هنر مجسمهسازی در کانادا از گذشته تا امروز | بخش سوم و پایانی
دنیای نو، دنیای کهن
برگردان: علیرضا بهارلو
هنر مجسمهسازی
در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ نسلی ماجراجو از مجسمهسازان کانادا پدید آمد که به کاوش در مواد و مصالح جدید و شیوههای نوین مجسمهسازی علاقهمند بود. کارگاههای تابستانی در اِما لِیک۱ (دریاچهی اِما، ساسکَچیوان) بههمراه بارنِت نیومن و آنتونی کارو، شماری از مجسمهسازان کانادایی ازجمله رابرت مارِی۲ و داگلاس بنتام۳ (دستیار کارگاه کارو) را با زیباییشناسیِ والایی مدرنیستی و خوددلالتگرِ مینیمالیستی که جریان غالب در ایالات متحده و بریتانیا به شمار میآمد آشنا کرد.
مارِی که شخصیتی مهم و تأثیرگذار در مجسمهسازی مینیمالیستی کانادا محسوب میشد، دست به خلق آثار فولادیِ رنگشده و مبتکرانهای زد که در داخل برایش سوءشهرت بههمراه داشت و در خارج از مرزها آوازه و اعتبار. هنرمندان دیگری ازقبیل رولند پولین۴ و آندره فوته۵، با کاربست فولاد و چوب، این نوع زیباییشناسی را توسعه دادند و این درحالی بود که برادران دوقلوی دیوید و رویدن رِبینوویچ۶ به کار با فولاد نوردشده روی آوردند.
مایکل اِسنو۷ بار دیگر محتوا و زیباییشناسی پیکرنما را در تصاویر سیلوئت برای مجموعهی «زنِ رونده»۸ باب کرد. این مجموعه شامل ارجاعاتی به فرهنگ عامه و همچنین فرهنگ والا میشد.
اکتشافات والتر رِدینگر۹ درخصوص فرمهای انداموارِ تکافتاده از جنس فایبرگلاس سبب ورود نوعی گرایش نهفتهی شهوانی به جریان زیباییشناسی مینیمالیستی شد. استفادهی خلاقانهی جویس ویلانت۱۰ از مواد مختلف (لحاف، قلابدوزی، باغ و کیکپزی)، موضوعی بود که بهطور سنّتی با فعالیت و آثارر زنانی که پیش از هنرمند امریکاییِ معاصر او، جودی شیکاگو، زندگی میکردند ارتباط داشت.
«برنامهی یک درصدِ» دولت مرکزی (۱۹۶۴) موجب بالابردن میزان سفارش و خرید آثاری برای تزئین ساختمانهای عمومیِ دولتی شد. این برنامه نهتنها فرصتهای موردنیاز را در اختیار مجسمهسازان معاصر قرار میداد، بلکه تلاش میکرد تا جمعیت بیشتری را درگیر مباحث مربوط به شیوههای مجسمهسازی معاصر کند. نتایج حاصل از این اقدام معمولا مختلط و متغیر بود.
دراینبین، شهروندان و سیاستمدارانی هم وجود داشتند که خواستار برچیدن آثار بحثبرانگیزی همچون نمونهکارهای انتزاعی رابرت مارِی از فولاد رنگشده (مثل «تُندرا، برای بارنت نیومن»۱۱، اوتاوا) و دیوارنگارههای سرامیکیِ گَتی فالک۱۲ (مثل «تکریم کارگرانی با یقهی سفید و آبی»۱۳) بودند. داروتی کامرون۱۴، دلال هنری، در سال ۱۹۶۴ با گالریهایی در تورنتو همکاری میکرد تا یک نمایشگاه بزرگِ فضای باز را باعنوان «مجسمهسازیِ امروزِ کانادا»۱۵ به صحنه ببرد.
سه سال بعد از این رویداد، نمایشگاه «مجسمهسازی ۶۷»۱۶ ارائه شد که نشانهی صدسالگی کانادا بود. در دههی ۱۹۷۰، پروژههای مربوط به حوزهی مجسمهسازیِ عمومی برای مترو و مراکز جمعی و ساختمانهای دولتی تورنتو، ازجمله مجسمهی نوری و صوتیِ مایکل هِیدن۱۷ به نام «آرکئونسیئل (رنگینکمان)»۱۸ در تورنتو، طرحهای موفقیتآمیز و مبتکرانهی زیادی را بهدنبالل داشت و پایگاهی را برای برنامههای هنر عمومی ایجاد کرد که امروزه در ونکوور، تورنتو و اوتاوا درحال توسعه و پیشرفت هستند.
