نمایشگاه نقاشی مجتبی تاجیک در تاریخ ۱۴ آبان تا ۲۳ آبان ۱۳۹۵ در گالری زیر زمین دستان برگزار شد در ادامه گزارشی به قلم جاوید رمضانی و نقدی به قلم سحر افتخارزاده را می خوانیم .
نقد های دیگر از همین نویسندگان :
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
نوستالژی در حال اضمحلال
مجتبی تاجیک را نقاش اشیاء میخوانم سالهاست که از عکاسی هجرت کرده و به نقاشی رو آوردهاست. او بر اسب کهنه نوستالژی سوار است و کماکان با توجه به «چیزها» . او اضطراب بار هستی را برای خود و مخاطبانش سبک میکند. تاجیک در این نمایشگاه لرزههای کوچکی را نگاشتهاست، جعبه های ۱۴*۱۴ با عمق ۷ سانتیمترو به تعداد ۶۰ عدد که به صورت چیدمان یا تک تک ارائه گردیدهاست.
آثار ارائه شده رنگ و روی همان کارهای بزرگتر او را دارد اما کوچک و مینیاتوری، این تحلیل رفتن تصاویر اشیاء، آیا گواه تحولی در آثار اوست؟
مشخصاً در این مجوعه، تصاویری میبینیم که بار نوستالژیک کمتری دارند و توجه به ذات شئی بیشتر گردیدهاست و توجه به وجه پدیداری اشیاء بطور ناخودآگاه مشهود است. اگرچه سخت بتوان باور کرد نقاش در پی حرکتی جدی برای عبور از زیباییشناسی گذشته خود است.
ترسیم واقع گرایانه و ماندن در دایره مدرنیسم واکنشی است که تاجیک در برابر تنوع و تکثر و ناهمگونی هنرمعاصر دارد. هنر او مقاومت بر صراحتها و تفاوتهاست او سعی در تحکیم مطلقها و کلیتها و عمومیتها دارد.
هنرمند با گریز از امر واقع، امر گذرا و متغیر، رویدادها را در متن زمان به فراموشی میسپارد. اگرچه جغرافیای آثار تاجیک محدود به اقلیم زیستی خود میگردد، ولی در مورد تاریخ آثارش لغزش از گذشته به حال را میتوان مشاهده کرد. استحاله ذهن هنرمند به آرامی با صداقت در حال رخ دادن است، به نحوی که لرزههای حساس آن میتوان درک نمود. کوچک شدن آثار، شاکله مدولار نقاشیها وحضور اشیاء خارج از دایره نوستالژی، مقولاتی است که نمیتوان آنرا نادیده گرفت و اگرچه بطئی، ولی رخ خواهد داد و تمامی گواه تحولاتی در روند اندیشه نقاش است. اگرچه این تحول ظاهراً بطئی است ولی غیر قابل اجتناب است.
مجتبی تاجیک متولد ۱۳۵۴ است و از سال ۱۳۷۴ در عرصه نقاشی فعالیت دارد. او نمایشگاههای متعددی را در خارج و داخل ایران ارائه کردهاست و این هفته در گالری زیرزمین دستان ما شاهد نمایشگاهی از آثار نقاشی او هستیم.
سایت تندیس به قلم سحر افتخارزاده
تولید انبوه امر بدلی
گالری زیرزمین دستان با همکاری گالری اثر نمایشگاهی از آثار مجتبی تاجیک شامل شصت جعبه در ابعاد ۷×۱۴×۱۴ سانتی متر، با عنوان “از میان چیزها” به مدت ده روز برپا کرد. نه عدد از این جعبهها که با تخته ساخته شدهاند گویی کشوهای جا مانده از مجموعه اخیر هنرمند در گالری اثر هستند که بر روی سکویی قرار گرفتهاند.
بقیه جعبه ها که یک دیوار گالری را پوشاندهاند با شیوه عمق نمایی و برجسته سازی نقاشانه، شکل طبقههایی چوبی را القاء میکنند که داخل هر کدام شیئی قرار دارد. اشیائی که به گفته متن بروشور، هنرمند در طی سالهای کار خود بر روی اشیاء مختلف، آنها را جمعآوری کرده است. این اشیاء با شیوه آشنای تاجیک به صورت واقعگرایانه کار شدهاند اما در بسیاری موارد کیفیت کار بگونهای است که گویی با یک تمرین یا طرح اولیه برای کار اصلی روبرو هستیم. این کارها که به موازات مجموعه اخیر هنرمند در طی یک سال گذشته اجرا شدهاند هم به لحاظ تکنیکی و هم به لحاظ برخورد با موضوع بلاتکلیف و پادرهوا به نظر میرسند.
تاجیک همواره در آثار خود به سراغ اشیاء رفته و به صورت واقعگرایانه آنها را در موقعیتهای تازهای بازنمایی کرده است. در نمایشگاه گذشته هنرمند در گالری اثر، شاهد تابلوهای بزرگی از قفسهها و کشوها بودیم. چیزهایی که با قرار گرفتن در متن نقاشانه در عین جدا شدن از پیش فرضهایِ بارشده بر خود، محمل آن پیش فرضها در سطح معنایی غیرِ روزمرهای شدهاند و همچون استعاره عمل میکنند. جدا کردن اشیاء از زمینه آنها و نشاندنشان بر سطح بوم نقاشی بخودی خود میتواند کنشی پدیدارشناسانه و گاه نمادگرایانه محسوب شود. اما در کار اخیر تاجیک این بار بوم نقاشی تبدیل به جعبهای بدلی شده که شیئیتی نا مشخص دارد. جعبهای که یک سطح آن به کمک توهم عمق نمایی دارای تورفتگی است. نقاشی واقعگرایانه تاجیک که در آثار گذشته هنرمند کارکردی نمادین داشت و شیء را از موقعیت روزمره خارج میکرد، در اینجا کارکرد تزئینی یافته و در خدمت تولید شیء بدلی قرار گرفته است. نقاشی در اینجا دیگر نه پدیدارشناسانه است و نه نمادگرایانه بلکه تنها تلاشی است فریبکارانه برای القای واقعیت دیداری. کادرهای تاجیک دریچهای به جهان شیء نگشودهاند بلکه به گونهای ساختگی شیء را در موقعیتی دروغین احضار کردهاند.
به علاوه نوع برخورد با موضوع در خود نقاشیها جایی بین واقعگرایی و نمادگرایی پرسه میزند، چنانکه در اغلب آثار برخورد واقعگرایانه است، در بعضی نمادگرایانه و در بعضی نه آنقدر به واقعگرایی وفادار بوده که بتوان تکنیک اجرا را مقبول دانست و نه آنقدر در خود فرم یا موقعیت قرارگیری آن تغییر داده شده که بتوان با رویکرد دیگری با آن مواجه شد. در مجموع گویی با میوهای نارس مواجه هستیم که زمانِ چیدن آن نرسیده بوده و یا گویی در بازار نابجایی به فروش گذاشته شده است.
حرکت بین مرز سبکها، مواد و شیوههای اجرایی اگر مستدل و با دقت انجام نشود، میتواند موجب تردید در علت وجودی اثر شود. آثاری همچون آثار تاجیک که بیشتراز تکنیک مایه میگیرند تا از مفهوم، ممکن است با حرکتی حساب نشده به ورطه شیئیت صرف فرو افتند، چنانکه در این نمایشگاه شاهد بودیم.
[/one_half_last]