درباره‌ی نمایشگاه آثار مریم کبیری |انار یلدا

درباره‌ی نمایشگاه آثار مریم کبیری، «انار یلدا»،
در نگارخانه‌ی کبیری
سایه‌ی نیاکان فراموش شده‌ی ما
سایت تندیس به قلم حافظ روحانی


از میانه‌ی دوره‌ی سلطنت سلسله‌ی صفویه تا میانه‌ی دوره‌ی حکومت قاجار، هنر ایران داشت یک‌سره تغییر می‌کرد؛ این تغییر نه فقط در خود مصنوعات هنری که در سلیقه، در تغییر و تنوع خریداران و حامیان آثار هنری و در آموزش هنر قابل پیگیری است. به واقع در فاصله‌ی یک دوره‌ی حدوداً ۲۰۰ ساله، هنر ایران دست‌خوش عمیق‌ترین تغییرات شد که در نهایت بنیان هنر ایرانی را عوض کرد و به فرهنگ کنونی منجر شد که از یک‌سو تحت‌تأثیر فرهنگ جهانی است و از سوی دیگر حال و هوا و به اصطلاح لهجه‌ی خود را حفظ کرده است.

 مریم کبیری
اما این‌که چه اتفاقی این‌چنین شالوده‌ی هنری ما را متحول کرد، سؤال اصلی است. هنرمندان به واقع در طول دو سده، تنها تغییرات بنیادین در نگاه و ذائقه‌ی ایرانی را نمایش دادند و خود آغازگران راهی بودند که هنر نوگرای ایرانی را ساخت که خود تصویری از فرهنگ امروزین ایران است. ولی چرا تغییر زیست و ذائقه‌ی ایرانی با تغییر بنیان‌های هنری همراه شد مسأله‌ی مهمی است. به نظر می‌رسد که آن‌چه هنرمندان را واداشت تا هنرهای آشنا را کنار بگذارند و به سراغ شیوه‌های نوین تصویرگری برآیند، صرفاً تقلیدی از غرب نبود، هر چند که نمی‌توان تمایل ایرانی به دنباله‌روی از هنر غربی را نادیده گرفت، ولی برای اولین بار در این دوران بود که هنرهای آشنای ایرانی ناکارآمدی خود در مقابل تغییر و تحولات جدید را نشان دادند. هنرهایی چون نگارگری، گل و مرغ یا شبیه به آن‌ها صرفاً نمایشگر زیباییِ ناب بودند، آن‌ها تصویری هوش‌ربا از جهانی زیبا را نمایش می‌دادند، این در حالی بود که در سیاق و نگاه جدید، نگاهی که همراه با خودآگاهی و ادراک جهان بیرون بود، زیبایی اتفاقاً جایی نداشت. حالا هنرمندان، همراه با همه‌ تلخی حقیقت را می‌دیدند و سیاهی واقعیت‌ها را. و این واقعیت‌ها را دیگر نمی‌شد با ابزار نگارگری یا گل و مرغ و شبیه به آن نمایش داد، چون از یک طرف این هنرها در چارچوب‌های ریشه‌داری تعریف شده بودند که تغییرشان اگر نه ناممکن، بسیار مشکل بود و از سوی دیگر زیبایی مصور در این نگاره‌ها امکان «بیان» را از هنرمند می‌گرفت. به واقع هنرمند تنها می‌توانست از طریق یک نگاره زیبایی جهان را تصویر کند، بی‌آن‌که قلم‌گیری‌ها و پردازهای ظریف به او امکان دهند تا خلقیات‌اش را بیان کند. مریم کبیری
مریم کبیری در نمایشگاه «انار یلدا» در نگارخانه‌ی کبیری به سراغ شیوه‌های نقاشی ایرانی رفته است که سال‌ها پیش از جریان اصلی هنر ایران خارج و به حاشیه رانده شده‌اند؛ در آثار او می‌توان نمونه‌هایی از نگارگری، گل و مرغ، فرنگی‌سازی و مکتب زند و قاجار را دید. با این‌حال هنرمند در چند نمونه به سراغ شیوه‌های نوین رنگ‌گذاری هم رفته است و از قاعده‌ی سایر آثار عدول کرده.

 مریم کبیری

با این‌حال نمایشگاه کبیری نه به واسطه‌ی ارجاع به هنرهای قدیمی ایرانی که به واسطه‌ی نگاه‌ شکل می‌گیرد؛ نگاهی که هنوز هنر را در قالب امر زیبا تعریف می‌کند و می‌کوشد تا با پرد‌ه‌های‌اش این زیبایی را تصویر کند. به واسطه‌ی همین نگاه است که احتمالاً هواداران هنر نوگرا آثار او را کهنه ارزیابی خواهند کرد، آثاری که بی‌توجه به باورها و رخدادهای هنر معاصر از یک الگوی کهنه‌ی زیبایی‌شناسی تبعیت می‌کنند.

