چگونه جهان با تضادهایش کنار آمده است؟
سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر
آئین قربانی از دیرباز در فرهنگهای مختلف بشری وجود داشته است، از قربانی انسان گرفته تا حیوانات مختلف که به صورت نمادین برای منظوری آئینی قربانی میشدهاند. قربانی گاو در ایران باستان برای حیات بخشیدن و زنده کردن زمین انجام میگرفت و باور بر این بودند که خون او زمین را بارور میکند و این عمل نشانهای از خشونت و سبوعیت به حساب نمیآمده است.
درنمایشگاه ژوبین میر اسکندری اما، هنرمند در جایگاه پرسنده قرار گرفته است و البته سعی او بر این است که به طور مستقیم به قضاوت نپردازد، بلکه برای مخاطب موقعیت مواجهه ایجاد کند. موقعیتی که البته به واسطه اجرای کمرنگ و مینیاتوری از مخاطب فاصله میگیرد.
ژوبین میر اسکندری متولد ۱۳۵۷ است، او دانشآموخته رشته طراحی گرافیک است و از سال ۱۳۸۳ تا کنون در نمایشگاههای متعددی شرکت نمودهاست. او همچنین در زمینه طراحی گرافیک و عکاسی مستند نیز فعالیت نموده است و نمایشگاه اخیر سومین همکاریش با گالری زیرزمین دستان است.
در این نمایشگاه میر اسکندری هر چند به طور مشخص درباره آئین قربانی و یا به گفته خودش: « چگونه یاد گرفتم از نگرانی دست بردارم و به خون عشق بورزم» اشاره دارد، اما در پس آن او نگاه خود را به تجلی یک آئین انسانی و رابطه آن با خودش به مثابه یک انسان انداخته است. انسانی که در میانه احساسات جمعی و فردیش مردد ماندهاست و دارای پرسش است. پرسش او درباره رابطه متناقض و متضادیست که انسان با جهان پیرامون خود برقرار میکند.
عکسهای او دارای حسی بسیار قوی هستند که خود در برابر اجرای فانتزی و روابط اشارهای سایر آثار دارای تضاد میباشند. نمایشگاه او از سه بخش مجزا تشکیل یافتهاست: عکسها، که روایت مستند آئین قربانیهستند، چهار قاب مستقل که تصویر شکاف و چاقوست و یک تک تصویر که درون جعبهای قرار گرفته و تنها تصویریست که در آن گاو آزاد است و به نظر میرسد هنرمند سعی داشته تا موضوع نمایشگاه را به سوی امری انتزاعی ببرد و مخاطب را درگیر چالشی کند که در لایه پسین آئین قربانی قرار گرفتهاست. او با کنار هم قرار دادن آهن سابیده شده که دارای حسی صنعتی و بیروح است و تصاویر انتزاعی با تسلط غالب رنگ قرمز ( چه در عکسهای کوچک قاب شده در آهن و چه در قابهای فلزی برش خورده) سعی در برجسته کردن این تضاد دارد. اما همانطور که اشاره شد، اجرای آثار جنبهای بیش از حد لزوم تزئینی و مینیاتوری دارد، به نحوی که مخاطب قادر نیست مجموعه عکسهایی را که آئین قربانی را مستند کردهاند و اتفاقا بخش قابل توجهتر و هدفمند تر نمایشگاه را تشکیل میدهند به خوبی ببیند. نمایش آن به صورت اسلایدشو که با پایین آوردن کیفیت تصاویر و گرفتن فرصت کافی برای تامل روی آن منجر شدهاست، باعث میشود تاثیر این بخش مهم بر نمایشگاه کمرنگ شود و تمرکز بیشتر بر قابهایی اختصاص یابد که اشاره مستقیم آن به خشونت در آن از طریق شکاف قرمز رنگ که در دل آهن ایجاد شدهاست انجام میگیرد. همچنین عکسهای مجموعه اول که چاپ شده و در ابعاد کوچک در قابهایی با حاشیه فلز ساب خورده ارائه شدهاندنیز به دلیل ابعاد کوچک و انتخابهای تزئینیشان کمتر کمکی به جریان کلی نمایشگاه میکنند.
اما خود عکسهای مجموعه قربانی که در آن انتخابهای خوبی برای قاببندی صورت گرفته، چشمان هراسان گاو را در مقابل چهرههای جمعیت منتظر نشان میدهد که برخی با گوشیهای همراهشان در حال فیلمبرداری هستند و برخی نیز بدون هیچگونه احساسی در حال تماشایند. چهرههایی که در تضاد با عمل هیجانآور و سرشار از خون و کنش، نه دارای شور شرکت در یک مراسم آئینی هستند و نه هراسان از تماشای یک عمل خشونتآمیز، دایرهای که به تنگی در اطراف قربانگاه تشکیل شده و پاچش خون را نگاه میکند. عکسهای مجموعه با چاقویی بر کمر یک جوان آغاز میشود که در قلافی تزئین شده قرار دارد و در عین حال نوید آغاز یک مراسم پرشور را میدهد. اما این هیجان در نظارهگران گمشده و تنها در تنشهای حیوان قربانی بروز میکند و به نظر میرسد این دوگانگی سوال برانگیز است که موجودیت و علت کل جریان را در ابهام و پرسش فرو میبرد.
میراسکندری خاطره گاو و موجودیت او را در تصویر سیاه و سفیدی که گاو و یک پیرمرد کشاورز در آن دیده میشوند نشان میدهد که جداگانه در یک جعبه بزرگنما قرار گرفتهاست. اما سفر هنرمند به درون مفهوم آئین قربانی و رابطه آن با زندگی و حیات در همین نقطه به پایان میرسد و او بدون فرو رفتن در آن و بسط و گسترش این چالش بنیادین به سرعت در برابر آن موضع گرفته و به تصویر چاقو و شکاف قرمز پناه میبرد.
در مجموع نمایشگاه ژوبین میراسکندری در درون غنی و در برون ضعیف است، به این معنی که دغدغه فردی او و نگاهش به جهان پرسشگر و تیزبین است، اما در مرحله ارائه نحیف است و به بیراهه رفته، به موضعگیری خشن و شعاری افتاده و یا تزئینی شدهاست. به نظر میرسد او خود و نگاه عکاسانهاش را دست کم گرفته و با اغماض به آن نگریسته است و آن را در بستر ارائه مفهومی قربانی نموده، که در نهایت چندرسانهای کردن و استفاده از مدیاهای مختلف برای ارائه نه به آن مفهوم فلسفی و انتقادی چند لایه دست پیدا کردهاست و نه از پتانسیل کامل یک رسانه بهره برده است.
نقد های دیگری از همین نویسنده :
[/one_half_last]
با سلام یه سوال خدمت محترمتون داشتم:
جایی که گاو رو ذبح کردن دقیقا کجاست؟ تو تهرانه؟؟؟ اگه تو تهرانه کدوم خیوبون هستش؟؟؟ ممنون میشم جوابمو بدید.
باسپاس فراوان .
با سلام و احترام
دوست عزیز
آیین ذبح گاو در گالری رخ نداده این نمایشگاه شامل تصاویری از ذبح گاو است و نقد نمایشگاه به طور عمومی در ارتباط با آیین قربانی است که در سراسر شهرها می افتد و نویسنده الزامی به ذکر اینکه این تصاویر در کدام منطقه عکاسی شده نداشتند.
میتوانید اطلاعات دقیق تر را از هنرمند کسب بفرمایید.