عکاس شاعر میشود نگاهی به آثار بوریس الداگسن
آشنایی با عکاسان معاصر در پرونده آنچه برعکس مینماید
سایت تندیس ترجمه امیر کوشا منش
بوریس الداگسن Boris Eldagsen
زردی رو عکس رخ احمرست
بگذر از این عکس که حمرا خوشست
نور خداییست که ذرات را
رقص کنان بیسر و بیپا خوشست
رقص در این نور خرد کن کز او
تحت ثری تا به ثریا خوشست (مولوی)
عکاس شاعر میشود نگاهی به آثار بوریس الداگسن
استفاده اکسپرسیونیستی در عکس علیالخصوص در سه رنگ اصلی آبی، قرمز و سبز به خوبی توانسته هدف اصلی این مکتب که همان نمایش درونی بشر است را به نمایش بگذارد. عکسهایی که روایت داستان نمیکنند اما سوژه به مخاطب میدهند تا داستان خویش را به دست خود بسازد.
عکاسی در شب، از پشت پرده خیال، گاهاً عرفانی و برزخی، جائیکه انسانها توسط نورهایی که به آنها تابیده شده قضاوت میگردند. بوریس الداگسن هنرمند عکاس آلمانی که موضوع این سری از پرونده آنچه برعکس مینماید است را میتوان زمره عکاسان معاصر جهان و دارای سبک معرفی کرد که دارای پروژههای متعدد عکاسی و ویدئو و اینستالیشن میباشد.
رسانه عکاسی بوریس الداگسن استفسار ناخودآگاه انسان است. با وجود گذشت بیش از ۲۰۰ سال از علم روانشناسی، ضمیر ناخودآگاه انسان به عنوان هستی مبهم و قدرتمند همچون خدایان، از قیود گسسته و همچنان باقی مانده است. نظر به ذخیره تجارب گذشته، ضمیر ناخودآگاه انسان به طور معقول انگیزشها و احساساتی را که به آنها دسترسی نداریم ذخیره میکند. اگرچه برخی از عکسها میتوانند این درها را باز کرده و احساسات را رها و خاطرات را بگشایند.
بر اساس الگوی اصلی و افعال نمادین، کارهای الداگسن بحث از زبان ناخودآگاه انسان و ارتباطات در سطح خواب و رویا دارد. اشعار تصویری وی بیننده را بین غریب و برین، جائیکه خواص عکس، نقاشی، تئاتر و فیلم یکی میشوند منتقل میکنند.
الداگسن فقط شبها کار میکند، با حداقل تجهیزات، تنها و بدون دستکاری دیجیتال. مانند پروانهای سرتاسر خیابان را برای یافتن نور طی میکند، و از آن به عنوان عکاسی معکوس خیابانی یاد میکند. به جای کاوش داستانها از یک مکان یا یک شخص، آنچه که جلوی دوربین خود میبیند را ربوده و دگرگون میکند تا به یک نشانه برای یک حرکت بیانتها ذهنی برسد. الداگسن همچنین برای خلق تصاویر پرتره ناخودآگاه اجتماعی، صحنه را با مدلهایی چینش میکند. برای بسط ایدهها و برانگیختن آنها جهت عکاسی، نواحی اشتراکی بین خود و مدلهایش ترسیم میکند. سپس از پویایی عکسبرداری برای عمیقتر شدن در ناشناختهها استفاده میکند.
اینستالیشنهای الداگسن با عنوان «اشعار» از یک سری عکسها(با شماره و عنوان) و ویدئوهای تکی ادامهدار تشکیل شده است. او اغلب این کارهای خود را با استفاده از لیمبوها در محیطی خاص به نمایش میگذارد.
لیمبوها ترکیبی از تصاویر زمینه، اشیاء، عکسها و ویدئو هستند که در آن واقعیات تبدیل به تجربه سیالی میشوند که بینندگان میتوانند به داخل آن قدم بگذارند.
پروژه «مدرسهها» کارهای ویدئویی مفهومی و اکتشافاتی پیرامون پدیدههای بیانتهای انسانی و انگیختن شکست بر آنهاست. در اشاره به این پدیده به عنوان عرفان (دین)، ترنسپرسونال (روانشناسی)، میل به فرار( هاکسلی) و یا عصیان(باتای)، انسان بودن همیشه حالتی رستگار بخش به همراه داشته است. این پدیده میتواند به صورت مثبت یا منفی، رو به بالا یا رو به پایین ظاهر شود. دارای فهرستی بیپایان است که به زمان و فرهنگ و تخیل بستگی دارد.