نه فقط عنوان نمایشگاه، «انار یلدا»، که نحوه‌ و نوع آثار، پوستر و … تعریف و نگاه به هنر به عنوان امر زیبا را با مفهوم پیچیده و بغرنج سنت یکی می‌کنند. با این‌حال عنوان و زمان برگزاری نمایشگاه در آخرین روزهای پاییز و هم‌زمان با شب یلدا به ما یادآوری می‌کند که چگونه سلسله‌ای از مضامین و مفاهیم، از قبیل زیبایی و سنت در کنار هم قرار گرفته و با هم تعریف می‌شوند. اما در عین‌حال هنرمند با تغییراتی اندک این اشکال قدیمی‌تر هنر را با روزگار ما هماهنگ کرده است. به عنوان مثال نقاش برای سهولت بسیاری از آثار را بر روی چوب اجرا کرده تا حمل و نقل و نمایشش برای علاقه‌مندان راحت‌تر باشد. به همین روال هنرمند بسیاری از فرم‌ها را ساده ساخته. این ساده‌سازی از چند جهت اهمیت دارد؛ از یک طرف زمان کار روی هر اثر را کم و هم‌زمان مقدار مواد کار را نیز محدودتر می‌کند که در نتیجه هزینه‌ی تولید هر نقاشی کم‌تر شده و در نتیجه قیمت آن هم پایین‌تر می‌آید و از سوی دیگر هر اثر خلوت می‌شود که با سلیقه‌ی امروزین اتفاقاً هم‌سوتر است. مریم کبیری
دو اثر بزرگ هنرمند، شامل دو تابلوی رنگ روغن به شیوه‌ی مکتب زند و قاجار به‌ترین نمونه‌های برای توصیف آثار ارائه شده در نمایشگاه هستند؛ هنرمند در این آثار کوشیده که تا حد امکان به شیوه‌ی سنتی هنرمندان مکتب زند و قاجار وفادار باشد و به این ترتیب در عین رعایت سنت‌های تصویرگری در مکتب زند و قاجار از حداقل عناصر تزئینی استفاده کرده باشد. بر خلاف این دو اثر که هنرمند تا حد بسیار زیادی به سنت‌های بصری و تصویرگری مکتب زند و قاجار وفادار بوده، در مجموعه‌ی گل و مرغ‌ها و فرنگی‌سازی کبیری ترجیح داده تا حد امکان فرم‌ها را ساده کند. به واقع تنها شیوه‌ی پرداز در مجموعه‌ی گل و مرغ‌ها ست که آن‌ها را به سنت‌های تصویرگری ایرانی وصل و آن‌ها را به نگارگری نزدیک می‌کند. در فرنگی‌سازی که ملهم از کاشی‌کاری اواخر دوره‌ی قاجار و اوائل دوره‌ی پهلوی اول هستند هنرمند باز هم فرم‌ها را ساده کرده است و هر چند تا حد زیادی به سنت‌های کاشی‌کاری و فرنگی‌سازی وفادار بوده، ولی در عین‌حال کوشیده تا حد امکان این اثر را با تعاریف و نیازهای امروزی هماهنگ کند. از همین‌رو او اثر را بر روی چوب اجرا کرده است و ابعاد آن را در حدی گرفته که بتوان آن را به روی دیوار نصب کرد.
در مجموعه‌ی دیگری از آثار که می‌توان آن‌ها را ملهم از امپرسیونیسم یا اکسپرسیونیسم نامید، هنرمند با استفاده از رنگ‌های مکمل و ضرب قلم‌های مورب فضایی زیبا را در نقاشی فراهم کرده است. به این ترتیب است که این مجموعه از جهت ارجاع به قواعد تصویرگری ارتباط ماهوی با دیگر آثار نمایشگاه ندارد، ولی از جهت نگاه و سلیقه‌ی کلی با دیگر آثار نمایشگاه ارتباط دارد و فضای کلی را چندان مخدوش نمی‌کند.
نمایشگاه «انار یلدا» احتمالاً از تصور امروزین ما از هنر فاصله‌ای بعید دارد، با این‌حال این نمایشگاه با تصور و تعریف‌اش از هنر هماهنگ است و هر چند به‌ترین نمونه‌ها نیست، ولی در عین‌حال برای یک نگاه و سلیقه ساخته شده‌اند که با توجه به هم‌زمانی با شب یلدا به دنبال جذب مخاطبان خاص خود است و نه بیش‌تر.[/one_half_last]