در ماه آگوست سال گذشته سارا داگلاس، سردبیرArtnews و تعدادی از نویسندگان این سایت پروژه بزرگی را شروع کردند. سوال شکل دهندهی این پروژه این بود که مشکل دنیای هنر چیست و چگونه میتوان آن را حل کرد. در ماههای آتی آنها با ۵۰ نفر – آرتیست، کیوریتور، منتقد، تاریخنگار، دلالان و برگزارکنندگان نمایشگاههای بینالمللی هنری- صحبت کردند تا با نقطه نظرهای متفاوتشان آشنا شوند. بعضی پاسخ ها بلند و در قالب مقاله هستند و بعضی نیز پاسخهای بصری از طرف هنرمندان.. این مقاله در زمستان ۲۰۱۷ و همزمان با انتخابات رئیس جمهوری آمریکا انتشار یافت.
بخش قبل را اینجا بخوانید:
ترجمه یاسمن نوذری
کلوس بیسنباخ
Klaus Biesenbach
مدیر MoMA Ps1 و کیوریتر اصلی در MoMA
در سال ۲۰۱۶ بزرگترین مشکلی که دنیای هنر با آن دست و پنجه نرم میکند این است که از بیرون اغلب آن را با بازارهنر اشتباه میگیرند و در داخل دنیای هنر هم افراد ارزش آثار هنری را به قیمت آن میدانند. اگر ما تا این حد درگیر بازار هنر نبودیم و بیشتر به خود هنر میپرداختیم، در این دوره سخت از لحاظ سیاسی برای سراسر دنیا- با جنبش اصولگرایان و دموکراتها و برکسیت- رفتار متفاوتی نشان میدادیم و خلاقانهتر با این چالشها روبهرو میشدیم. به هر حال هنرمندان اتفاقات آینده را پیشبینی میکنند و راههای متفاوت نگاه کردن به چیزها را به ما نشان میدهند.
جوزف بویز در Documenta سال ۱۹۷۲ دفتری برای اجرای دموکراسی تاسیس کرد که به مدت سه ماه دایر بود و در آن با همه صحبت میکرد. من آن موقع در مقطع ابتدایی درس میخواندم و بحثها را به خاطر دارم. این بحث ها فقط به دنیای هنر محدود نمیشد و کل جامعه را در بر میگرفت. گفتگوها این آگاهی را به همراه داشت که هر رفتاری که فرد انجام میدهد سیاسی است و به وظیفهی مدنی شخص برمیگردد. مثلا نافرمانی مدنی راه جسورانهای برای نگاه کردن به جامعه به عنوان یک جنبش به ماعرضه میکند.
من از هنرمندانی که میشناسم یا با آنها کار میکنم میخواهم شیوههای نگریستن متفاوت به این شرایط سیاسی، اقتصادی، محیط زیستی و اجتماعی چالش برانگیز و جدید را به ما نشان دهند.
Naima J. Keith
نعیما جی. کیت
Naima J. Keith
نایب رییس موزه آفریقایی/آمریکایی کالیفرنیا
واکنش ابتدایی من در مقابل این سوال (که مشکل دنیای هنر چیست) عدم تنوع و گوناگونی آن است. تحقیقات اخیر سازمان Mellon نشان میدهد که تنها تعداد بسیار محدودی از مدیران، کیوریترها، استادان و مجموعه داران هنری سیاه پوستند. من معتقدم که راه حل این عدم توازن علاوه بر تنوع انتخاب در مراحل استخدام، درایجاد فرصتهای آموزشی هدفمند نیز هست. من از کار کردن در کنار افرادی که با کارمندان خود ارتباطی آموزشی برقرار میکنند و در آینده فرصتهای شغلی مناسب برایشان مهیا میکنند، سود زیادی بردم.
با وجود اینکه گوناگونی برای من مسئله مهمی است اما اخیرا موضوع دیگری نیز در مقام نایب رئیس موزه آفریقایی/آمریکایی کالیفرنیا ذهن من را به خود مشغول کرده است: اعمال خیرخواهانه. تقریبا بعد از یک سال کار کردن در موزه و جمع کردن پول برای برنامهها و نمایشگاههای آن میتوانم به شما بگویم که ” بسیار کار پیچیده ای است.” زمانی که یک موسسه با میزان بی سابقهی اهداییها رو به رو میشود در حالیکه موسسه دیگری مجبور است حتی از بخشهای ضروریش هم بزند تا به کار خود ادامه دهد، حد وسط کجاست؟ بیشتر موسسه ها با کمتر شدن تعداد حمایتگران خود روبهرو هستند. این حمایتگران بیش از پیش دنبال سودی هستند که از اهدایی خود میبرند. بیشتر آنها رویکردی هدفمند را ترجیح میدهند و پول خود را به مالکیت و تحصیلات اختصاص میدهند. کمک های تحصیلی و موسسه ها هم اکثرا همین الزامات را دارند و موزههای بزرگی چون Getty و Met هم برای برطرف کردن نیاز مالی به همین موسسه ها روی میآورند. از این رو پول جمع کردن برای حمایت از عملکرد معمول موزه تقریبا غیرممکن شده است.
موزه آفریقایی/آمریکایی کالیفرنیا دولتی است. به این معنا که تحت حمایت دولت است. با وجود اینکه این تا حدی به کار موزه ثبات میدهد(با وجود محدودیتهایی که اعمال میشود.) اما چون بودجه باید تحت نظارت ایالت کالیفرنیا باشد ممکن است کم و زیاد شود. برای همین موزه برای مهیا کردن هزینه کافی برای گذران روزانه موزه مثل چاپ کاتالوگ نمایشگاهها باید به منابع خارجی روی آورد.
اما در وضعیت کنونی برای موزهای مثل موزهی ما که هدفش برپایی ساختمانی جذاب یا برگزاری نمایشگاهی از آثار معروف ترین هنرمندان نیست، پول جمع کردن کار سختی میشود. با گزینههای محدودی که پیش پای موزه قرار میگیرد، موزه برای تامین مالی مثل گالری ها عمل میکند و همین باعث میشود که تفاوتش با فضای تبلیغاتی کمتر شود و حمایتش را از هنرمندان جوان قطع کند. مخصوصا هنرمندان رنگین پوست که همین حالا هم آثارشان بسیار کم ارائه میشود.
در این دوره سخت موزهی ملی تاریخ و فرهنگ آفریقایی آمریکایی به راه حل جدیدی رسید و با گشودن درهایش به روی همه منابع مالی متفاوتی پیدا کرد. از کلیساها گرفته تا حمایتگران شخصی مثل تهیه کنندهی تلویزیونی شوندا رایمز با اهدای ۱۰ میلیون دلار و ..) ۷۴ درصد از کسانی که به این موزه کمک کردند آفریقایی/آمریکایی بودند و هر کدام بیش از یک میلیون دلار اهدا کردند که جمع آن بیش از توقع موزه بود.
موزهی ملی تاریخ و فرهنگ آفریقایی با درک این نکته که هدفش ممکن است برای بخشهای دیگر جامعه هم جذاب باشد، توانست از موسسات متفاوتی کمک مالی جمع کند. درک این نکته برای موزههای دیگر نیز الزامی است. با مشخص کردن و قابل دسترسی کردن هدف موزه برای موسسات مختلف میتوان روی کمک های مالی بیشتری حساب کرد. موزهها باید سخت کار کنند تا بتوانند منفعتی به بخشهای گستردهتری از جامعه برسانند تا بتوانند حمایتگران تازهای پیدا کنند. این شیوه برخورد برای بقای هر موزهای در آینده الزامی است.[/one_half_last]