یادداشتی بر نمایشگاه ورووژا
آثار نقاشی هیرو شیخالاسلامی در گالری ثالث
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
پیکرههای هیرو شیخالاسلامی در عین تحرک واجد دکلمههای دردناکی پیرامون مفهوم اقلیم و سرگذشت قومی خرده فرهنگهای ایرانی است. رهایی در عین انهدام همراه با گسترش اندامهای پاچیده شده در جهان کادرهای هنرمندمیباشد.
هیرو شیخالاسلامی هنرمندی کُرد است. دو صفت، هنرمند و کُرد، یعنی معرفت و قومیت؛ کدام الویت دارد؟
گرچه مهم نیست. او تباری صاحب جمال و کمال دارد که بزرگان و مشاهیر معاصر آن را قدر نهادند و بر صدر جای دادند.
رفتار کارنمای شیخالاسلامی در گالری ثالث، در تناسب اولیه با زیباییشناسیای استوار بر اراده به تغییر و تحول از نگارگری به حوزهی محسوسات و نقاشی غربی است، و البته آن همنه بر سبیل نقد؛ که بر مبنای بیان دغدغههای تاریخی و شخصی وی، در بیانیههنرمند به عناصر مهمی اشاره شده است:
۱٫ قومیت
۲٫ رهایی از تمامی قیود
۳٫ ایمان به زیبایی قومی
۴٫ موسیقی و رقص.
بیشک در نقاشیوی، رفتار بیانگرا بر مبنای هیجان موسیقیایی مشهود است. رهایی تکنیکال هنرمند از قید نگارگری با لکهگذاریهای وسیع، در نوسانی ترسان بین فرمهای شخصی که نمادهای ظاهری قومیت را نشان میدهند، و نیز سیلان گویش آبستره، متوقف میشود که بیشک،این رهایی از نگارگری امکان کنترل مفاهیمی چون هارمونی و ترکیببندی را دچار نقصان کرده است. آنچه را که میتوان نجاتبخش این مجموعه دانست، کیفیت حرکت است؛ که در دوغالب حرکت ریتمیک و حرکت خطوط با خوانشی احساسی، تسلط سیلانانرژیموسیقی و رقص را آنچنان که هنرمند خود اشاره کرده است مشهود میگرداند.
در پاره ای از آثار، نحوهی چینش عناصر انسانی که برگرفته از رقصهای گروهی است با حساسیت انجام گرفته و میتوان نتیجه گرفت، زمانیکه این شیدایی موسیقیایی در روند خلق هنرمند کنترل میگردد تسلط نقاش بر مبنای نقاشی کلاسیک نمایان میشود. پیکرههای شیخالاسلامی در عین تحرک واجد دکلمههای دردناکی پیرامون مفهوم اقلیم و سرگذشت قومی خرده فرهنگهای ایرانی است. رهایی در عین انهدام همراه با گسترش اندامهای پا چیده شده در جهان کادرهای هنرمندمیباشد.
تنوع کادرها و ابعاد، استفاده از دوایر در چیدمان عناصر انسانی، و همچنین عدم استفاده از تنوع تکنیکهای عمقنمایی پرسپکتیو، میراثی است که هنرمند در گذر از جهان نگارگری به فضای نقاشی غربی حفظ نموده و به خوبی بهکار بسته است. اما باید اضافه کرد، مسئلهی رنگ که نزد نگارگران خالص و درخشان است و واجد نور درونی، در آثار شیخالاسلامی تغییر نکرده و این چالش به پختگی نرسیده است.
مخاطب در برخوردی دقیقتر، کارمادهی فنی هنرمند را دچار تناقض مییابد. دستهی نخست آثار دارای حاشیههایی وسیع و مشخص در اطراف عناصر و فیگورهای اصلی میباشند و دستهی دیگر در تمام سطوح بوم وسعت یافته و رفتاری لکهپران و سیال را به نمایش میگذارند. شاید اینتناقض سامان بخشی کلیدیترین مفهوم رازآلود جهان ناخودآگاه هنرمند است؛ تمایز حاشیهی متن.
متون مورد علاقهی شیخالاسلامی هیاکل رقصندگانی است کهدر خلاء مکانی تهی و عاری از زمان، مویه میکنند و پای میکوبند، در اینجا وی اسیر روایت مخدوشی میگردد که تهی از هرگونه رازآلودگی و چندلایه بودن ذات هنر است. مشخصاً این تصاویر فهمی ساده میطلبند و جریان عقلانی این دسته آثار برای خالقشان اقناع کننده است. صراحت نمادهای قومی، موسیقی و رقص، گشتالت عمومی آنان را شامل میشود. بر اساس تفسیری تحلیلی، نحوهی تقسیم شدن فضای منفیو انرژیهای بصری بر پایهی ترکیببندی متقاطع استوار است. خطوط انرژی اصلی، عمودی و افقی مینماید؛ بهخصوص در دو تابلوی مقابل ورودی نمایشگاه و تابلوی دو زن ایستاده. در اینجاست که حقیقت اصلی هویدا میگردد، حرکتها و فرمهای نقاشی اسیر فضاهای منفی هستند که حساسیت کمتری داشته و خطوط انرژی ترکیببندی ایستا و بیرحممتقاطع، آنان را به سکون وا میدارد؛ چیزی در تقابل، با حرکتی که در بیانیه هنرمند مدعی آن است.
اما در دستهی دیگر، متون تصویری کلیهی سطوح تابلو را اشغال کردهاند و جریان پویای خطوط که رفتاری طراحانه دارند کمی از این ایستایی را کاهش داده و سعی در ایجاد لحنی پر تحرک دارند. در تابلویی که دو فیگور نشستهی آبی در دوطرف قرار دارند و چهار فیگور در حالت ایستاده، کماکان ترکیببندی متقاطع بوده، ولی فیگورها به کمک فضاسازیهای رنگی و طراحی سیال، حرکتی درونی را شکل میدهند و در ادامهارائهی این حرکت، دو تابلوی متمایز حضور پیدا کردهاند که جسارت و تکنیکی متفاوت دارند؛ فضاهای منفی شکسته شده با ابعادی کوچکتر به لایههای عمقی تابلو تبدیل شدهاند که از منظر نگارندهی این دو تابلو، امکان بیانی آزادانهتری را فراهم کرده و در صورت تداوم، ظرفیت متمایز شدن تکنیکی و سبکی را دارا هستند.
این دسته آثار حال و هوایی از دل برآمده و تجربهگرا دارند؛ شاید از منظر هنرمند به سرانجام نرسیدهاند، اما امکان تخیل مخاطب در آنان بیشتر شده و لذت تجربهی زیبایی شناسانه را مهیا کردهاند . فضایی کهبی شک در آینده هنرمند را به تامل وا میدارد…
نوشته های قبلی را اینجا بخوانید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- نقدی بر نمایشگاه طراحی سعید درخشان زنگنه | گالری هفت ثمر
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- نقدی بر نمایشگاه محسن جمالی نیک | گالری ایرانشهر
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- نقدی بر نمایشگاه نقاشی مارال کوچک | گالری دلگشا
[/one_half_last] [divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]
درود بی کران
استاد جاوید به حق و به راستی نگاشتند در خصوص بانو هیرو…
آرزوی موفقیت برای هنرمند ارزشی سرکار خانم شیخ الاسلامی دارم .