جمشید بایرامی عکاس و فیلمساز متولد تهران محله نازی آباد است. عکاسی را تجربی از زمان دفاع مقدس آموخته، عکاس مستند اجتماعی است و دارای نشان درجه یک هنری و برنده سیمرغ بلورین از جشنواره فیلم فجر. نمایشگاه در یونسکو، پاریس، موزه سلطنتی هلند، موزه هنرهای معاصر ایتالیا و بینال ونیز و بیش از ده نمایشگاه انفرادی در ایران و ۱۲ نمایشگاه بین المللی و همچنین چاپ پنج جلد کتاب و ساخت ده فیلم کوتاه و فروش آثار در حراجیهای کریستی و ساتبیز و بونمز را در کارنامه خود دارد.
سایت تندیس گفتگو کننده جاوید رمضانی
– نمایشگاه حاضر در مقایسه با نمایشگاه ۷ سال پیشتان در گالری آران تکنیک چاپ آثار شما عوض شده در این مدت چه اتفاقی افتاده است و خودت به چه نتیجهای رسیدی و سوال ما این است که در حوزه عکاسی این مسئله مطرح است که آیا face mount کردن کارخوبیه؟ آیا ماندگاری رو جواب میدهد؟ الان ما گرایشی را شاهدیم که به سمت چاپ آلترناتیو رفته و چاپهای قدیمی را دومرتبه دارند کار میکنند و ماندگاریش بیشتره. الان شما به چه نتیجهای رسیدید به عنوان استاد و فردی که سال هاست داره کار چاپ میکنه و عکاسی میکند، این قاطی شدن مدیا ها یکمقدار تعریف عکاسی را عوض کرده و دیگری، خروجی عکاسی رو زیر سوال برده، سوال من اینه که شما چی میبینید و الان خروجی که روی دیوار میآید به عنوان عکاسی فاین آرت چی باید باشد به نظر شما؟
هر اتفاق و اثر هنری را از دو زاویه میتوان بررسی کرد، یکی فرم و یکی محتوا. فرم خوب شامل رنگ، نور، کمپوزیسیون و … و محتوا اون چیزی که توش هست. من توی ورک شاپهایی که درس میدهم میگم خوب چی میخواهید بگید و به کی میخواهید بگین و چه جوری میگین؟ چی می خوای بگی اندیشه توست و جهانبینی تو و باورهای تو و سیری که کرده و شناختی که داشتی، شناخت درون و برون ، سیری که در درون خودت کردی و سیری که در برون خودت کردی، مثل حافظ و سعدی. حافظ نشست و جهانی رو کشف کرد و سعدی رفت و جهانی رو کشف کرد ولی هر دو سرمایه جهانی هستند. باید اون سفر به درون برای یک عکاس اتفاق بیافتد و یک اثر خلق شود. مثل یک نطفه است که روزی بسته میشه تا ۹ ماه طول میکشه این دوره تا زایش انجام شود، هنرمند سر اثرش بلاهایی را در درون خودش می کشد، چالش هایی هست و دچار غلیان میشه تا یک اتفاق و یک چیزی در بیاید و یا یک اتفاقی در جامعه میافتد، یک اتفاقی در بعد جهانی میافتد، همه اینها میتواند در درون آدم تاثیر بگذارد. مثلا برای خبر دختری که در هند ۲۰ نفر بهش تجاوز کردند و مرد حالم عوض شد و یک سوژه به ذهنم آمد. یا بچهای که در خانوادهای سوریهای که آمدند از دریا بگذرند و جنازه بچه آمده بود دم ساحل و جهانی را تکان داد و در خیلی از بچههای هنرمند هم همینطوره و تاثیر میذاره. هر اتفاقی که در جهان امروز میافته چه در بعد جهانی و چه در بعد خانوادگی در گذر زمان ماست و در گذر زندگی ما اینها تاثیر داره و اینکه هنرمند درون گراست یا برون گراست فرق میکند، سنتی یا مدرن هست هم فرق میکنه، یعنی همه اونها تازه میاد این تو و از این کارخانه چی درمیاد.
