نگاهی به نمایشگاه باستانی‌ها | ثمیلا امیرابراهیمی

هنرمند، هنر و انسان
سایت تندیس به قلم حافظ روحانی
ثمیلا امیرابراهیمی، از ابتدای انقلاب تا همین روزها، همیشه هنرمندی پرکار بوده و هست. نمایشگاه‌های متعدد، همکاری با نگارخانه‌های گوناگون و دوره‌های کاری متنوع نشان دهنده‌ی همین پرکاری و مؤید کوشش او برای تجربه کردن راه‌ها و شیوه‌های مختلف است. ثمیلا امیرابراهیمی، در تمام طول این سال‌ها بی‌وقفه کار کرده است و تقریباً همه ساله در نمایشگاهی یکی از مجموعه‌های‌اش را نمایش داده است.

نقد قبلی را اینجا بخوانید:


ثمیلا امیرابراهیمی، از ابتدای انقلاب تا همین روزها، همیشه هنرمندی پرکار بوده و هست. نمایشگاه‌های متعدد، همکاری با نگارخانه‌های گوناگون و دوره‌های کاری متنوع نشان دهنده‌ی همین پرکاری و مؤید کوشش او برای تجربه کردن راه‌ها و شیوه‌های مختلف است. ثمیلا امیرابراهیمی، در تمام طول این سال‌ها بی‌وقفه کار کرده است و تقریباً همه ساله در نمایشگاهی یکی از مجموعه‌های‌اش را نمایش داده است. مجموعه‌ی کنونی اما نشان دهنده‌ی وجه و شیوه‌ای متفاوت از علاقه‌مندی او ست. به واقع در نمایشگاه «باستانی‌ها» ما انگار با یک سویه‌ی کاملاً جدید از هنرمندی مواجه می‌شویم که در تمام طول این سال‌ها نقاشی‌های‌اش را به ما نشان داده بود، ولی این‌بار تصمیم گرفته تا چیزی جدید را به ما نشان دهد.ثمیلا امیرابراهیمی

مجموعه‌ی «باستانی‌ها» چیزی شبیه به یک سرگرمی است؛ انگار که هنرمندی در طول دو دهه به سراغ یک سرگرمی رفته و حالا آن‌ها را در قالب یک مجموعه نمایش می‌دهد. اول از همه «باستانی‌ها» حاصل تجربیات هنرمند در قالب چاپ دستی و تعدادی مجسمه است. این در حالی است که هنرمند پیش‌تر، بخش عمده‌ی آثار نقاشی خود را به تماشای گذاشته بود. دوم تاریخ آثار و البته نوشته‌ی کوتاه هنرمند برای این نمایشگاه نشان می‌دهد که این آثار در دو سه مقطع زمانی شکل گرفته‌اند. دوره‌ی اول به حدود ۲۵ سال پیش برمی‌گردد و دوره‌ی دوم انگار در همین یک سال اخیر انجام شده‌اند و حالا در قالب یک مجموعه به نمایش در آمده‌اند. سوم این‌که هنرمند در مجموعه‌ی «باستانی‌ها» دست به بازسازی نقش‌مایه‌های باقی مانده از اشیاء باستانی به جا مانده از تمدن‌های قدیم ایران زده است، با این‌حال به چند دلیل به نظر می‌رسد که هنرمند کوشیده تا چیزی را نمایش دهد که فراتر از یک بازسازی صرف است، بلکه کوششی است برای رسیدن به بیانی تازه از طریق اجرای دوباره‌ی این نقش‌ها در قالب‌هایی تازه.ثمیلا امیرابراهیمی

هنرمند از دو شیوه برای نمایش نقش‌مایه‌های باستانی‌اش استفاده کرده است؛ مجموعه‌ی نخست حاصل اجرای آن‌ها به شیوه‌ی مونوپرینت است، ولی بعدتر بخش عمده‌ی این مونوپرینت‌ها با حاشیه‌‌ی طرح و نقش دار قاب شده و به نمایش درمی‌آیند و از سوی دیگر هنرمند تعدادی از نقش‌مایه‌ها را با تکه چوب‌ها و به شکلی بدوی بازسازی کرده و به شکل مجموعه‌ای از مجسمه‌ها به نمایش درآورده است. به واقع در حالی که هنرمند با اجرای هر نقش در قالب مونوپرینت کوشیده تا کاملاً به طرح اصلی وفادار باشد، با افزودن حاشیه و قاب پرطرح و نقش، مایه‌ای تازه به آن بخشیده و به واقع حضور خود و برداشت شخصی‌اش را نیز به این نقش‌مایه‌ها افزوده است.

