دربارهی نمایشگاه «نقش غلط»، آثار ابراهیم حقیقی در نگارخانهی آ
هویت ما در لابهلای همهی این خطوط
سایت تندیس به قلم حافظ روحانی
این نخستین بار نیست که ابراهیم حقیقی، عکاس، طراح گرافیک و مستندساز، خطنگارههایاش را به نمایش میگذارد. سالها پیش بود که او به عنوان یک طراح گرافیک این خطنگارهها را طراحی کرد و از آنها در بسیاری از آثارش، شامل پوسترها، روی جلد کتابها و دیگر طراحیهایاش استفاده کرد.
سالها بعد از آن تاریخ این خطنگارهها که ابزار کار یک طراح بودند، آرامآرام هویتی مستقل یافتند، از کارهای گرافیکی منفک شدند و قدم به روی بومهای او گذاشتند و حالا دیگر شاهد تغییر و تحول آنها بر روی بومها و از این نمایشگاه به نمایشگاه بعدی هستیم.
همچنان که این خطنگارهها در ابتدا از محدودهی تایپوگرافی جدا شدند، به تدریج و از این نمایشگاه به نمایشگاه بعدی شاهد تغییراتشان هستیم. نخستین نمونهها در پسزمینهای تخت و تکرنگ نوشته میشدند و هنرمند فضاهای منفی محصور در بین خطوط را با رنگهای مکمل پر میکرد. تقریباً در زمانی که خطنگارهها ابزاری گرافیکی محسوب میشدند این روش توسط حقیقی به کار میرفت. ولی وقتی خطنگارهها هویتی مستقل یافته و آرامآرام به روی بوم رفتند و در نمایشگاههای مختلف هنرمند به نمایش درآمدند، رویکرد حقیقی هم تغییر کرد.
در دورهای هنرمند کوشید تا موتیفهای بصری گوناگون را همسو با معنای نوشته طراحی کند، این رویکرد در نحوهی انتخاب عناصر بصری از قبیل هلال ماه، انار و شبیه به اینها حاکم بود. به همین شکل این رویکرد در مورد انتخاب رنگها هم صدق میکرد، مثلاً رنگ نارنجی به کار نمایش پاییز میآمد و رنگ آبی معرف شب بود. علاوه بر اینها اجرای هنرمند هنوز نشانههایی از کارکرد گرافیکی خطوط را داشت؛ هنرمند هنوز با احتیاط رنگ میگذاشت و میشد دقت یک طراح گرافیک را در اجرای آن مجموعه دید که به خوبی حدفاصل خطوط را رعایت میکرد و اهمیت دسنها و قلمگیریها را در طراحی کلی در نظر میگرفت.
اندکی بعد بود که حقیقی در نمایشگاه خیام که به نوشتن خطنگارههایی از رباعیهای خیام مربوط میشد، به سراغ آنری ماتیس رفت تا نه فقط پسزمینهی معنایی تازهای برای خیام فراهم سازد که در عینحال رویکرد تازهای را در برخورد با خطنگارهها پیش بگیرد. حالا راهنمای حقیقی یک نقاش بود، نقاشی که با شور و شعفی خاص زندگی را ستایش میکرد و میشد این علاقهمندی را در آثارش هم دید. حقیقی در اجرای مجموعهی خیام تا حد زیادی رهاتر از پیش با خطنگارهها مواجه شده بود که نشان میداد او دارد آرامآرام با هویت تازهی خطنگارهها اخت میشود.
نمایشگاه «نقش غلط» در نگارخانهی آ، اما گامی تازه در این مسیر محسوب میشود. ابراهیم حقیقی، در نمایشگاه اخیرش بیش از پیش از قامت یک طراح گرافیک رها شده و با آزادی دست یک نقاش خط و رنگ میگذارد. برای تماشای این رویکرد به تجربهی جدید هنرمند در کار با بافت دقت کنید که با چسباندن توری به روی کارها حاصل شده است. به تنوع رنگی آثار دقت کنید که به نوع رنگگذاری که دیگر به مانند سابق صرفاً مبتنی بر معنا یا مفهوم نوشته نیبوده و هنرمند در تلاش برای پنهان کردن رد قلممو از روی بوم نیست، بلکه در اینجا اتفاقاً نقاشی را میبینیم که میکوشد تا اثر قلمموی آزادش را به نمایش بگذارد. به نحوهی مواجهه با موتیفهای بصری دقت کنید؛ اینبار عناصر و موتیفهای بصری نه لزوماً در خدمت نوشته که اتفاقاً در خدمت حس و حال و فضای عمومی اثر هستند. به واقع آنچه ابراهیم حقیقی در نمایشگاه جدیدش کرده، قدمی به جلو ست.