– متریال اینجا چه رابطه ای دارد؟ شما در نمایشگاه آران یک متریال گذاشتید و الان یک متریال دیگر؟
این بحث که می خواهیم چی بگیم و مخاطب شناسیه. شاید یه جایی من عکس ۴*۶ ارائه بدم بهتره و چرا باید بریم یه سری سایز رند ۴۰*۳۰ یا ۶۰*۴۰ کار کنیم و چرا فکر نکنیم یه روزی بیاییم نمایشگاه عکس ۴*۶ بگذاریم. قطعا اون هم یه پیامی میده و یک روزی هم من میرسم به اینکه روی کاغذ عکاسی در سایز ۱۵۰*۱۰۰ کار چاپ کردم. نسبتا اولین نمایشگاه عکسم رو یادم میاد دقیقا روی سایز A3 زدم در گالری سبز علی اکبر صادقی، بعد در گالری خانم سیحون سایز عکس من اومد روی ۶۰*۴۰ و در گالری آران رفت روی سایز ۱۵۰*۱۰۰ و امروز رسیدم در ۲۲۰-۲۱۰*۱۵۰٫ من در هر دوره در ضمیر ناخوداگاهم احساس میکردم من باید سایزم رو عوض کنم و بزرگتر کار بزنم. نمیتونم حتی برای خودم جواب پیدا کنم برای اینکه تحولاتی در آدم اتفاق میافتد که الزاما مهندسی داره که من به این سایز رسیدم ولی الان دارم نگاه میکنم که این سایز رو تو همین چند روز گذشته به شدت مورد توجه همه مردم قرار گرفته. من قبلا روی کاغذ عکاسی کار زدم و الان که اومدم روی بوم زدم یک چیزی بین نقاشی و عکاسی هست. برای همین یک حس نقاشی به من میده و برایم خیلی جالبه، حالا به یک متریالی رسیدم که متریال روی بوم برام حس جالبی میده که همه واکنش دارن و چقدر مورد توجه قرار گرفته ، چون اونها به من میگن که کار من موفق بوده یا نه و مردم و مخاطب به من الهام میدن.
– به نظر شما در این چند سال اخیر آنچه که ما در عکاسی فهمیدهایم (یا شاید چیز دیگری باشد) این است که به لحاظ فروش عقب رفته و آن موجی که به عنوان عکاسی آلترناتیو، فاین آرت و عکاسی استیج آمد و موجی که در دهه ۸۰ شاهدش بودیم که رشد کرد و حتی تا ۵ سال پیش هم کار میکرد ولی اینها رفتن کنار و الان استقبال نمیشه و ضعیف شده و نقاشی جایش را پر میکند. آیا شما فکر نمیکنید که جلو آمدن نقاشی باعث شده که سایزها بزرگتر شود آنچنان که در اروپای دهه ۸۰ به بعد که نقاشی وارد شد و کسانی مانند گورسکی آمدند و چاپهای بزرگ انجام دادند، و این تاثیر نقاشی و فشار نقاشی به عکاسی نیست؟
نکته ای که جالب است اینکه ما یک فروش داخلی داریم و یک فروش خارجی، الان اینکه می گویید بحث فروش این به کنار، مردم طبیعتا با نقاشی سابقه تاریخی دارند و هنوز باور دارن عکس رو میشه خرید و به قیمت بالاتر فروخت و از طرفی هم زمانی بود که خط نستعلیق رو دیگر کسی نمیخرید و الان خط نقاشی رو خوب میخرن و درواقع استقبال شده بین عکس و گرافیک، عکس و نقاشی یک بده بستانی میشود ولی نمیدونم به کدام سمت داره میاد ولی اتفاقاتی داره میافته. تا اینجا داریم بحث داخلی رو میگیم در خارج، ما بازار خودمان را در عکس داریم.
– موج جدید داریم ولی تداوم نداره، شما که ارائه خودتون رو دارید و هنوز هم شاید موج جدید یک تصویر جدید رو به کار بگیرن، و در بازار داخلی قضیه عوض شده.
در بازار داخل یه زمانی بچهها اومدن یه کارای خلاقانهای کردن و یه عدهای هم باور کردن و خریدن و متاسفانه یه گروهی آمدند بیشتر افتادند به یکسری کارهای تکراری و شعاری و حتی بدون مفهوم و خواستند سوار موج شوند ولی به اون فروش لطمه زد و اون هنر عکاسی نبود، یعنی یک نفر را آمدند هی تکثیر کردند.
– شما فکر نمیکنید کلا در دنیا فروش عکس کمتره و در آکشنها که نگاه میکنیم این نکته وجود دارد ولی همیشه یک آدمهایی تثبیت میشوند و این لحن که مشخصا ازش حرف میزنیم، عکاسی مفهومی است. ولی بعد از اون دیگر کسانی هستند که کارهایی کردند و زیاد به عکاسی تعهدی نداشتن و شاید بیشتر تعهدشان به هنر بود و نگاهی که خیلی از آنها عکاس نبودند و عکاس استخدام میکردند برای تولید اثر و دربند مدیا نبودند.