با نگاه به مجموعه‌ی مجسمه‌ها می‌توان این حقیقت – حضور هنرمند و کوشش‌اش برای نمایش یک برداشت نو – را به عینه دید، جایی که او نقش‌مایه‌ها را از پس‌زمینه‌ی اصلی‌شان منفک کرده و آن‌ها را در یک قالب کاملاً تازه نمایش داده است.ثمیلا امیرابراهیمی

اما باید سؤال کرد که با این تغییر چه اتفاقی برای نقش‌ها می‌افتد یا در واقع به سراغ این پرسش رفت که آیا این شیوه‌ی جدید نمایش اصولاً نمایش‌گر چیزی تازه هست یا نه. در ابتدای راه باید به این موضوع دقت کرد که در مونوپرینت‌ها هنرمند با اجرای طرح و نقش‌مایه بر روی کاغذ طرحی اجرا شده بر روی یک کوزه یا یک سفالینه‌ را بر روی سطح دوبعدی اجرا کرده است. هنرمند در مرحله‌ی نمایش آثار به این موضوع واقف بوده که این نقش‌ها به واقع نه فقط بیان‌گر اعتقادات و باورهای انسان‌هایی بوده که این‌ها را قرن‌ها پیش ساخته و کشیده‌اند، بلکه در عین‌حال آن‌ها را بر روی اشیاء و دست‌ساخته‌های‌ روزمره‌ و کاربردی‌شان اجرا کرده است، پس آن‌چه الان برای ما به جا مانده، نه نمونه‌هایی از آن‌چه هنرهای زیبا خوانده می‌شود، بلکه نمونه‌ای از طراحی اشیاء و دست ساخته‌های کاربردی است.

ثمیلا امیرابراهیمی پس هنرمند دو شیوه‌ی گوناگون را به کار می‌گیرد تا دو کارکرد گونه‌گون این نقش‌ها را مؤکد کند؛ از یک طرف به سراغ بازسازی آن‌ها به شکل مجسمه‌ می‌رود که هم کوششی است برای نمایش شکل سه بعدی آن‌ها و هم کوششی است برای نمایش معنی و مفهوم اولیه‌ی این نقش‌ها که احتمالاً برای سازندگان‌شان معنا و مفهومی فراوان داشته. اما در مونوپرینت‌ها، هنرمند به سراغ حاشیه‌های پرنقش و طرحی رفته که این این آثار را در میان گرفته‌اند. با این‌کار هنرمند یک قاب و حاشیه‌ی پرنقش و طرح‌اش را نیز به اثر اصلی افزوده و به واقع آن را از محدوده‌ی چارچوب ساده‌ی مقوا رها کرده و فضایی به آن بخشیده که به طرح و نقش‌مایه امکان حیات و نفس کشیدن در محدوده‌ای فراتر از مقوا را می‌دهد.ثمیلا امیرابراهیمی

به این ترتیب هنرمند دو کار می‌کند؛ از یک طرف حضور خود را در این آثار به عینه و از طریق افزودن حاشیه‌ و هویتی تازه به این نقش‌ها اعلام می‌کند و از طرف دیگر با بیرون کشیدن آن‌ها از قالب قراردادی مقوا یا اجرای دو بعدی می‌کوشد تا آن‌ها را از محدوده‌ی زمان و مکان فراتر برده و به آن‌ها هویتی جهان‌شمول دهد. وقتی نقش‌ و طرح اجرا شده به شکل حاشیه‌های طرح‌دار در فضای اطراف مقوا تکرار و مؤکد می‌شود، بیننده با فضایی تازه و کاملاً متفاوت مواجه می‌شود که به جای تبدیل این نقش‌ها به شکل یک پدیده‌ی تزئینی که فقط به کار تماشا می‌آید، آن‌ها را در قالب یک پدیده‌ی بصری تصویر می‌کند که از محدوده‌ی چارچوب فراتر رفته و حضورش را در فضای امروز نگارخانه هم نمایش می‌دهد و آن‌ هم نه فقط به شکل طرح و نقش‌هایی به جا مانده از گذشته‌ای فراموش شده، بلکه در قالب یکی از نخستین باورهای انسان از هنر، به شکل هنری زنده و جهان‌شمول.ثمیلا امیرابراهیمی

ثمیلا امیرابراهیمی در مجموعه‌ی «باستانی‌ها» ما را دوباره به سرچشمه‌های هنر ارجاع می‌دهد، به جایی که هنر با زندگی همه روزه‌ی انسان‌ها، با باورها و شیوه‌ی زندگی‌شان ارتباطی مستقیم داشت. به روزگاری که بشر اولیه، در آستانه‌ی بنا کردن نخستین تمدن‌ها همه‌ی آن‌چه می‌اندیشیده و همه‌ی باورهای‌اش را به شکل این نقش‌مایه‌های بدوی و ساده برای ابد برای ما جاودانه کرده است.

ثمیلا امیرابراهیمی از ابتدا به کاربرد هنر و ارتباط آن با اجتماع و انسان اعتقاد داشته است، پس بیهوده نیست که به سراغ این نقش‌ها رفته است. بیهوده نیست که به سراغ نخستین تجربیات بشری رفته است و آثار کسانی را مطالعه کرده که بدون واسطه‌های نوینی که امروزه رابطه‌ی آزادانه ما با هنر را به شدت مخدوش کرده‌اند، با هنر و آثار هنری ارتباط مستقیم داشتند. «باستانی‌ها» نمایش بی‌شائبه‌ترین، مستقیم‌ترین، صادقانه‌ترین و بلاواسطه‌ترین رابطه‌ی تاریخی انسان با هنر است و به این ترتیب شاید کوشش هنرمند باشد برای یافتن این نسبت و رابطه‌ی مستقیم و بلاواسطه. به یک معنی نمایشگاه «باستانی‌ها» کوشش هنرمند است برای بازیابی رابطه‌ی صادقانه‌ی خودش به عنوان هنرمند با مخاطب، رابطه‌ای که در روزگار ما با وجود واسطه‌های گوناگون دست‌خوش تغییرات کامل شده است.

[/one_half_last][divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]