بعضی از مجسمهسازان کانادایی، مانند همتایان خود در ایالات متحده و بریتانیا، کار بیواسطه با چشماندازها و مناظر طبیعی را در پیش گرفتند و در این راه از مصالح طبیعی که با گذشت زمان تجزیه میشد استفاده کردند. بهعنوانمثال، مارلین کریئِیتس۱۹ به جزیرهی بَفین و سایر نقاط دوردستِ کانادا سفر کرد و به جمعآوری سنگ و عکاسیکردن از طرحهای خود پرداخت؛ یاا مثلا بیل وِزَن۲۰، پرفورمنس را در آثار سنگیِ محیطیاش لحاظ کرد؛ و لیز مَگِر۲۱ هم از اشیای طبیعیِ بازیافتهای در آثار جدیدش بهره گرفت که به مسائل تاریخ و فرایندهای جهان طبیعت اشاره میکردند.
واکنشهای فردی و منطقهای به مواد و مصالح و موضوعات کاری، در اواخر دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ بیشتر نمایان شد. پیکرتراشان سواحل غربی، بیش از سایر هنرمندان در کانادا، کار خود را به طیف گستردهای از سبکها معطوف کردند؛ ازجمله پاپآرت، مینیمالیسم، آثار خاکی (ارضی) و هنر اجرایی. آثار این هنرمندان بهیکنسبت هم فردگرایانه بود و دامنهی آنها از تبدیل و تحوّل شاعرانهی اشیای روزمره در مجسمههای سفالین گتی فالک، تا طنز و هجو اجتماعی و مسائل بغرنجِ مفهومی در کارِ «کمپانی اِن. ای. تینگ»۲۲ (ایئن و اینگرید بَکستر۲۳) تغییر میکرد.
در همان زمان، مجسمهسازان و فعالان هنری مونتریال، ازجمله مِلوین چَرنی۲۴ و فرانسواز سالیوان۲۵، یک طرح موقّتیِ اشتراکی و چالشبرانگیز را تحت عنوان «کوریدارت»۲۶ (۱۹۷۶) در هوای آزاد برپا کردند. این اثر، به تأثیر جمعی و فرهنگیِ تنش میان معماریِ سنّتی و توسعهی شهریِ مدرن اشاره میکرد.
درطول دهههای بعد، مجسمهسازانی چون ماوری بِیدن۲۷، جورج تِرَکیس۲۸ و رولند برِنِر۲۹، مجسمههایی تجربی را که مخصوص فضاهایی خاص بودند طرّاحی کردند. تمرکز این آثار بیشتر بر روابط میان جسم (بدن)، فضا و مجسمه بود. برای کیم اَدِمز۳۰، رابین کالیِر۳۱، مارِی فاورو۳۲ و گِری پِتیک۳۳، موارد و موضوعاتِ مرتبط با تکنولوژی، زندگی شهری و فرهنگ بومی، انگیزهی ساختوسازهای تخیلی را ایجاد میکرد. چیدمانهای زیبا و مدرنیستیِ جاسلین آلوچِری۳۴، برندهی «جایزهی فرمانداری کل هنرهای تجسمی» (مقام اول) نیز ازطرفی، مؤلفههای تصنّع، اشتیاق و حافظه را در خود جای میداد.
برای بسیاری از مجسمهسازان کانادایی معاصر، پیکر انسان همواره موضوع اصلی تلقی شده و هنرمندانی بودهاند که با گچ و چسب پلیاستر به قالبگیری از بدن میپرداختند. نتایج حاصل در این زمینه، متنوع و مختلف بوده و شامل مواردی است از این قبیل: همتاسازی پیکرهای برهنهی کلاسیک و معاصر در آثار اِوَن پِنی۳۵؛ مخلوقات خیالیِ مارک پرِنت۳۶؛ پرترههای سفالی کوچک و بومیِ جو فَفارد۳۷ از شخصیتهای محلّی و ملّی؛ فعالیت کولِت وایتن۳۸ با قالبهای گچی که عمدتا غیاب جسم آدمی را نشان میدهند تا حضور آن را (مثل اثری به نام «سپتامبر»۳۹، ۱۹۷۵)؛ پرسشهای جانا استربَک۴۰ دربارهی مسائل معاصر حول پیکر انسان، مُد و فناوری (برای مثال در «وانیتاس: لباس جسم برای مبتلا به زال»۴۱ و اثری به نام «دستگاه کنترل از راه دور»۴۲، ۱۹۸۷)؛ و همکاری آگانِتا دایک۴۳ با زنبورهای عسل در ساخت مجسمههای مومیِ فوقالعاده (مانند «لباس شیشهای: ندیمه»۴۴، ۱۹۹۸).
مجسمههای هنرمندان بومیِ معاصر و اینوئیتها نیز طیف متنوعی از مواد، راهبردها و مضامین را به نمایش میگذارند. جُرمزدایی از جشنها و مجالس «پاتلاچ» در سال ۱۹۵۲، موجب ظهور دوبارهی شیوهها و رسوم سنّتیِ سواحل شمالغربی شد.