اگر عکس شیرین نشاط رو میگویید باید بگویم عکس ایشون رو دارن می خرن ولی نه از بُعد هنر، البته نمیگم هنر نیست به نظر من یک بخش آن سیاسیه، و الان با کانسپت چادر دیگه کسی کار نمیخره و اثر هنری نیست یا مثلا بگیم از کرخه تا راین فیلم خوبیه… یک آثاری محکوم هستند به زمان و مکان و در یک مکان و زمانی خریده می شوند و به عنوان یک اثر هنری ماندگار نیست.
– به بحث فنی برگردیم. حجم فایلهایی که خروجی میگیرید چقدر است؟
اونجوری نگاه نکردم ولی برای این کارها ۱۵۰dpi و عکس ها رو هم Raw و jpegمیگیرم ولی جالبه که این عکسها الان jpeg هستند و اصلاRaw استفاده نکردم.
– یعنی شما اصلا از فایل Raw خروجی نگرفتید؟
اصلا. فایل Raw برای این هست که بخوام رنگها رو تغییر بدم وقتی من رنگها رو خوب دارم چرا باید ببرم توی Raw.
– یعنی اطلاعات بیسیک عکس رو هم نیاز نداشتید؟
الان از کنتراستش راضی هستم و اصلا رنگ ها رو دست نمی برم و دربحث چاپ هم همینطوره کراپ هم نمیکنم یعنی اون لحظه که شاتر رو می بندم کار کامله.
– یعنی شما به هیستوگرام هم دست نمی زنید و اصلاح کنتراست نمیکنید؟
بله توی فتوشاپ هیچی، البته بعضی از عکس ها رو یک ذره کنتراست میدهم.
– اینجا عکسی دارید که دورش یه خط سفید داره و مشخصا مرز بین سوژه و بک گراند بوجود آمده این دست کاری شده؟
شاید اون لحظه که میخوایم Resize کنیم مجبور میشم. سایز بزرگتر بدهیم و چون یکسری از این ها رو با ۵D گرفتم و یکمقدار سایزش بالا پایین میشه شاید اتفاق افتاده. حتی در جایی رفله نور روی لباس افتاده اون رو من دست نزدم و میخواستم اوریجینالیته کار بمونه.
– درعکسی که شما گرفتید اون چادرها و بک گراند کنتراست به همین شکل بوده؟
هیچ دخل و تصرفی نشده.
پس هنور معتقدید که هیچ گونه دستکاری نباید روی فایل باشد؟
اصلا دخل و تصرف دوست ندارم و بلد هم نیستم.
– داجینگ برنینگ هم نکردید؟
هیچی، من همان جا عکس رو با نوری که میبینم می گیرم و فریمی رو که می گیرم کراپ نمیکنم، اون چیزی که هست دخل و تصرف نمیکنم و حتی شده دو روز صبرکنم و ساعتی که میخواهم را انتخاب میکنم.
– پس معتقد در لحظه هستید، درسته؟
درلحظه، مکان و همه چیز باید درست باشد.
– چرا پس فکر میکنید لحظه و زمان و مکان مهم هستند وقتی که هر لحظه که بخواهید میتوانید سوژه را بچینید و عکاسی کنید و نه زمان میخواهید و مکان هم میتواند هر جایی باشد، اگر شما به لحظه و زمان و مکان انقدر وفادارید پس چرا استیج بوجود میآورید؟
بعضی از عکسها چیدمان هستند و بعضی رئال.
– در چیدمان که فرقی نمیکند شما میتوانید کراپ کنید؟
من اعتقاد دارم اصلا دخل و تصرف نکنم ولی نور و مکان را درست انتخاب میکنم و زمان رو مثلا ۱۲ ظهر نمیگیرم که جزییات داشته باشم.
– پس تکنیکهای عکاسی را رعایت میکنید، این نمایشگاهتان چطور بود؟
من راضی هستم مخاطب هم باید نظر بدهد ولی به شخصه راضی هستم البته میخواستم این چند تا کار کوچک هم بزرگ باشد ولی از این اندازه و سوژه هم راضیم.
بله ما هم دیدیم که مخاطبان هم راضی بودند، این نمایشگاه روحی بود در فضای کم جان عکاسی معاصر که حرکت داشته و جذاب است.
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]