موقیعتهای اجتماعی، که کمی پیشتر اصلا به نظر نمیرسید ارتباطی با هم دارند، نور تازهای بر نظامهای اجتماعی میتاباند. در همین راستا، او هنرمندان یک سیرک سیار را به موزهی هنر مدرن ایرلندی در دوبلین فرستاده و از آنها در حالتهای روزمرهشان، به عنوان حاضر_آمادههای(ready-mades) جاندار، عکاسی کرده است. در این مجموعه هنرمند دو نظام طبقهبندی را کنار هم میآورد؛ موزه، به عنوان نظام یا سازمانی مختص جمعآوری، حفظ، پژوهش، نمایش و به اشتراک گذاشتن اشکال هنری مهم، و سیرک، به عنوان نظام یا سازمانی برای ارائهی مهارتهای بسیار تخصصی در زمینهی کنترل بدن. هنرمند شاغل در سیرک با حالت بدنش به دنبال شکل درست و بی نقص است، به همان صورتی که یک هنرمند تجسمی هم در پی شکل درست و بی نقص در کار هنریاش است. الموت لیند، متولد ۱۹۶۵ لوبک و ساکن هامبورگ، در دانشگاه هنرهای زیبای هامبورگ و دانشگاه کمپلوتنسه مادرید تحصیل کرده است. او فعالیت هنری را با یک گروه آغاز نمود که در آن با مانوئل لودنا و سانتیاگو سیرا همکاری میکرد.
www.drawingroom-hamburg.com