اما کوشش حقیقی همچنان بررسی رابطهی بین ادبیات و هنرهای بصری است. تلاش او هنوز یافتن نقطهی طلاقی این دو هنر است. یافتن امکانات بصری نقاشی در تصویر کردن ادبیات و پرسش مهمتر که نقاشی به واقع میتواند چه چیز یک شعر را تصویر کند؟ به یاد داشته باشید که حقیقی در نمایشگاه نقش غلط اتفاقاً به سراغ شاعری مثل حافظ رفته که اشعارش چندان تصویری را در ذهن متبادر نمیکنند. خود این انتخاب او را از بند یافتن مابهازای تصویری برای ابیات نجات میدهد و کمک میکند تا هنرمند قدمی به جلو بردارد و در پی جوهرهی مشترک این هنرها باشد.
از طرف دیگر حقیقی یک خوشنویس نیست، پس برخلاف راه حل خوشنویسها از خطوط زیبای فارسی اجتناب کرده و اتفاقاً از خطنگارههایی استفاده کرده که ریشه در طراحی گرافیک دارند. به این ترتیب اگر پرداخت و ظاهر یک خط خوش فارسی (نستعلیق مثلاً) برای بینندهی ایرانی یادآور یک برخورد مبتنی بر سنتهای بصری و تصویرگری ایرانی است، رویکرد حقیقی و خطنگارههایاش رویکردی کاملاً جدید است که میکوشد به کمک ابزارهای تصویرگری غیرایرانی نه فقط جوهرهی درونی شعر فارسی را تصویر کند که در تلاش است تا با زبانی امروزی ما را به جوهرهی ادبیات و فرهنگمان پیوند بزند بیآنکه راه حلاش به نظر کهنه یا مربوط و وابسته به گذشته به نظر برسد.
به واقع «نقش غلط» بیش از هر چیز کوششی است برای رسیدن به بیانی نوین (نه لزوماً به معنای مدرن که به معنای مستقل از راههای آزمودهی پیشین). این بیان نوین در بطن خود کوششی است برای کشف رمز حقیقت و جوهرهی شعر فارسی و فرهنگی که این اشعار در بطنشان سروده شدهاند. بدیهی است که راه حل خوشنویسی هنوز راه حلی محبوب و پرکاربرد است، ولی این راه حل محدودیتها دارد که مهمترینشان به خود رسانهی خوشنویسی مربوط میشود، در حالی که راهحل حقیقی برآمده از روشی دیگر است، از طراحی گرافیک که مبتنی بر تولید انبوه است که باید با مخاطبش مستقیماً ارتباط برقرار کند.
«نقش غلط» بیش از هر چیز کوششی است برای کشف رمز از مفهوم قدیمی هویت در هنر ایران و نمایشگر تلاش هنرمند / روشنفکری است که میکوشد تا بعد از ۴۰ سال فعالیت حرفهای دوباره جایگاه و هویت خود را واکاوی کند و برای رسیدن به این موقعیت خود را به ابزارهای سه هنر مجهز کند؛ ادبیات که جوهره و ریشهی فرهنگی را در خود ذخیره کرده، گرافیک که به او امکان میدهد تا بیانی نوین را بیازماید و نقاشی که انگار حال و هوا و تمامی حس یک ایرانی را به نمایش میگذارد. یک ایرانی که از سالها پیش دل به ادبیات بسته و هنوز هم در آستانهی هفتاد سالگی به ادبیات و فرهنگش عشق میورزد. [/one_half_last]