«موزهی ایالتی بریتیش کلمبیا» و «موزهی مردمشناسی» (دانشگاه بریتیش کلمبیا)، مانگو مارتین۴۵ و هنرمندان دیگری را برای تهیه و ساخت دیرکهای توتم به خدمت گرفتند. هنرمندان «ملل اول»۴۶ (جامعهی بومی کانادا) مانند بیل رید۴۷، رابرت دیویدسون۴۸ و سوزان پوینت۴۹ برای ساخت تصاویری جدید از فلزات گرانبها و چوب و سنگ، از روشهای کندهکاریِ سنّتیِ اقوام سواحلل شمالغربی الهام گرفتند.
سایر هنرمندان، ازجمله ادوارد پوینترَس۵۰، تریزا مارشال۵۱، جوئن کاردینال شوبرت۵۲ و رون نوگانوش۵۳ از چیدمانهایی محرّک با مواد و رسانههای مختلط استفاده کردند تا به مسائل مرتبط با فرهنگ سنّتی و واقعیتهای سیاسی معاصر بپردازند. مجسمهسازی اینوئیتها دامنهی گستردهای دارد: از حکّاکی تصاویر سنّتیِ شَمَنی (از جنس سنگهای منطقه و استخوان آروارهیی نهنگ) تا کار پیکرتراشان جوانتری مثل دیوید روبِن پیکتوکان۵۴ که آثارش درواقع بازتابی است از رویارویی او با انتزاع غرب؛ و همچنین اوویلو تونیلی۵۵ که درونمایهی کارش شامل روایاتی استت شخصی از برخورد و ارتباط (در اثری مانند «با زندگی من تماس داشته است»۵۶، ۹۲-۱۹۹۱).
مجسمهسازیِ امروزِ کانادا، بازتاب انواع پاسخها و واکنشها به مسائل و سبکهای محلی، منطقهای و جهانی است. مجسمهسازیِ بومی/ محیطی، رسانههای همآمیخته و هنر چیدمان، و ژانر جدید هنر عمومی، درکنار فرمهای و رسانههای شبیهسازِ سنّتی همزیستی دارند.
مهمتر از همه، آگاهی و حمایت از مجسمهسازی عمومی ازسوی بخشهای خصوصی و گروهی و دولتی بهعنوان راهی برای تلطیف (انسانیکردن) مراکز شهری و تقویت و بهبود سطح هویت ملّی افزایش یافته است. واکنشهای حیاتی و پویا ازسوی مجسمهسازان کانادایی نیز کماکان مرز شیوههای مجسمهسازی را در آثاری که نهایتا هم طبیعت و هم فرهنگ را دربرمیگیرند درمینوردند.
پینوشت:
۱٫Emma Lake 2.Rpbert Murray 3.Douglas Bentham 4.Roland Poulin 5.André Fauteux 6.David and Royden Rabinovitch 7.Michael Snow 8.Walking Woman 9.Walter Redinger 10.Joyce Wieland 11.Tundra, for Barnett Newman 12.Gathie Falk 13.Veneration of the White and Blue Collar Workers 14.Dorothy Cameron 15.Canadian Sculpture Today 16.Sculpture 67 17.Michael Hayden 18.Arc-en-Ciel 19.Marlene Creates 20.Bill Vazan 21.Liz Magor 22.N.E. Thing Company 23.Iain and Ingrid Baxter 24.Melvin Charney 25.Francoise Sullivan 26.Corridart 27.Mowry Baden 28.George Trakis 29.Roland Brener 30.Kim Adams 31.Robin Collyer 32.Murray Favro 33.Gerry Pethick 34.Jocelyn Alloucherie 35.Evan Penny 36.Mark Prent 37.Joe Fafard 38.Colette Whiten 39.September 40.Jana Sterbak 41.Vanitas: Flesh Dress for an Albino Anorectic 42.Remote Control 43.Aganetha Dyck 44.The Glass Dress: lady in Waiting 45.Mungo Martin 46.First Nations 47.Bill Reid 48.Robert Davidson 49.Susan Point 50.Edward Pointras 51.Theresa Marshall 52.Joane Cardinal-Schubert 53.Ron Noganosh 54.David Ruben Piqtoukun 55.Ovilu Tunnillie 56.This Has Touched My Life
منبع:
- The Encyclopedia of Sculpture, edited by Antonia Boström, vol.1
قسمتهای قبل از هنر مجسمهسازی در کانادا از گذشته تا امروز را اینجا بخوانید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- هنر مجسمهسازی در کانادا از گذشته تا امروز بخش دوم
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- مروری بر هنر مجسمهسازی در کانادا از گذشته تا امروز