عکاسی و روایت زندگی انسانها
سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر
خبر و عکاسی مستند-اجتماعی در طی سالیانی که از عمر آن رفتهاست، نشیب و فرازهای زیادی را پشت سر گذاشته و در جهان هجوم بیامان رسانهها، عکس و عکاسی به عنوان رسانهای که این اخبار را جابهجا میکند کم کم در حال کم اعتبار شدن است و به همین خاطر نیز هست که جای خود را از انتقال بلاواسطه رویدادها، لحظهها و حوادث و یا به عبارت روشنتر واقعیت، به رسانهای بیانگر با قدرت تاثیرگذاری بر احساسات مخاطب تغییر دادهاست و از همین رو نیز هست که عکاسان مستند-اجتماعی رویکردی نوین را در زمینه انتقال اطلاعات در پیش گرفتهاند.
این رویکرد نوین بر خلاف گذشته که عکاس را تنها چشمی نظارهگر و فاقد قضاوت و مبری از دخالت میدانست، او را انسانی با ویژگی تاثیرپذیری و اثر گذاری میداند که نه تنها با انتخابهایی خودآگاهانه بر تصویری که تولید میکند اثر میگذارد و با زیر و زبر کردن و ترفندهای تکنیکی قادر است لحن یک تصویر را از منفی به مثبت و بالعکس تغییر دهد، بلکه خوداو، شخصیت او رفتار و حرکاتش به عنوان فرد زنده تعامل کننده، بر سوژه عکاسی تاثیر خواهد گذاشت. از همین رو نیز هست که این دخالت انسانی که پیشتر مذموم بود، اینک جزئی جدایی ناپذیر و غیرقابل انکار از روند عکاسی مستند-اجتماعی است.
مجموعه پیش رو، نمایشگاهی است با عنوان دورو نزدیک که در قالب کارنمایی مشتمل بر ۲۷ تابلو در ابعاد ۱۰۰*۷۰ سانتی متر در خانه هنرمندان ایران به نمایش درآمدهاست. این مجموعه که همانند مجموعه پیشین شقایق مرادیان نژاد از تصاویری سیاه و سفید تشکیل یافته است، حاصل جستجوی او پیرامون موضوع امنیت است. شقایق مرادیان نژاد، عکاس جوانیست که عمر حرفهای خود را در جستجو و دیدن سپری کردهاست. او تا کنون مجموعههای منسجم مختلفی را در ژانر عکاسی مستند-اجتماعی ارائه داده است. همچمون آسمان نیلی درباره زنان افغان و یا هاروِست درباره پیوند اعضاء. مرادیاننژاد از زمره عکاسان هدفمند و روشمند معاصر است که فعالیت خود در حوزه عکاسی مستند-اجتماعی را با روشی معاصر و متکی بر چند دهه تاریخ عکاسی بنیاد نهادهاست. او که چشمی کنجکاو دارد، گوشههای عاطفی زندگی را با نگاهی زنانه میکاود و در این جستجو به دنبال آرامش، امنیت، زندگی و فقدان آنها میرود. از این منظر باید او را دارای روحی حساس و نکتهسنج دانست که رابطه دوگانه جهان-انسان را تحت بررسی و کنکاش قرار میدهد. هرچند انسان در آثار او امری عمومی و جهانشمول محسوب میگردد، اما اعمال انسانی در برخی از مجموعهها و از جمله مجموعه«دور و نزدیک» دارای رنگ و رویی اقلیمی نیز میشود. جستجوی مرادیاننژاد پیرامون اقالیم پرتنش و پر جنب و جوش ایران و افغانستان، او را به مفاهیمی چون شهادت، از جانگذشتگی، اهداف والا و ایثار رسانده است. و نگاه ویژه او به موضوع «ایثار» موجب شده مجموعه منسجمای از دل نمایشگاه اخیر بیرون بیاید که در آن شهید، با مفهوم ایثار گره خورده است و این ایثار بیش از اینکه مربوط به جانی باشد که در راه وطن و اهداف معنوی خاموش شده، مربوط به اهداء کننده این جان است، یعنی بازماندگان صبوری که با درد و افتخار، پاره جان خودو ستون خانوادهشان را به نفع خیری کلیتر و عمومیتر چون میهن و اعتقاد بخشیدهاند.
