بخش چهارم | کتاب سوم
چه کسی کتابهای هنر من را دزدید؟! (پرونده معرفی کتاب)
سایت تندیس به قلم علی یحیایی
به دوستانتان هم بگویید این کتاب را بخوانند!؟
این کتاب به کار چه کس میآید؟ این کتاب به درد چه کس نمیخورد؟ این کتاب درباره چیست؟ اون کتاب چرا خوبه؟ ای کاش گزیدهای از مفاهیمش بود! ای کاش میشد فهمید به کار تحقیق من میآید؟ کاش میشد سریع فهمید درباره چیه؟ این همه کتاب درباره هنر، کدومش الان برای من خوبه؟ چرا انقدر پیچیده است؟ چرا تخصصی نیست؟ کجا دنبالِ جواب برای پرسشم دربارهی هنر باشم؟ مگه هنر فلسفه داره؟ چرا باید درباره هنر بخوانیم؟ چندتا کتاب خوب درباره هنر بگو؟ پاسخِ همه این پرسشها در پروندهی معرفی کتاب!!!
کتاب چند نامه به هنرمندی جوان ـ ترجمه : ـ ۸۵ صفحه
کتاب ((چند نامه به هنرمندی جوان)) از جمله کتابهایی است که بارها و بارها خوانده میشود و باز هم خودش را از تک و تا برای دوباره خواندنش نمیاندازد، از جمله کتابهایی است که خواندنش در زمانی که از رفتار جامعه با هنر و یا برخورد گالری و خریدار با خودتان و اثرتان دلسرد شدهاید به فریادتان میرسد و همچون آب بر آتش آرامتان میکند. کتاب ((چند نامه به هنرمندی جوان)) پُر است از نصایحی که پیش بزرگان و پیشکسوتان هنر به دنبالش میگردید. کتابی که شما را به صبر، دقت، اعتماد به نفس و تلاش هر روزه دعوت میکند. این کتاب را من بارها که نا امید شدم خواندم، بارها که امیدوار شدم هم خواندم، هر دو بار مُمِدّ حیات و مفرح ذات بود. کتابی را که آرش صداقتکیش به خوبی ترجمه کرده است ایده خلاقانهی مجله آرت آن پیپر(Art on Paper) است که در سال ۲۰۰۵ در ویژه نامه خود با دوارده نامه منتشر کرد و بعد از آن با همکاری پیتر نزبت، شلی بنکرافت و سارا اندرس کاملتر شد و به بیست و سه نامه رسید و با عنوان (Letters to a young artist) در قطع جیبی با جلد سبز در سال ۲۰۰۶ وارد بازار کتاب شد، ترجمه صداقتکیش بر اساس این کتاب است.
ماجرای کتاب از این قرار است که هنرمندی جوان در نیویورک در روبرو شدن با شرایط پیچیدهی هنرِ معاصر و نگرانیش از شرایط اقتصادی و فروش آثارش تا توجه به اصالت اثر و خود بودنش، از ایدهآل گرایی هنری تا واقعیت گرایی بازار هنر و خریدارها، از انزوای شخصی تا جمع گرایی در جامعه هنری دچار سردرگمی میشود و تصمیم میگیرد از هنرمندهای معتبری که روند رشد آنها نشان از عشقشان به هنر دارد، پرسش کند و راهنمایی بخواهد. کتاب در نهایت پاسخ هنرمندها به نامهای است که برای آنها فرستاد.
گزیده ای از نامه هنرمند جوان” زمان زیادی را در تنهایی، آن هم در شهری مملو از آدم، سر میکنم. چند دوست معدودی که پیدا کردم هنرمند هستند. بیشتر آنها نمایشگاه داشتند و کارشان فروش میرود. اما من نه، اگر چه شانس آن را داشتم. میخواهید به من بگویید کمال گرا، اما فکر کنم برای هنرمندان مهم است خودشان را بشناسند و بعد کارشان را نمایش دهند…با جنبههای متفاوت و زیادی از مسائل مالی هنر دست و پنجه نرم میکنم که در حال حاضر به نظر میرسد توسط حرص و مُد هدایت میشوند.”
