تجارت هنر شبیه به یک چاقو | مشکل دنیای هنر چیست؟

در ماه آگوست سال گذشته سارا داگلاس، سردبیرArtnews و تعدادی از نویسندگان این سایت پروژه بزرگی را شروع کردند. سوال شکل دهنده‌ی این پروژه این بود که مشکل دنیای هنر چیست و چگونه می‌توان آن را حل کرد. در ماه‌های آتی آنها با ۵۰ نفر – آرتیست، کیوریتور، منتقد، تاریخ‌نگار، دلالان و برگزارکنندگان نمایشگاه‌های بین‌المللی هنری- صحبت کردند تا با نقطه نظرهای متفاوتشان آشنا شوند. بعضی پاسخ ها بلند و در قالب مقاله هستند و بعضی نیز پاسخ‌های بصری از طرف هنرمندان.. این مقاله در زمستان ۲۰۱۷ و همزمان با انتخابات رئیس جمهوری آمریکا انتشار یافت.

سایت تندیس ترجمه یاسمن نوذری

[divider style=”dotted” top=”20″ bottom=”20″]

کارلو مک کورمیک
منتقد و کیوریتور
Carlo McCormick
مشکل دنیای هنر چیست و چگونه می‌توان آنها را حل کرد. این سوال‌ها را دراین سال‌های اخیر باید بیشتر از خود می‌پرسیدیم. اما همگی مشغول کسب پول بیشتر و جاه طلبی‌های احمقانه و غیبت پشت ستاره‌ها بودیم و نمیتوانستیم ثانیه‌ای راصرف پرسیدن این سوال‌های حیاتی کنیم. با وجود سایه‌ی بحرانی که حاصلش کسادی اقتصادی دنیای هنر ‌می‌باشد، حداقل هنوز برای پرسیدن این سوال‌ها خیلی دیر نشده است.تجارت هنر
برای شروع بیایید منظورمان از دنیای هنر را توضیح دهیم. دنیای هنر، بازار هنر نیست و این یکسان پنداری همیشگی، ریشه اکثر مشکلات دنیای هنر است. دنیای هنر، قلمرو خیلی بزرگی نیست و با وجود تمام کم‌کاری‌ها و پراکندگی‌ها، جای دنج و راحتیست که خیلی از ماها توانستیم جای خود را در آن بسازیم. اجتماعی که جلوی قدرت‌هایی می‌ایستد که همه چیز را سردتر، خشونت بارتر و بیگانه تر می‌کند. اما بازار هنر به همان میزانی که گسترده‌تر از دنیای هنر است، بی روح تر هم می‌باشد و در تقابل با خلاقیت و صداقت (دو ویژگی‌ عمده دنیای هنر) قرار می‌گیرد.
در اینجا می‌خواهم تعدادی از واضحترین توصیه‌ها را بنویسم:
از احتکار و معاملات پرخطر پرهیز کنید. آنها برای سلامت هنر مضر هستند.
حراجخانه‌ها را از دنیای هنر معاصر دور نگه دارید. آنها سمی هستند و همه شما هم می‌دانید.
جلوی ورود این پول‌های مشکوک در بازار بی‌قاعده و بی ناظر هنر را بگیرید. به زودی خیلی از شماها به حق به زندان می افتید.
جلوی جا به جایی هنر فقط برای فرار از مالیات را بگیرید.
دیگر مثل یک سرمایه گذاری در مورد هنر ننویسید. ارزش واقعی هنر استفاده از آن است و چیزی که برای افرادی که با آن زندگی می‌کنند به ارمغان می‌آورد.
بحث و غیبت در مورد ستاره‌ها و پولدارها را متوقف کنید. مکالمه‌ی اصلی هنر با این بسیار متفاوت است.
دیگر بر روی وبسایتهای احمقانه هنری کلیک نکنید. هرج و مرج دنیای بی نظم هنر را با مقاله‌های فهرست‌وار ساده شده و بی مغز سایتها جایگزین نکنید.
چرخه تایید و تحسین کردن را که دنیای هنر را انقدر کسالت بار کرده است، بشکنید. “بزرگی” در مکالمات مجموعه داران پیدا نمی‌شود و رشد هم نمی‌کند. مجموعه داران فقط گوشند و چشمی ندارند.
به یاد داشته باشید که آکادمی هیچوقت نقش سودمندی در حق هنر و ارائه آن ایفا نکرده است. پس خود را محدود به لیست هنرمندان مخصوص بازاری نکنیند که آنها پرزنت می‌کنند. بلکه دنبال محل های تازه و غیر مرسوم برای پیدا کردن هنر بگردید. به سخنان محافظه کارانه دنیای محدود هنر گوش نکنید. از خود این سوال را بپرسید که چرا تعداد زیادی از هنرمندان فعال که تا به حال در گالری ها نمایش نداشته اند، میلیون ها طرفدار و فالوئر دارند که بر روی کارهایشان سرمایه گذاری و آنها را دنبال می‌کنند. با غفلت از این جریان ممکن است چیز بسیار مهم تر و حیاتی تری نسبت به موج پوچ فرمالیسم بعدی را از دست دهید.

تجارت هنراستفان سیمکوویتز
دلال هنر، مشاور، مجموعه‌دار
Stefan Simchowitz
چاقو جیبی سوئیس آرمی، گاهی اوقات نقش دربازکن دارد، هر ازگاهی چاقو و اکثر اوقات نقش خلال دندان.
تجارت هنر باید خود را به محیطی غیر خطی وقف بدهد که در آن سلسله مراتب مرسوم همیشه در حال تغییر هستند. با اینکه این دنیا با ایده نظم و قدرت خود سعی می‌کند به ما آرامش بدهد، اما هیچکس در آن مسئول نیست وقدرت اصلی را ندارد. تجارت هنر، جایگاهی جهانی برای تمام فضاهای اجتماعی/اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است و دنیای هنر با فهمیدن این موضوع آسایش خود را از دست داده است. سیستم سنتی به همان میزان سیستم جدید را دوست دارد که صنعت روزنامه نگاری، از ظهور بلاگ نویسان خوشحال شد.
می‌توان تجارت هنر را شبیه به یک چاقو تصور کرد: دسته، تیغه، نوک، لبه تیز. شی‌ای که برای یک هدف و وظیفه خلق شده است. می‌داند که کجا باید ببرد و ضربه بزند و کجا باید غلاف شود.با این وجود وقتی تلاش می‌کنید که در ظرفی را با چاقو باز کنید یا اسفناجی را از لای دندانهایتان درآورید، کار اصلی خود را نمی‌کند. دنیای هنر باید تبدیل به ابزاری شود که خود را تنها با تک هدف بودن و ایمنی توصیف نمی‌کند تا مایه آرامش افراد خاص و محدودی که قدرت مالی و فکری دارند، شود. باید تبدیل به ابزاری شود که به محیط در حال تغییر انعطاف نشان داده و فرم خود را تغییر می‌دهد. در قالب گفته های بروس لی، توصیه من این است:
«مانند آب، بی شکل و فرم باش. وقتی آب را در لیوان می‌ریزی، تبدیل به لیوان می‌شود. وقی آن را در بطری می‌ریزی، تبدیل به بطری می‌شود. آن را در قوری بریزی، تبدیل به قوری می‌شود. می‌تواند در گذر باشد یا می‌تواند نابود کند. مانند آب باش. دوست من.»

[divider style=”solid” top=”20″ bottom=”20″]

قسمت‌های  قبل را اینجا بخوانید:

[/one_half_last]