او همچنین با تداوم تصاویر یک مجموعه و افزودن زیرنویسهای مناسب که موضوع عکس را به طور خلاصه بیان میکند، استاندارد آثار خود را با معیارهای روزآمد جهانی آژانسهای معتبری چون وردپر فوتو و مگنوم هماهنگ میکند. او همچنین از تعادل در ترکیببندی غافل نمیماند و قاببندیهای خود را با نهایت دقت ساماندهی میکند.
شقایق مرادیاننژاد برای عکاسی از این سوژهها، ابتدا آنها را یافته و سپس زمانی را با آنان میگذراند که طی آن سعی در یافتن آن جوهره ویژهای دارد که اصلیترین انگیزه او برای انتخابهای اینکاش محسوب میشود. در طی این فرایند او زندگی آنان را مانند کاشف یک معدن میکاود تا رگههای ارزشمند فلزات را در آن پیدا کند. او خود را با این زنان و مردان یکی میکند و از این طریق است که موفق میشود برخی گوشه و کنارهای احساسی و عمیق را در ظاهر به نظر ساده آنان بیابد. اما در نمایشگاه اخیر رابطه او با افراد بیشتر به صورت ابژکتیو درک میشود و دوری او از آنان با نماهای به ندرت بسته و یا بسته تنها بر روی اشیاء اتفاق میافتد و موجب فاصله گرفتن مخاطب از حریم خصوصی این افراد میشود و گویی آنان به عمد از نزدیکتر شدن تو جلوگیری میکنند. امری که در تصاویر مادران و همسران بیشتر است و در مورد کودکان به طرز چشمگیری کمتر میشود و رابطه مستقیم و صمیمانه آنان با دوربین تاثیرگذاری تصاویر را دو چندان میکند.
در عکاسی مستند اجتماعی به طور عام میتوان سه زاویه دید را برای عکاس نام برد: «یک زاویه دیدی که وابسته به نهاد یا موسسهای خاص باشد که پروژه برمبنای سفارش آن انجام گرفته، دوم زاویه دید قیاسی و استدلالی است که در طی آن قضاوت و نتیجهگیری حاصل میشود و سوم زاویه درگیر شدن و همدلی است.[۱]» به نظر میرسد شقایق مرادیاننژاد این زاویه سوم را بر آن دو ترجیح میدهد و رویکرد زیباییشناسانه خود را بر آن سوار میکند، به طوری که سعی میکند از نظر فیزیکی به افراد نزدیک شود و به کمک لنز و کنتراست بالا آنان را بزرگ؛ برجسته و به مخاطب نزدیک کند. او همچنین اشیاء مربوط به این افراد را با دقت در تصویر جای میدهد تا عکس ارتباط ماهوی خود را با زمینه موضوعی مجموعه از دست ندهد. اما به سختی به درون واقعی افراد رسوخ میکند و اغلب آنان را از بیرون مینگرد، مگر در مواردی مانند کودکان یا اشیائی که در اطراف وجود دارند، که هم نگاه و نظر شخصی مرادیاننژاد را نمایان میکند و هم بخشی از واقعیت این افراد عکاسی شده را کمی عریانتر و بیپردهتر نمایان میسازد.
مجموعه دور و نزدیک به روزگار و احوال بازماندگان شهدای مدافع حرم میپردازد که در بستر مغشوش منطقه خاورمیانه امروز، برای ایران لنگرگاهی امن ایجاد نمودهاند. اما زندگی بازماندگان آنان با آرمانها و موضوع محوری ایثار و سهم قابل مطالبهای که از جامعه خود دارند، در عین حرکت رو به جلو و توسل به آرامشی معنوی موجد تلاشی ابدی برای زنده نگاهداشتن ایمان است. ایمان به جهان بهتر و انسان والاتر. تصویری که مرادیاننژاد از این خانوادهها به تماشا میگذارد استمرار ایمان و امید به نیکی است و بیش از اینکه حدیث از دست دادن و مرثیهای در رثای آنان باشد، حکایت پایداری و استقامت است.
[۱] Francisco-Jason, War photography in twentieth century: a short critical history, Encyclopedia of Twentieth Century Photography, Routledge, 2005
[/one_half_last]