نقدی بر نمایشگاه پروژههای تایپ شاگردان محمدرضا عبدالعلی در نگارخانه ویژه
بستر مهجور گرافیک
سایت تندیس به قلم مریم روشن فکر
در میان انبوه نمایشگاههایی که در طول سال در سرتاسر ایران به طور کلی و تهران به طور جزئی برگزار میشود، آمار بسیار کوچکی به گرافیک یا ارتباط تصویری اختصاص یافتهاست. اما این حوزه که شاید به جرات بتوان گفت در کنار عکاسی پل ارتباطی بستر جامعه با هنر و زیبایی بصری است. در درون خود هنرمندان زیادی را جای دادهاست.
برخی از این افراد گرافیک را به عنوان یک حرفه مینگرند و در کنار آن به تولید اثر هنری در رسانههای دیگر میپردازند. اما برخی نیز هستند که با در نظر گرفتن موضع کاربردی این فن-هنر جنبه خلاقانه آن را برجستهتر میسازند و مفهوم طراحی و دیزاین را به مثابه امری چند وجهی، که علم، روانشناسی، زیبایی بصری و پیام رسانی را در کنار هم گردآوردهاست در نظر میگیرند و به خوبی واقفند که آن بخشی از طراحی گرافیک که به همکناری این عوامل در اثر یا گشتالتی واحد میانجامد، هنری است که برای خود مراتب قدیری را قائل است.
طراحی گرافیک را باید ایستاده بر سه ستون اصلی یعنی، تصویر، نوشتار و چاپ بدانیم. این سه اصل نشان میدهند که گرافیک چگونه به کمک عینیت و انتزاع تجسمی، به مقوله زبان و ارتباط کلامی وارد میشود و پس از آن به واسطه امر چاپ در گذشته و رسانههای دیجیتال در زمان حال، دارای جسمیت میگردد. اما عملکرد زبانی گرافیک به واسطه ماهیت پیامرسانی آن امری بسیار خطیر، کلیدی و بنیادین است. که پیش از ایجاد تعاریف، پیرامون این حوزه، معنا و مفهوم گرافیک بوده است. به این معنی که ایجاد تصویر و نوشتار، به هدف رساندن پیام بین دو یا چند فرد انسانی، مقولهای است که در سیر زندگی انسان، دستاوردهای بزرگی چون اختراع خط را موجب شدهاست و پیش از ایجاد تعریف برای گرافیک وجود داشته است.
پس بنابراین نوشتار، از مهمترین اجزاء یک طراحی گرافیکی است که میتواند در موارد متعددی مورد استفاده واقع شود. نمایشگاه حاضر که توسط محمدرضا عبدالعلی گردآوری شده، شامل تلاشهای سالها تدریس او در زمینه تایپوگرافیاست.
رویکردی که عبدالعلی آن را پیگیری میکند پیش از هر چیز به توجه او به منشاء و ریشه پیدایش خط، یعنی تصویر باز میگردد. او با کمک شاگردانش موضوع خط فارسی را بازخوانی میکند. رویکردی که توسط میراث خوشنویسی ما پشتیبانی میشود. خوشنویسی فارسی با عظمت بیبدیلش در بهرهگیری و به اوج رساندن رسمالخطی برپایه هندسه مقدس، با روابط استوار و بعضا تکامل یافته خطی مانند نستعلیق، هم هدیهای ارزشمند برای هنرمندان ایرانی است و هم به سختی میتوان زیر سایه آن حرکتی نوین را به پیش برد که پیش از آن نبوده باشد.
محمدرضا عبدالعلی سعی کردهاست با ایجاد تنوع و گشودن زاویه دیدی تازه به موضوع خط-نوشتار فارسی در این مسیر قدمی بر دارد. او با منتزع کردن حروف، آنان را از بستر زبان نوشتاری به طور موقت جدا کرده و به حوزه زبان تصویری میآورد. شیوه او برای ایجاد این تعلیق، حجم بخشی و جسمیت بخشیدن به حروف است. در نمایشگاه پیشرو، او دو مجموعه را با دو تکنیک متفاوت از آثار شاگردان ارائه دادهاست.
مجموعه اول، شامل ساخت احجام سه بعدی از حروف است که با مواد و متریالهای متفاوتی مانند، کاغذ، مقوا، فلز و حتی پارچه ساخته شده و در مجموعه دوم، این اتفاق و تعلیق به واسطه تبدیل شدن نوشتار به عنصر مستقیم تصویری یعنی، خط، نقطه، سطح و بافت صورت گرفتهاست.
