نقد نمایشگاه نصرت الله مسلمیان

غسل تعمید در هندسه ی مفاهیم
سایت تندیس به قلم حمید هادی نژاد 
سکانس آغازین فیلم تنگه‌ی وحشت اثر مارتین اسکورسیزی ناقوسی مهیب است بر انقراض اخلاق‌مداری و سلطه‌ی سرعت و شتابزدگی در رسیدن به امیال. دوربین اسکورسیزی بر بدنی خیره شده است که حکم زمینی را دارد که بر آن متنی از انجیل نگاشته شده که این نه باوری دینی است و نه قصد دارد در راستای هشدار و امر و نهی گامی بردارد. فیلم با واژگان انجیل بر سطح بدن آغاز می‌شود که اشاره به زمین دارد و در انتها با کلام و گفتار انجیل در آب تاریک غسل تعمید می‌شود. این سرنوشت کنش‌هاییست که در روح و روان زمان نهادینه شده و فقط کالبدی نیمه‌جان از مفاهیم را در بردارد. در جامعه‌ای که نه به تعاریف با ظرافت عمل شده و نه مفاهیم در جلد مناسب خود قرار دارند چگونه می‌توان مکان و جغرافیای سالمی از سنت و مدرنیته را بنا کرد.


آثار به نمایش درآمده در گالری هور به گونه‌ای خود را عرضه می‌کنند که گویا قرار بوده تاریخ و جغرافیای سنت و مدرنیته را طراحی کنند، غافل از این‌که دو واژه سنت و مدرنیته مفاهیمی مصدری بوده و به راحتی تن به هر جلد و سازه‌ای نمی‌دهند.نصرت الله مسلمیان
مسلمیان نقاشی است از جنس ساز و برگ‌ فضاهای مطبوعاتی و رسانه‌ای محور، که از سازه‌های مهم روشنفکری است. البته بستر رشد و آذین‌بندی این جنس از روشنفکری را نمی‌توان در کتاب‌های قطور یافت بلکه مجلات، روزنامه‌ها و میزهای سمینار جایگاه اصلی آن هستند. بنابراین آبشخور افکار و نیازهای این دسته از روشنفکران را می‌توان بازخورد عملکرد رسانه‌ها دانست؛ بر این اساس مسلمیان حدود دو دهه، معادله‌ی سنت و مدرنیته را در صورتکی شبه قاجار و در جای جای مختلف بوم با به‌کارگیری طیف رنگی نسبتاً خامی خلاصه کرده، غافل از این‌که بخش اعظم صورت مسئله رها شده است. اگر تعریف سازمان یافته‌ای از سنت داشته باشیم نیازی به پرداختن به مدرنیته نیست، زیرا بررسی هرکدام از این‌ دو نیاز به شناخت دیگری است.
نگاه مسلمیان معطوف به رفتار و کنش است، ساختاری که در نهایت با پرداختن به داستان شکل می‌گیرد، داستانی که نه ریشه در سنت دارد و نه حضوری در مدرنیته، بلکه کنشی است در بوته‌ی آزمایش.نصرت الله مسلمیان
آنچه که قرار است در جلد صورتکی از تبار قاجار اعلام هویت کند به شدت عاریتی و الکن است، زیرا این جلد فاقد نظامی دقیق از ساز و برگ‌های تجسمی و به غایت گزارش‌گونه است. چشم‌های درشت در صورت مثلثی شکل با چانه‌ه ای تیز ظرفی لق و شکسته را تداعی می‌کند که انتظار می‌رود ظرفی شکسته را تحمل کند اما در نهایت ترک‌ها و گسل‌هایی در بدنه و کف ایجاد شده و مظروف شروع به ریزش می‌کند.
درگیری‌های نقاش در سطح ترمیم و شکسته‌بندی فرم باقی می‌ماند، زیرا چالش نقاش بر خلاف آنچه که نشان می‌دهد فقط فرم است و این باور را می‌رساند که محتوایی ورای فرم حضور دارد که می‌تواند حفره‌های تعبیه شده را در پهنه‌ی فرم پر کند که قابل ترمیم نیست، زیرا هندسه‌ی ساختاری فرم با بی‌ریشگی و عدم بافت و ساخت مواجه است.
نقاش یک شارح دینی، سیاسی و یا گزارشگر نیست، بلکه بر اساس نیازهای روحی و عاطفی خود و در تقابل با محیط اطرافش از خود کنش نشان می‌دهد. میل شدید به دیده شدن و کمتر به درون پرداختن و حضور نمایشگاهی در فضای رسانه ای او را در خود غرق کرده است.
آثار مسلمیان هرچند برآمده از جارو جنجال‌های سیاست‌مداران مطبوعات‌پرور است اما در شکاف و گسل‌های عمیقش می‌توان رایحه‌ا‌ی از هوش و تجربه را استشمام کرد.نصرت الله مسلمیان
این شکاف‌ها از جایی آغاز شدند که وی خود را در معناهای نفس‌گیر فلسفه‌ی غرب رها کرد و پارادوکس‌ها زاییده‌ی همین شکاف‌ها هستند و این زایش تا جایی پیش رفت که بافت و سازه‌ای دقیق را در هندسه‌ی بیان هنری باقی نگذاشت.