گزیدهای از پاسخ ژو بینگ(Xu Bing) ” همیشه بر این گمان بودهام که اولین قدم برای هنرمند شدن مشخص کردن این نکته است که هنر چیست و اصول آن کدام است؟….به نظرم هر جا زندگی کنی با مشکلات خاص آن جا روبه رو میشوی. اگر مشکل داشته باشی، هنر هم داری. مصیبتها و بدبختیهایت عملا منبعی برای خلاقیت هنری تو هستند. فقط کار کن و نگران کشف شدن استعدادت نباش.”
گزیدهای از پاسخ گرگوری آمنف(Gregory Amenoff) ” از قدیم گفتهاند:((بگذار کارگاه تو پناهگاهت باشد)). دچار توهم نشو…تجارت هنر، علیرغم ادعاهایی که ((محصول فرهنگی)) را احاطه کرده است، بیشتر شبیه تجارت و بازارهای دیگر است تا هنر… آیا میتوانی شکلی غنی و پربار برای زندگی خلاقانهات، بدون توجه به معیار شهرت و موفقیت مالی، تصور کنی؟ ”
گزیدهای از پاسخ الیزابت مورای(Elizabeth Murray) “وقتی تصمیم گرفتی حرفهای کار کنی، انگیزه اصلی هنرمند شدنت را فراموش نکن….به هنر پرداختن نیاز به تنهایی زیادی دارد، ولی با گذشت زمان فهمیدم، علاوه بر تنهایی به همهی زندگی نیاز دارم. نمایش آثارـ و نهایتا فروختن کارـ کاری شیطانی نیست، عملی طبیعی است. با این کار روح خودت را نمیفروشی، تنها زندگیات را میچرخانی. البته مجبور نیستی کاری را بکنی که فکر میکنی غلط است”
گزیدهای از پاسخ جون جونس(Joane Jonas) ” اغلب اوقات کارهای جذابی را میبینیم، کارهایی زیبا، ولی به نظر میرسد بیش از اندازه به گذشته تکیه میکنند. بدون خطر کردن، همان دوران قدیم را تکرار میکنند.”
گزیدهای از پاسخ استفان شور (Stephen Shore)” در واقع ممکن است آنقدر پول درآوری که زندگی خود را بچرخانی. حتا خوب زندگی کنی. هیچ نکته منفیای در آن وجود ندارد. بدبختی وقتی شروع میشود که پول شروع به تاثیر گذاشتن بر انگیزهها و تصمیمهای تو میکند. اگر کارت احتیاج دارد که رشد و تغییر کند، ممکن است لازم باشد روشی را که باعث شهرت تو شده، کنار بگذاری..”
گزیدهای از پاسخ جان بالدساری(John Baldessari) ” برای رسیدن به پول یا شهرت کار هنری نکن!…و اما دربارهی پول: اگر استعداد داری و همه فکر و ذکرت هنر است، راه حل آن را پیدا خواهی کرد.”
گزیدهای از پاسخ کای گو-کیانگ(Cai Guo-Qiang) ” نکته مهم این است که هدف داشته باشی و راهی هنرمندانه برای رسیدن به آن پیدا کنی و در طول راه اعتقاد به هدفت را از دست ندهی و خلاق باقی بمانی.”
گزیدهای از پاسخ جسیکا استاکهولدر(Jessica Stockholder) “در محیطهای نقد هنری و مسائل نظری افراد پیوسته در حال حرف زدن دربارهی بیمعنا بودن و شکست خوردن هنر پیشرو هستند. توصیه میکنم حتا برای یک لحظه هم این حرفها را باور نکنی. تو انسانی، مسلح به ارادهی آزاد و ابزار برای کشف و درک آن.”
گزیدهای از پاسخ یوکو اونو(Yoko Ono) ” ممکن است تنها دو نفر با کارهای تو ارتباط برقرار کنند، ناراحت نباش. قضیه وقتی ناراحت کننده میشود که از کاری که انجام میدهی خوشحال نباشی…کار تو، بدون توجه به کیفیت آن، بر دنیا تاثیر میگذارد و در مقابل ده برابر آن چیزهایی که شاخته بودی به تو برمیگرداند.اگر آشغال درست کرده باشی، زباله گیرت میآید. اگر آشفتگی بیرون داده باشی، سردرگم میشوی و اگر اثری زیبا درست کرده باشی، ده برابر آن زیبایی در زندگیات دریافت میکنی. راه و رسم دنیا این است.”
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]بخشهای قبل را اینجا بخوانید:
[/one_half_last]