این عکاس شاعر آلمانی بوریس الداگسن متولد ۱۹۷۰ در برلین و دانشآموخته عکاسی و هنرهای تجسمی در آکادمی هنر ماینس (ولادیمیر اسپسیک و کلاوس وگلسنگ)، هنر مفهومی و اینترمدیا در آکادمی هنرهای زیبا، پراگ و هنرهای زیبای مدرسه هنر و ارتباطات ساروجینی واقع در حیدرآباد هندوستان میباشد. او هماکنون ساکن برلین میباشد.
علاوه بر این او در دانشگاه کلن و ماینتس فلسفه خوانده و در سال ۲۰۱۳ در مسترکلاس راجر بالن شرکت کرده است.
کارهای فتومدیا او در سطح بینالمللی در موسسات و فستیوالهای کاسل، هامبورگ، ملبورن، سیدنی، اوسنابروک، بن،جشنواره هنر ادینبورگ، فستیوال فرمت دربی، براگا، پورترو الگره، دوسالانه لوکا، فستیوال بینالمللی عکاسی سنگاپور، فوتوویزا کراسنودار، گرونینگن، ارل، مدیا فرم مسکو و … به نمایش درآمده است.
از سال ۲۰۰۴، بوریس سخنرانیهایی در دانشگاهها و آکادمیهای هنر مانند مرکز ایده، دانشکده هنر ویکتوریا ملبورن، دانشکده مطالعات عکاسی ملبورن، دانشکده RMIT ملبورن و دانشگاه موناش ملبورن، ماینز و … داشته است. علاوه بر این او کارگاههایی نظیر فوتوورک برلین، فوتوگرافی فرم فرانکفورت، وِستلیچ وین و مرکز عکاسی معاصر ملبورن داشته است.
او جایزه وُیسپریکس در شهر آرل در سال ۲۰۱۳ کسب کرده است. همچنین جایزه نمایش عکس در فستیوال فرمت دربی را در سال ۲۰۱۵ به دست آورده و هماکنون نیز عضو آکادمی عکاسی دویچه وله میباشد.
الداگسن در مصاحبهای که با مجله بلیک انجام داده در پاسخ به اینکه اکثر عکاسان مدرن با سوژههای اجتماعی کار میکنند و سعی بر روایت داستان دارند، با مقداری ثابت از کار ایجاد مجموعه کرده و پس از آن شروع به گفتن داستان دیگری میکنند، اما به ظاهر، این رویکرد مناسب شما نبوده، گفته است:
« عکاسی تنها یک رسانه است. حدس میزنم چیزی که شما در موردش صحبت میکنی نقطه نظر من راجع به عکس عکاسان ریشهدار در مستندنگاری و مشی روزنامه نگاری باشد.
بسیاری از این عکاسان یک دستور کار سیاسی و یا انسانی دارند و میخواهند کار خوبی انجام دهند. البته میتوانند کار خوب ارائه دهند اما بدون اینکه خودشان را بشناسند. آنها درباره دیگران داستان میگویند. آنها در اطراف نوک کوه یخ حرکت کرده و آنچه در مقابل دوربین خود مشاهده میکنند را ثبت میکنند. برخی آنها به دلیل ترس از مواجهه با درون این کار را میکنند.
من خودم را هنرمندی مینامم که با عکاسی کار میکند و چنین سفری را به درون انجام میدهد. راجر بالن این را «چرخش کره چشمتان به پشت و عکاسی از آنچه میبینید» نامگذاری کرده است. من عکسهایم را «اشعار» نامگذاری کردم تا نشان بدهم آنها داستان روایت نمیکنند، اما استفاده خلاقانهای از وسیله هستند که نیاز به گفتگو بین احساسات و خاطراتتان دارند. شعر، شیرجه زدن درون آب میباشد، شعر، قسمت زیرین کوه یخ است و از کلمات برای بیرون کشیدن احساسات و خاطرات از آن استفاده میشود. شعر خیلی بازتر از داستان است. لازم است که با ذهن، قلب و روحتان آن را تمام کنید.
نمایشگاههای انفرادی این هنرمندِ عکاس-شاعر به شرح زیر میباشند:
- ازدواج بهشت و جهنم ۲۰۱۷
- من مست و تو دیوانه، چه کسی میاد تا مارو تا خونه برسونه؟ ۲۰۱۶
- چجوری به طور کامل ناپدید شد / اشعار ۲۰۱۶ و ۲۰۱۵ و ۲۰۱۴
- وعده ۲۰۰۹
- لاعلاج ۲۰۰۷
همچنین او در نمایشگاههای متعدد گروهی و فیستیوالهای مختلف از سال ۲۰۰۷ تاکنون شرکت داشته است.
[/one_half_last]
قسمتهای قبل از پرونده آنچه برعکس مینماید آشنایی با عکاسان معاصر جهان را اینجا بخوانید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- آنچه بر عکس مینماید | معرفی عکاس ماریسا راس