درباره عکاسی | قهرمانی در دیدن

سایت تندیس تلخیص نیلوفر تقی پور |بخش چهارم کتاب درباره عکاسی

نوشته سوزان سونتاگ |قهرمانی در دیدن  قسمت اول

انتشارات حرفه نویسنده ترجمه نگین شیدوش

این بخش در دو قسمت منتشر می‌شود.

بسیاری از مردم موقع عکس‌گرفتن مضطرب می‌شوند و می‌ترسند دوربین آنها را تایید نکند و وقتی عکسشان جذاب‌تر از خودشان نیست سرافکنده می‌شوند چون خواهان یک تصویر ایده آل از خودشان هستند. پس از ابداع روش روتوش نگاتیو و قابلیت دروغگویی دوربین عموم مردم به گرفتن عکس از خودشان ترغیب شدند که عواقب این دروغگویی برای عکاسی جدی‌تر از نقاشی بود. چرا که یک نقاشی تقلبی تاریخ هنر را تحریف می‌کند اما یک عکس دستکاری شده واقعیت را جعل می‌کند.


آن چیزی که مردم را به عکس گرفتن وامی‌دارد دیدن یک چیز «زیبا» ست و هیچ وقت کسی «زشتی» را با دیدن عکس‌ها کشف نکرده است. نقش دوربین در زیبا کردن جهان آن‌قدر موفقیت آمیز بوده که عکس‌ها بجای خودِ جهان‌ به معیار زیبایی تبدیل شدند. ما یاد گرفتیم که خودمان را به شکل عکس ببینیم و جذاب بودن کسی بدین معناست که در عکس خوب می‌افتد. عکس‌های خودشان زیبایی می‌آفرینند و آن را تا نهایتش مصرف می‌کنند مثل منظره غروب آفتاب که دیگر چیز تکراری و لوسی‌ست چون خیلی شبیه عکس است.

قهرمانی در دیدنبسیاری از مردم موقع عکس‌گرفتن مضطرب می‌شوند و می‌ترسند دوربین آنها را تایید نکند و وقتی عکسشان جذاب‌تر از خودشان نیست سرافکنده می‌شوند چون خواهان یک تصویر ایده آل از خودشان هستند. پس از ابداع روش روتوش نگاتیو و قابلیت دروغگویی دوربین عموم مردم به گرفتن عکس از خودشان ترغیب شدند که عواقب این دروغگویی برای عکاسی جدی‌تر از نقاشی بود. چرا که یک نقاشی تقلبی تاریخ هنر را تحریف می‌کند اما یک عکس دستکاری شده واقعیت را جعل می‌کند.

قهرمانی در دیدنعکس‌ها صرفا واقعیت را به شکل واقع‌گرایانه ارایه نمی‌دهند بلکه این واقعیت است که به لحاظ میزان وفاداری به عکس‌ها مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. در ابتدای اختراع دوربین آن را شکلی جدید از یادداشت برداری تصور می‌کردند که فریبندگی‌اش دقیقا به علت غیرشخصی بودنش بود. از عکاس‌ها انتظار می‌رفت تا کاری بیش دیدن صرفِ شگفتی‌های مورد تحسین همگان انجام دهند. آنها می‌بایست با انتخاب‌های بصری جدید چیزهای جذابی می‌آفریدند و دیدن عکاسانه به معنای قابلیت کشف زیبایی در چیزهای که همه می‌بینند اما بی تفاوت از کنار آنها در می‌شوند.

قهرمانی در دیدناختراع عکاسی به عنوان ابزاری برای خلاص کردن آدم‌ها از بار سنگین جمع آوری مداوم اطلاعات و داده‌های حواس مورد استقبال قرار گرفت و کاربران به سرعت متوجه شدند که هرگز هیچ کس عکسی از یک چیز واحد نمی‌گیرد و این فرض که دوربین تصویری غیرشخصی ارایه می‌دهد جای خود را به واقعیتی داد که نشان می‌داد عکس‌ها برآنچه وجود دارد و فرد می‌بیند گواهی می‌دهد و صرفا ثبت و سند نیستند بلکه ارزیابی از جهان است و در نهایت « دیدعکاسانه » شیوه‌ی جدیدی برای دیدن و فعالیتی برای انجام بود.

قهرمانی در دیدناز زمان اختراع دوربین‌ها نوعی قهرمانی در دیدن در جهان رواج یافته که الگوی جدیدی از فعالیت مستقل را به ارمغان آورده است که به فرد امکان نشان دادن حساسیت‌های فردی اش را می‌دهد و با این شکل از دیدن که فعال و ارزش‌گذارانه بود، دنیا را به دام می انداختند. حالت جستجوگری به تدریج تبدیل به مشخصه عکاسان در ذهن عامه‌ی مردم شد و عکاس دیگر به یک قهرمان مدرن شبیه یک فضانورد یا یک مردم شناس شده بود.قهرمانی در دیدن
قداست بخشیدن به زندگی روزمره و آن نوع زیبایی که تنها دوربین آشکار می‌کند گوشه‌ای از واقعیت مادی‌ایست که به طور معمول قدرت جدا کردن آن وجود ندارد، از اهداف اصلی جستجوی عکاس به حساب می آیند و بعدها هنگامی که حالت معمول دیدن کنار رفت، تنها چیزی زیبا بود که چشم نمی‌توانست ببیند و وعده‌ی حظ بصری بی پایان می‌داد.قهرمانی در دیدن

عکاسی در سیاحت عوالم اجزای کوچک به نتایج خیره کننده‌ای رسیده بود و به عنوان پلی بین هنر و علم و نگاهی انتزاعی در فاصله میان دو جنگ جهانی، نقش مهمی را ایفا می‌کرد. باور رایج این است که عکاسی ابزاری برای شناخت چیزهاست و نفس خود دیدن را با طرح ایده دیدن برای دیدن تغییر دادند. “دیدنی” مبتنی بر پیش فرض‌هایی درباره چیزهایی که ارزش دیدن داشتند یعنی همان روح مشترک تمام جنبش های مدرنیستی در هنر.قهرمانی در دیدن

ادعای عکاسی مبنی بر اینکه آنها چیزی متفاوت از ثبت صرف واقعیت است به خوبی نشان می‌دهد که نقاشی تا چه حد برعکاسی تاثیر گذاشته است اما عکاسی با ارایه تصاویر واقع‌گرایانه که در انحصار نقاشی بود زمینه را برای مهم‌ترین رسالت مدرنیستی نقاشی، یعنی انتزاع فراهم کرد و نقاشی توانست از موضوعاتش فراتر رود که هدف غایی نقاشی مدرنسیتی محسوب می‌شد. هرچه نقاشی روز به روز مفهومی‌تر می‌شد شعر هم بیشتر به سمت امر دیداری و محسوس رو آورد. تعهد شعر به وجه عینی و ملموس چیزی شبیه تعهد عکاسی به دیدن محض است.

[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]

قسمت قبل را اینجا بخوانید:

[/one_half_last]