موضوعاتی که در مجموعه اول به آن پرداخته شده، آزاد هستند و در واقع این حروف هستند که برای القای مفهومی نوشتار، خود به شکلها و حجمهای مختلف تبدیل شدهاند. بر عکس مجموعه اول که در آن خوانایی نیز به همان اندازه واجد اهمیت است.
در بخش اول برای نوشتارها ماکتهایی از مواد مختلف ساختهشده و سپس از این ماکتها عکاسی شده و در زمینه مورد نظر خود قرار گرفتهاند. ایراد اساسی این مجموعه نیز در همین نکته نهفتهاست که در میان این دو مرحله، پرداخت گرافیکی و متکی بر کاربرد واقعی نوشتار از قلم میافتد و عکسهای حاصله بیشتر به هنرمفهومی تنه میزنند تا طراحی گرافیک. در مجموعه دوم محور موضوعی آثار را رباعیات خیام تشکیل میدهد و سعی شدهاست تا از حروف به عنوان مواد اولیه تصویرسازی استفاده گردد، که در آن ویژگیها و تواناییهای بالقوه خط فارسی برای تولید بصری به چالش کشیده شدهاست. در این مجموعه قصهگویی و روایت، حضور خود را از دست داده و روابط فرمی بر همه چیز غلبه کردهاست. و ایراد دیگری که بر گروهی از آثار وارد است، غلبه لحن خشک و هندسی، بر شاعرانگی و مفاهیم کلنگرانه و جهانبینی خیام است. اما در مجموعه اول که در آن وفاداری به موضوع، وجود دارد و آثار بیشتر در پی ارائه و ایجاد خلاقیت و بداعت زیباییشناسانه هستند، حاصل کار پختهتر و کاربردیتر گشتهاست. که میتوان از دل آن قابلیتهای خوبی برای استفاده در انواع سفارشات گرافیکی را شناسایی کرد. از همین رو نیز علیرغم طی شدن روندی فنیتر و مهندسی شدهتر، شاعرانگی و لطافت بیشتری حاصل آمده که به آن تنوعی قابل توجه دادهاست.
اسامی شرکت کنندگان این نمایشگاه عبارتند از: سمانه کاملی، هوداد مسلمینژاد، علی کردی، محسن لیستی، الهام منصفزاده، پریزاد حسینی، گلناز هامیزاد، حسام معین، عاتکه احمدی، فرانک پناهی، کیانا کاشیها، رضوان کثیری، دلارام ولیزاده، فاطمه تقیپور، حامد علی اوغلی، محدثه فتحاللهی، مینا معصومی، ریحانه آلشیخ، مریم صارمی، محمد جمالآزاد، نجمه شفرهای، پریسا کبیریان و الناز تعصب.
طراحان جوانی که با آزمودن این روشهای نوین، ذهنیات خود را از حروف فارسی به تصویر درآوردهاند و با این کار به نوعی به آن جان بخشیدهاند و تلاش کردهاند شخصیتی به حروف بدهند. البته به ندرت به شخصیتپردازی و کنکاش پیرامون یک حرف به مثابه یک «واج» پرداختهاند و جای شناخت و به عمق رفتن بیشتر حول گشتالت یک حرف فارسی که هم دارای فرم و هم صوتی مخصوص به خود است، خالی مانده و از حروف بیشتر به مثابه اشکال استفاده شده، حال آنکه هر حرف به تنهایی میتواند مورد مطالعه قرار بگیرد و از دل آن شخصیتی منحصر به فرد بیرون بیاید که با تمام سی و یک حرف دیگر تفاوت داشته باشد و این البته نیازمند نگاه مفهومی پر رنگتری است. میتوان نمایشگاه پروژه تایپ را تلاشی دانست برای نگاهی نو به خط فارسی، در حوزه طراحی گرافیک که با استمرار و مطالعه میتواند به تولید محتوای نظری ارزشمند در این حوزه بدل گردد.
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]
نقدهای قبلی از این نویسنده را اینجا بخوانید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- نقدی بر نمایشگاه آسمان اورعی و کاوه خان آبادی با عنوان شات دپاپ آف
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- نقد نمایشگاه عکس شقایق مرادیاننژاد دور و نزدیک
[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]
[/one_half_last]