نصرت الله مسلمیانمسئله خیلی جدی در عرصه ی فعالیت فرهنگی معاصر فقدان درک عناصرو سازه های بومی و ملی است، بدین معنا که آنچه وارد فرهنگ می شود با نیازهای ما ابتدا محک زده و سپس از ابعاد گوناگون بررسی و سازمان¬دهی می¬شود. ما همواره تحت پوشش تعاریف¬سازی و مهندسی فرهنگی متدهای اروپایی هستیم و همواره آنچه را که بر آن تاکید، نفی، و یا تایید می کنیم از درون سیستم های سازمانی فرهنگ خودمان استخراج نمی شود بلکه از شیوه های غیر ملی و بومی ساخته شده است.
با همین وضعیت پرداختن به مفاهیم مهمی مانند سنت، مدرنیته، و هر آنچه که زیرمجموعه و صیغه های صرف شده در این واژه است، تا زمانی که همزیستی و نزدیکی با زندگانی طبیعی هنرمند نداشته باشد راه به جایی نخواهد برد زیرا تجربه دقیق و عمیقی از روند وجود ندارد.نصرت الله مسلمیان
پوسته ها و لایه های رویی در تناقض با لایه های عمیقتر هستند و تمام چالش ها و عکس عمل¬های رفتاری به طرز خیلی بارزی ساختارگریز هستند.
مسلمیان گویا در این مناسبات به گونه ای عادت به رفتارگرایی کرده است و برای او به طرز عجیبی به نوعی سرگرمی تبدیل شده که هرازگاهی واژگانی را دستمالی کرده و از آن ریسمانی برای بالا رفتن از مناسبات فرهنگی اجتماعی بسازد و این همان عدم تعادل و تعامل در رفتار و ساختار اجتماعی فرهنگی است.نصرت الله مسلمیان
فرهنگ ترجمه و مونتاژ و چندپاره گی بین هنرها و عدم ارتباط و کانال در جریانات هنری و جزیره ای عمل کردن افراد فرهنگی و در نهایت نبودن هندسه شفاف و دقیقی از ظرفیت ها و عملکردها باعث شده که به یک دلهره ی عمیق در زوایای گوناگون دچار شویم.
با این‌که بازیگر فیلم تنگه‌ی وحشت یک جنایتکار است اما متنی از انجیل را روی تن خود حمل می‌کند که در سکانس پایانی فیلم با خواندن انجیل در آبی تیره فرو می‌رود. با این نگرش،به نظر می¬رسد که فرهنگ تجسمی ما تنها پوسته‌ای از مدرنیته را بر دوش خود انداخته است.نصرت الله مسلمیان

[/one_half_last]