نقاشی کنشی در اکسپرسیونیسم انتزاعی
خلاصه کتاب تاریخ هنر معاصر جهان | اوج و افول مدرنیسم | اکسپرسیونیسم انتزاعی، خوانش نوین از مدرنیسم
علیرضا سمیع آذر | موسسه فرهنگی پژوهشی چاپ و نشر نظر
سایت تندیس تلخیص سارا حسینی
از نظر گرینبرگ کل پوشانی در اکسپرسیونیسم انتزاعی رسیدن کاربرد سطوح تخت به غایت خودش است (وقتی گرینبرگ از قاعدهای به نام سطحگرایی صحبت میکند کلپوشانی رابه عنوان یک ویژگی ذاتی اکسپرسیونیسم انتزاعی مطرح میکند).
در اکسپرسیونیسم انتزاعی، کل پوشانی به اوج خود می رسد که تابلو دیگر از قواعد مرسوم ترکیب بندی در نقاشی (شامل مرکز تابلو و حاشیه، بالا و پایین، سطوحی اصلی و فرعی) مبرا میشود. و دیگر مرکز تابلو با حاشیه آن دارای یک ارزش واحد هستند و سطحی یک دست پدید میآید. مانند کاغذ دیواری، از نظر گرینبرگ در تحلیل نهایی برخورد فرمالیستی را به روش کنشی ارجح دانسته است و معتقد است کل پوشانی باعث ایجاد نوعی رفتار و وارستگی شکل درکارها شده است. از نظر او اکسپرسیونیست انتزاعی، پیشرفت بزرگی در نقاشی مدرن بود و شاخصه آن را هم در سطوح تخت و کل پوشانی میدانست.
بر خلاف نقطه نظر فرمالیسم تجریدی کلمنت گرینبرگ، هارولد روزنبرگ، اکسپرسیونیسم انتزاعی را نوعی کنش یا اجرا میداند نه یک گونه نقاشی. عبارت معروف وی در نوشتار مهم «نقاشان کنشی آمریکایی» میگوید :
در یک لحظهی خاص، بوم برای نقاش آمریکایی به جای آن که فضایی برای بازنمایی، تصویرگری، تجزیه و تحلیل بصری و یا هرگونه بیان یک شی واقعی یا تخیلی باشد، به صحنهای برای اجرا تبدیل میشود از این لحظه به بعد، آنچه که بر روی بوم ادامه مییابد، نه شکل گیری تدریجی یک تصویر، بلکه وقوع یک رویداد است.
این نقظه نظر چند نکته مهم دارد :
اینکه نقاشی نه یک محصول، بلکه فرایند است.
نکته دیگری که برداشت میشود، که اگر عمل نقاشی کردن بر محصول ارجحیت دارد، در آن صورت نوعی نمایش مقاومت و چالش قلمداد میشود.
مقاومت وچالش در مقابل چه چیزی؟
رفتار هنرمند در حین کار کردن میتواند یک ژست سیاسی اجتماعی تلقی شود. هنرمند چپ گرا با موضوعیت جامعه و آرمانهای کارهای سوسیالیستی بود در حالی که رفتار کنشی هنرمند اکسپرسیونیسم انتزاعی متوجه عوالم شخصیای بود.
پاسخ دوم را با توجه به بن بستی که دو جریان رئالیسم سیاسی و هنر انتزاعی فرمالیست برخورد کرده بودند به جریان سومی چون نقاشی کنشی که با مبحث روز اگزیستانسیالیسم بیشتر هماهنگ بود، نیاز داشتن در واقع مسیری بود برای هنر نوین به سوی هویت فردی.
“لحظه بزرگ زمانی بود که هنرمندی چون پولاک تصمیم میگرفت نقاشی کند، و فقط نقاشی کند، بدون آن که بخواهد از چیزی به غیر از دغدغههای شخصیاش سخن بگوید. رفتار او روی بوم درحقیقت یک ژست لیبرالیستی و فعل نمادین ابراز آزادی و بیان فردی هنرمند بود…” این متن حاکی از مفهوم لیبرالیسم جدید در هنراست.
لیبرالیسم گفتمانی جدید بود که هنرمند را به جای دنبالکردن آرمانهای سیاسی آن را به دنیای درون خویش ترغیب میکرد و با آنکه خود نویدبخش هنری دور ازسیاست بود، درعمل هنر را وسیلهای برای پیشبرد خود قرارداد.
در واقع هنر اکسپرسیونیسم انتزاعی با اینکه به دور از فضای سیاسی جدید لیبرالیسم بود، وسیلهای برای بسط اهداف لیبرالیسم شد.
در سیطره اکسپرسیونیسم انتزاعی ما با سه پدیده مهم که الهام بخش شکل گیری این جنبش هستند روبرو میشویم: عالم اسطوره، اتوماتیزم، نقاشی دیواری.
در این بخش به دو قسمت عالم اسطوره و اتوماتیزم میپردازیم و در قسمت بعد به تفصیل به نقاشی دیواری پرداخته خواهد شد.
عالم اسطوره: بیشتر جنبه ازلی و تراژیک مورد توجه هنرمندان بود و هنرمند عمقی را در این مرحله تجربه میکرد که در هنر بازتاب یافته سیاسی و اجتماعی دهه ۱۹۳۰ از آن خبری نبود.
روتکو در آثار اوایل دهه ۴۰ از بن مایههای تصویرگری یونانی رومی مراسم و مناسک باستانی و حتی اساطیر آفریقایی آمریکایی مایه میگیرد. آدولف گوتلیب نیز درکارهای دههی۴۰ خود از نقشمایههای سورئالیستی که مربط به عالم اسطوره بودند بسیار بهره جست.
این تصاویر شامل نمادهای باستانی، همانند مارپیچ و ماهی، با طرحهای صوری چشم و پیکره هستند.
اتوماتیزم: کارهای هنرمندان آوانگارد نیویورکی تحت تأثیر نظرات کارل یونگ کارهایی خود انگیخته و فی البداهه بهدور از دنیای ماشینی زمانهشان شد.
سورئالیستهایی اروپایی تحت تأثیر فروید، در جستجوی تداعی معانی و پندارهای ناخودآگاه بودن ولی هنرمندان نیویورکی چون جکسون پولاک و ویلم دکونینگ، جذب حرکت ناخودآگاه دست و برخورد کنترل نشدهی رنگ با بوم شده بودند.
جکسون پولاک با اینکه هیچگونه پیش طرحی نداشت و خلق اثر در همان لحظه برخورد با بوم پدید میآمد، معتقد بود که کارهایش تصادفی نیستند و بر مبنای تسلطش بر رنگ و بوم خلق میشوند. در مصاحبهای اذعان داشت که من مطلقا ًبراساس تصادف کار نمیکنم و وجود تصادف در روند کارم را انکار میکنم. نقاشانی چون فرانتز کلاین ویلم دکونینگ و سم فرانسیس از اتوماتیزم بهره میجستند و این شیوه را بازتاب انرژی ناب درونی میپنداشتند.
قسمتهای قبل خلاصه کتاب تاریخ هنر معاصر جهان اوج و افول مدرنیسم را اینجا بخوانید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- خلاصه کتاب تاریخ هنر معاصر جهان | اوج و افول مدرنیسم | هنر در تلاطم امواج سیاسی
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- خلاصه کتاب تاریخ هنر معاصر جهان | اوج و افول مدرنیسم | هنر در تلاطم امواج سیاسی
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- خلاصه کتاب تاریخ هنر معاصر جهان | اوج و افول مدرنیسم