سرما دو چندان شده است.
سایت تنیس به قلم جاوید رمضانی
در آغاز سرمای نا بههنگام آذر ماه، برف و سفیدی مهمان شهر ما شده است. در این حال و هوا ،. دومین نمایشگاه انفرادی وجید امینی با عنوان «جایدیگر» در گالری ایوان با مضمون مناظر برفی و زمستانی شأنی خاص یافته است.
این واقعیت را نمیتوان انکار کرد که بخش اعظمی از هنر، بیانی است و واژگانی که ما برای توصیف آن به کار میبریم در اغلب موارد بر مفهوم بیان تکیه میکند. هنگامی که میگوییم این موسیقی شاد است و یا این شعر غمگین، چه حسی در ما ایجاد میگردد؟ این واکنش را کیفیت احساسی بیانگری میگوییم. واژهی بیان گاهی مترادف با واژهی بازنمود است. به طور مثال، هنگامی که میگوییم سفید به منزلهی زمستان و سرما است، در اثر هنری این واژه معنای گستردهتری از مفهوم روزمرهی خود را در بر میگیرد. به واقع کیفیت و ذات سفیدی در نحوهی بیان آن هویدا است.
آثار وجید امینی در حین واقعگرایی تصویری، با لحنی بیانگر سعی در ارائهی وضعیت کنونی و ذاتی سفیدی و سرما دارد. اشارات بینامتنی آثار وی به مفهومی فراتر از تصویر صرف زمستان و کوهستان اشاره دارد.
وجید امینی متولد ۱۳۶۴ شمسی است. او فارغالتحصیل رشته نقاشی از دانشکدهی هنرهای زیبای تهران است و دو نمایشگاه انفرادی در کارنامهی خود دارد. دغدغهی او، ارائه (هویت)و هستیشناسیاش از جهان در بستر هنر است. تابلوهای امینی با تکنیک اکریلیک روی بوم با ابهام و ابعادی متفاوت کار شده است.
در بدو ورود به نمایشگاه موسیقی اختصاصی، ساختهی فرشاد خواجه نصیری، نظر مخاطب را به سوی خود جلب میکند و فضای آثار را ملموستر مینماید. ساخت این موسیقی جزئی از ابتکارات هنرمند برای تأثیرگذاری بیشتر کارهایش است.
در تاریخ مکتوب هنر، وجه واقعگرایانه تصاویر مشخصاً بر عنصر تقلید از طبیعت استوار است. انسان در برخورد با طبیعت احساس خاصی را تجربه میکند، نوعی بیکرانگی و ابدیت، تعبیری زیباییشناسانه که قرنها منبع الهام تصویرگران و هنرمندان بوده است.
اما کنش امینی به عنوان هنرمند تنها معطوف به ارائهی منظرهای زمستانی نیست. او باتعدد .و تکرار این مناظر در ابعاد گوناگون در طی دو نمایشگاه انفرادی خود اشارهی مشخصی به فضای اطراف خود دارد و نگاهی وجود شناسانه به هستی را مطرح میکند. مخاطب در تمرکز بیشتر بر روی آثار، آن را همچون یک ناظرو مکان خود را خارج از مناظر درمییابد؛ دیدگاهی خارج از نقاشی و بازدید کننده.
به زعم نگارنده، استفاده نقاش از ترکیببندیهای مرکزگرا و تولید ذهنی تصاویر و از سویی پرسپکتیو دید پرنده آین احساس ناظر بر منظره را در اغلب آثار حاکمیت میدهد، به عبارتی نقاش خود را در حال مشاهدهی رویدادی نشان میدهد که عموم را درگیر آن میسازد.
در بعضی از آثار زاویهی دید نقاش زمانی پایینتر میآید که با سیمهای برق همیشه مزاحم در منظرهها هم راستا شده و نوعی فاصلهگذاری بین خود و منظره را به وجود میآورد.
نقاش با تقلیل رنگ به سیاهی و سفیدی، بافت و فرم محو شده و نا معین را همراه با سطوحی خاکستری در آثار غلبه داده است. این تقلیل رنگ باعث نوعی ابهام شده و سعی در ایجاد فضایی رازآلود و رمزگونه دارد. اینکه تا چه حدی راز سرمای بیرونی را میتوان منعکس کرد، به طور قطع وابسته به امری از پیش تعیین شده در ذهن نقاش است.
بیشک خلق آثار امینی به کندی و مرارت حاصل آمده که این کندی، به واسطهی ظهور زیباییشناسی جهان هنرمند میان فضایی بیانگرا، آبستره و واقعگراست. این لحن منحصر به فرد در مواجهه با نمایشگاه خود را به آرامی پدیدار می کند
مخاطب در برخورد نخست، او را نقاشی آبستره و انتزاع محور میانگارد، اما این برخوردی سادهلوحانه است که امکانات تصویری و رویکرد واقعگرایانه هنرمند را نادیده گرفت.
رویکرد صمیمانهی امینی به آرمانی کردن طبیعت، خارج از ملاحظات بازارگرمی هنر و تأثیرپذیری هنرمندان معاصر از الحان موجود است. آرامش و متانت این مناظر همراه با حساسیت نقاش گرچه در نگاه اول ساده و سطحی به نظر میآید اما ریتم حساب شده و سیالیت روابط لکههای تیره و روشن تعالی فاخری میان حقیقت و زیبایی آفریده است. این دشتهای فراخ در عین سردیو سادگی ،بهت رویارویی با عظمت و هیبت زیستن معاصر را آشکار میکند.
[/one_half_last]